نمایشگاه مطبوعات در بیستمین گام برگزاری به طرز قابل توجهی از ماهیت اصلی خود فاصله گرفته و تبدیل به میدانی برای عرض اندام مدیران و رقابت کاذب رسانهها در صید سوژه شده است.
به گزارش مهر، نزدیک به ۴۸ ساعت دیگر پرونده بیستمین دوره برگزاری نمایشگاه مطبوعات هم بسته خواهد شد و این دوره هم احتمالا در قالب برگهایی مملو از آمار و ارقام راهی آرشیو معاونت مطبوعاتی و برخی رسانهها خواهد شد.
معمول و مرسوم این است که در این ایام عملکرد و سیاستهاي معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به عنوان متولی اصلی برگزاری در بوته ارزیابی طیفی از رسانهها قرار ميگیرد و وعدههاي مسئولان نمایشگاه در قیاس با کیفیت برگزاری به نقد کشیده ميشود. اما فارغ از نکات مشترکی که در این زمینه ميتوان پیرامون عملکرد و سیاستهاي معاونت مطبوعاتی مطرح کرد (که در جای خود محل بحث است) در نیمه راه بیستمین دوره، بد نیست نیم نگاهی هم به کیفیت حضور رسانهها در این نمایشگاه داشته باشیم.
بیایید کمی جدیتر به این سوال فکر کنیم که اساسا نمایشگاه مطبوعات قرار است کدام بخش از نیازهای اهالی این صنف را پاسخ بگوید؟ واقعاً دستاورد رسانههاي حاضر در این رویداد یک هفتهاي تا چه اندازه با هزینه مادی و معنویاي که برای حضور در آن متحمل ميشوند همخوانی دارد؟
اگر «نمایشگاه مطبوعات» قرار بوده مانند نمایشگاههاي مشابه عرصهاي برای ارائه دستاوردهای یک صنف و ایجاد تعامل و تبادل دانش حرفهاي در میان اعضای صنف باشد آیا در شرایط برگزاری امروز به این مهم دست پیدا کرده است؟
در مجموع و با شرایط امروز برگزاری یا عدم برگزاری این رویداد ميتواند تأثیری بر چرخه فعالیت رسانههاي مکتوب و مجازی کشور در طول سال داشته باشد؟
در این مختصر قطعاً نمیتوان ادعای پاسخگویی به این سوالات اساسی را داشت اما مرور برخی تجربیات و مشاهدات همین چند روز گذشته کافیست تا تلنگری جدی به خود بزنیم و قضاوت کنیم که کجای کاریم؟
مثلث متفاوتالاضلاع!
معمولا در مباحث تئوریک درباره رسانه سخن از مثلثی با سه ضلع مدیر، رسانه و مخاطب به میان ميآید. بر پایه همین تمثیل اگر بخواهیم درباره کارکردهای برگزاری نمایشگاه مطبوعات قضاوت کنیم به نتایج جالبی ميرسیم.
مخاطبان که سهمی به واقع حداقلی از برگزاری نمایشگاه مطبوعات دارند و باید پذیرفت در سالهاي پس از جداسازی این رویداد از نمایشگاه کتاب حضور مخاطبان و یا همان مردم عادی در این نمایشگاه سال به سال به طرز معناداری افت پیدا کرده است.
مشاهدات میدانی هم کافی است تا اهالی رسانه خود شهادت دهند که این روزها بیشترین حجم تردد در راهروهای شبستان اصلی مصلای تهران متعلق به اصحاب رسانه و فعالان مطبوعاتی است. جالب اینکه این رفت و آمد هم جز در مواردی که منجر به تازه شدن دیدارها و تعاملات دوستانه ميشود، کمتر نشانی از تبادلات حرفهاي و بدهبستانهایی دارد که در بلندمدت موجبات ارتقاي سطح کیفی فعالیتهاي رسانهاي را به دنبال داشته باشد.
پس این دو ضلع (مخاطب و رسانه) کمترین بهره را از برگزاری نمایشگاه مطبوعات ميبرند و این در حالی است که ضلع سوم حضوری معنادار در نمایشگاه دارد.
عطش پیروزی در یک رقابت کاذب
چهرههاي خبری و به طور خاص مسئولان و مدیرانی که احتمالا در طول سال فرآیندی پیچیده و دشوار برای برقراری ارتباط با یکی از رسانههاي تإثیرگذار را پیش رو دارند تا شاید بخشی از عملکرد خود را «رسانهای» و به تعبیری «تبلیغ» کنند با حضور چند ساعته در راهروهای نمایشگاه مطبوعات در حداقل زمان رسانهها را به تعداد قالب توجهی از اخبار «اختصاصی» ميهمان ميکنند که خروجی آن همان نتیجه را برای ایشان به همراه دارد.
اشتباه نشود؛ غرض تقبیح تعامل مدیران و حضور صادقان برخی از ایشان در بزم مطبوعات و رسانهها نیست. بلکه هدف آسیبشناسی و آسیبزدایی از فرآیندی است که به صورت بیمارگونه در روزهای برگزاری نمایشگاه مطبوعات دامنگیر طیف قابل توجهی از اهالی رسانه شده و قلب ماهیت رسانهاي آنها را به همراه داشته است.
عطش برآمده از رقابت کاذب شکل گرفته جهت حضور ميهمانان «ویژه» جهت ثبت و ضبط «مطالب اختصاصی» ولو در حد ثبت تصویری با بکگراند لوگوی رسانه متبوع، عارضهاي است که اگرچه در آغاز راهکار رسانههاي نوپا برای کسب «اعتبار» بود اما اخیرا دامنگیر رسانههاي پرسابقه تر هم شده و به طور خاص در این دوره از نمایشگاه بروز و نمودی عجیب و نگران کننده پیدا کرده است.
به دنبال شأن گمشده «رسانه»
تصویر بارها ثبت شده در ذهن حاضران در شبستان اصلی مصلي در این روزها از خبرنگارانی که گرد چهرهاي خبری گردآمده و درمواردی حتی ملتمسانه تقاضای خود برای حضور او در غرفه رسانه متبوع خود را طرح ميکنند تصویری است معوج و بیارتباط با آنچه قرار بوده از شأن «رسانه» در «نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری» منعکس شود.
درست است که اشاره کردیم حضور مخاطبان و مردم عادی در نمایشگاه مطبوعات در چند سال اخیر به حداقل رسیده است اما تصور کنید همان حداقل علاقمندان و پیگیران رسانه که این روزها مسیرشان به مصلای تهران ميافتد و با چنین تصویری از تعامل رسانه و مدیران مواجه ميشود چه یادگاری از نمایشگاه با خود به همراه ميبرند و آیا من بعد ميتوان درباره چیزی به نام «شأن رسانه» با ایشان گفتوگو کرد؟
به این نکته این واقعیت را هم باید افزود که مدیر و مسئولی که در چنین فرآیندی حاضر به حضور در غرفه رسانهاي ميشود و تن به گفتوگو ميدهد را آیا ميتوان به چالش کشید یا صرفا رسانه به حکم آداب ميهماننوازی ناگزیر از انعکاس دیدگاههاي تبلیغی و غالبا فاقد ارزش خبری از آقای مدیر ميشود؟
آنچه گفته شد نه حکم کلی درباره کیفیت حضور تمامی رسانهها در نمایشگاه بیستم مطبوعات که تنها زیر ذرهبین بردن بدعت آسیب زایی است که در بلندمدت تنها یک قربانی خواهد داشت و آن «شأن رسانه» است.
نمایشگاه مطبوعات البته نه فقط در این مورد که از اساس نیازمند بازتعریف مجدد در شرح وظایف و دستور کار است که این نکته خود فضای دیگری برای طرح و بررسی ميطلبد.