بیش از یک سال از ریاست جمهوری ترامپ به آمریکا میگذرد در حالی که همچنان ابهامات در باب سیاست داخلی و خارجی وی ادامه دارد. رفتارهای سینوسی و پاندولی ترامپ که گاه تضادهای ۱۸۰ درجهای در آنها مشاهده میشود موجب شده تا بسیاری وی را فردی به دور از عقلانیت بدانند که به واسطه ثروت خود توانسته به کاخ سفید وارد شود.
این دیدگاه در حالی در باب ترامپ مطرح میشود که کالبدشکافی رفتارهای وی نشان میدهد که از یکسو او زنجیرههایی از بینظمی رفتاری را مولفهای برای رسیدن به اهدافش قرار داده و از سوی دیگر بسیاری از رفتارهای وی نه نگاه شخصی بلکه برگرفته از ساختار حاکم بر آمریکاست که در دولتهای گذشته زیربنای آنها نهاده شده و فقط ترامپ با هیاهو به اجرای آنها میپردازد تا چنان نشان دهد که در حال شکل دادن به ساختاری جدید است کارنامه ترامپ در جدیدترین مورد اقدام وی در بالا بردن تعرفههای واردات از اروپا به آمریکا را ثبت کرده است.
هر چند که این اقدام ترامپ میتواند ادامه اقدامات وی برای نمایش عملگرا بودنش در تحقق وعدههای انتخاباتی باشد چنانکه پیش از این نیز از لغو توافقات تجارت آزاد با اروپا و سایر کشورها سخن گفته بود اما بررسی تحولات جدید بینالمللی و البته عرصه داخلی آمریکا نکات قابل توجهی را نشان میدهد که بیارتباط با اقدام ترامپ در قبال اروپا نیست. نخست آنکه در عرصه داخلی، ترامپ دوباره با بحران استعفاهای زنجیرهای نزدیکان و البته کارکنان کاخ سفید مواجه است که پرونده داماد وی مبنی بر فروش اطلاعات به روسیه و چین و رژیم صهیونیستی نیز به آن افزوده شده است. ترامپ با جوسازی حاشیهای سعی در پنهانسازی این رسواییها دارد.
نکته دیگر آنکه در عرصه بینالملل آمریکا زنجیرهای از موازنهها را در پیش گرفته که در چند حوزه تعریف میشود. آمریکا این روزها مشغول انجام کارهای مقدماتی برای انتقال سفارتش به بیتالمقدس است در حالی که همزمان به دنبال آن است که از یکسو کشورهای عربی را به پذیرش این طرح متقاعد سازد که دیدار وی با سران امارات، قطر و عربستان در این چارچوب است. از سوی دیگر در یارگیری جهانی میخواهد اروپا را با خود همراه سازد در حالی که اروپاییها چندان تمایلی به این همراهی ندارند ترامپ با سیاست تهدید از جمله در حوزه اقتصادی به دنبال تحمیل خواسته خود بر اروپاست.
نکته دیگر آنکه آمریکا در معادلات جهانی با چند ناکامی بزرگ مواجه شده است. در حوزه تنشها با کرهشمالی نتوانسته سیاست تهدید را اجرایی سازد که نتیجه آن نیز تعاملات دو کره بوده است. نکته دیگر در حوزه روسیه بوده است. آمریکا در حالی سیاست تهدید و تحریم را داشت که پوتین با اعلام دستاوردهای جدید موشکی و هستهای تمام معادلات ترامپ را برهم زد.
روسیه این پیام را به جهانیان داد که برای مقابله با تهدیدات آمریکا تقویت توان نظامی و دفاعی اصل اساسی است و مذاکره و تن دادن به خواستههای آمریکا راهکار پاسخ به تهدیدات آمریکایی نیست. درحوزه ایران نیز آمریکا مطالبهای از اروپا دارد که بخشی از آن در قبال عملکردهای منطقهای ایران است و بخشی از آن نیز برگرفته از مطالبات موشکی است براساس آنچه نیویورک تایمز آورده، آمریکا سه خواسته از اروپا در قبال ایران دارد خدمت توان هستهای ایران برای همیشه، نظارت گسترده و بیپایان بر پایگاهها و مراکز نظامی ایران، حذف توان موشکی ایران آنچه رسانههای اروپایی مطرح کردهاند اذعان به ناتوانی اروپا برای برچیدن توان موشکی ایران است.
نوع نگاه اروپاییها نشان میدهد که این کشورها توان تحمیل این زیادهخواهیها به ایران را ندارند. با توجه به این شرایط و با توجه به نزدیک بودن سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران، این سناریو تقویت میشود که آمریکا با اعمال فشار به کشورهای اروپایی در قالب اقتصادی از جمله در عرصه تعرفههای واردات سعی در افزایش فشارهای اروپا بر ایران دارد متاسفانه برخی دیدگاههای مطرح شده در داخل ایران که ترویج کوتاه آمدن ایران در موضوع توان موشکی ومنطقهای را سر میدهند موجب گستاختر شدن آمریکا در اجرای این خواسته شده است.
نکتهای که در این میان باید به آن توجه داشت آن است که نه فشار آمریکا و نه تحرکات اروپا نمیتواند عاملی برای کوتاه آمدن ایران در برابر حقوق موشکی، هستهای و منطقهای باشد. آنچه در سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران باید مورد توجه قرار گیرد، لزوم پیگیری مطالبات ایران از فرانسه چه آنهایی که از گذشته باقی مانده مانند مسئله خونهای آلوده و چه حقوقی که در قالب برجام باید به ایران تعلق میگرفت.
اینکه غرب بخواهد به بهانه فشار آمریکا به اعمال فشار و باجخواهی از ایران بپردازد امری غیرقابل قبول است. در همین حال در پیش گرفتن سیاست جلب رضایت و نشان دادن حسن نیت ایران در مسائل منطقه به آمریکا و اروپا نیز رویکردی غیرواقعبینانه است چراکه تجربه از جمله برجام نشان میدهد که واژهای به نام اعتماد برای غرب وجود ندارد و آنها این رفتارها را عقبنشینی در برابر فشارها قلمداد و به افزایش زیادهخواهیها میپردازند.
بر این اساس راهکار مقابله با فشارها بالا بردن ظرفیتها و توانها در عرصههای مختلف است چنانکه بسیاری از کشورها از جمله روسیه و چین با ارتقای توان نظامی پاسخ تهدیدات آمریکا را میدهند. اروپا نیز به جای رویکرد اعمال فشار بر دیگران برای کاهش فشارهای آمریکا باید رویکرد واقعبینانه را در پیش گرفته و به جای باجدهی به مقابله با تهدیدات آمریکا بپردازد که هم زمینهساز استقلال اروپا و هم ارتقای جایگاه جهانی این کشورها خواهد شد.
نویسنده: قاسم غفوری