?>?>
در حال حاضر جامعه با مشکلات متعدد اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی دست به گریبان است، از جمله این مشکلات میتوان به گرانی، بیکاری، اعتیاد، طلاق، فقر، حاشیه نشینی، افزایش سن ازدواج جوانان، مشکل مسکن، خشکسالی، مهاجرت مغزها، کاغذبازی های ادارای، پارتی بازی، رشوه، فساد اداری و اقتصادی، واردات بی رویه، مصرف گرایی، قاچاق کالا، معضلات فرهنگی، آسیب های اجتماعی و... اشاره کرد که زندگی مردم کشور را تحت فشار قرار داده است. به نظر شما دلیل این مشکلات که اکنون زندگی را به مردم سخت کرده است از منظر قانون گذاری چیست؟ ایا فقدان قانون بیشتر در این زمینه موثر است یا درست اجرا نشدن قانون؟
اگر نگاهی به این مشکلات داشته باشیم متوجه می شویم که این مشکلات در حقیقت معلول و برآیند عوامل دیگر هستند. به عنوان مثال در بررسی معضلات و آسیب های اجتماعی متوجه می شویم تنها متن موضوع مهم نیست و نباید به آن پرداخت بلکه باید دلیل به وجود آمدن آنها را مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال یکی از مشکلات اجتماعی فعلی در کشورمان موضوع طلاق است. در این زمینه باید عوامل و دلایل وقوع طلاق مورد بررسی قرار گیرد چرا که طلاق معلول برخی از مشکلات در میان خانواده هاست. نکات مهمی برای جلوگیری از این معضل اجتماعی مطرح است ممکن است در ابتدای امر شناسایی نشده و تحقیقات لازم درباره آنها نگرفته است. برای نمونه ممکن است زوجین به کلاس های آموزشی در زمینه یادگیری مهارت های زندگی نرفته باشند و مسائل زندگی را به درستی درک نکنند. از این رو می توان نتیجه گرفت که طلاق یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه عوامل زیادی برای بستر سازی مشکلات اجتماعی وجود دارد. در نمونه ای دیگر در نظر داشته باشید وقتی درهنگام عقد مهریه مهریه ۵۰۰ سکهای طلا تعیین می شود، ممکن است برخی از افراد وسوسه شده و با خود اینگونه فکر کنند که این میزان سرمایه می تواند زندگی، سرمایه زندگی وی را به راحتی فراهم کند، بنابراین به جای سازگاری با همسرش بنای ناسازگاری گذاشته و از وی جدا می شود. متاسفانه یک چنین تفکر و مسئلهای در جامعه ما وجود دارد، در مورد مابقی مسائل نیز شرایط به همین گونه است، به عنوان مثال مسئله حاشیه نشینی را در نظر بگیرد. زمانی که دوازده سال خشکسالی در ۱۴ استان کشور روی می دهد، مردم که با بی آبی مواجه شده اند، بتدریج کارهای خود را از دست می دهند و تولید کاهش می یابد، این امر بخصوص در مورد روستاها که درآمد آنها از کشاورزی و دامداری است شدت بیشتری خواهد یافت و روستائیان برای تامین معاش خود به سمت شهرهای بزرگ مهمان پذیر و مهاجر پذیر حرکت می کنند. در نتیجه این امر به طور طبیعی حاشیهنشینی در اطراف این شهرها را شکل می دهد که با معضلات بسیار همراه است. بنابراین این مسئله