اعتبار یکی از باارزشترین سرمایههایی است که یک انسان بهتماممعنا میتواند آن را برای دنیا و آخرت خود ذخیره کند تا در هر دو مکان موعود بتواند از مزیتهای مادی و معنوی آن بهرهمند شود. این ثروت بیبدیل در حقیقت سرمایهای است فناناپذیر که اگر هر فرد یا گروه و بخصوص دستههای منسجم سیاسی و اجتماعی بتوانند قدر و منزلت آن را دانسته و استفاده بجا نمایند، بدون هیچگونه مشکلی مسیر ترقی و تعالی را طی خواهند کرد. کمی به اطرافمان و حتی درون خودمان بیندیشیم که آیا در مقابل عهد و پیمان و قول و قرارهایی که با دیگران گذاشتهایم متعهد بودهایم و توانستهایم اجرای وظیفه کنیم یا زمانی که خرمان از پل میگذرد نگاهی هم به پشت سر نمیاندازیم تا بینیم آنهایی که هر آنچه داشتند خالصانه در طبق اخلاص گذاشته و تقدیممان کردند، امروز کجای این پازل قرار گرفته و چه سرنوشتی دارند؟!
زهی تأسف که اگر این درس سرلوحه زندگی ما باشد فارغ از همه جفاها و بیمعرفتیهایی که میبینیم میتوانیم الگوی دیگران بوده و اگر قافیه را باختهایم حداقل وجدانی آسوده داشته باشیم. عبور دولتها از مرز انتخابات یکی از آزمونهایی است که میتواند در طول خدمت آنها جاودان و پایدار بماند که در گذشته کمتر شاهد آن بودهایم. زیاد به عقب برنمیگردیم چرا که باعث کدورتهای بیشتری خواهد شد و با روش و منش اسلام منافات دارد اما میتوانیم نیمنگاهی به هشت سال سپریشده داشته باشیم که چگونه آنچه به نام تعهد در دوران کوتاه بیستروزه تبلیغاتی دو دولت آخر گفته شد عملیاتی نگردید و همین امر باعث شد تا جامعه دید و نظر خود را از فلسفهای به نام اصلاحات در قالب تدبیر و امید یکصد و هشتاد درجه تغییر ماهیت دهد و به اینسو نگاه کند تا شاید بتواند در چهار یا هشت سال آینده شاهد جبران مافات باشد که رنج کشیدن از ظلم بیگانگان راحتتر از بیاعتنایی خودیهاست که دیدیم چگونه علیرغم همه وعدهووعیدها اما آنچه در این دوران سخت گذشت حق یک جامعه هشتادوچند میلیون وفادار و فداکار نبود که بازهم تحمل کرد و پشت پا نزد تا جهان را از اجرای همه توطئههای مخفیشده در آستین مأیوس کند.
ملت مثل همیشه نشان دادند که تحریم، فقر و کمبودها را میتوانند نادیده بگیرند و همچنان مستحکم و پابرجا باشند اما رانتخواری و تبعیض در همه زمینهها جایگاهی در حکومت ناب اسلامی ندارد. آنها شاهد بودند چگونه هشت سال گذشته میتوانست فرصت خوبی برای دولتهای یازدهم و دوازدهم باشد تا با ازخودگذشتگی، مرام اصلاحات را برای همیشه در این سرزمین پایدار کرده و نهال آن را در قلبها بکارند اما اینگونه نشد که نوعی ضعف مدیریتی و عدم تواناییهای لازم در رهنمودهای رئیس قوه مجریه بود تا همه بافتهها رشته شوند!
ملت ایران نشان دادند که طالب نان نیستند و جان را برای آن نمیدهند بلکه خواهان اعتبار و آبرو بوده تا نان و جان را توأمان فدای به دست آوردن آن کنند. آنها هنوز هم با الهام از کلام بهجامانده و گهربار معمار انقلاب مسیر خود را هموار، تعیین و مدیریت میکنند و هرگز زیر بار مهندسیهای جدید و تازه از راه رسیده که بوی غرب و ۲۰۳۰ را میدهند، نمیروند و پیامدهای عدم پذیرش آن را که تحریمهای شدید
است میپذیرند.
آنها FATF را دام گستردهای میبینند تا عدهای سادهلوح در قالب دولت مدافع آن باشند درحالیکه قبل از آن بارها و بارها در این باتلاقهای دلفریب صادراتی افتادهاند و هنوز هم هزینههای آن را پرداخت میکنند! امروز و پس از گذشت ۲۸ خرداد و اعلام نظریات خردمندانه همین ملت تحت تأثیر تحریمها در پای صندوقهای رأی شاهدیم که چگونه آنهایی که طی هشت سال گذشته نتوانسته بودند خود را متقاعد به شنیدن حرفهای مردم عادی کنند، سعی و تلاش دارند تا چهرههایی در قوه مجریهای را که حدود دو ماه به پایانش باقی نمانده موجه و اهل تعامل نشان دهند اما به قول قیصر امین پور «ناگهان چگونه زود دیر میشود»!
شما هشت سال فرصت داشتید تا فارغ از همه دستهبندیها و طرحهای صوری همچون نشست یکشنبههای مدیران با شهروندان که نوعی بازی با آنها بود، خالصانه به میانشان رفته و همانند امام حسن عسگری همسفره جذامیان حواشی شهر مدینه میشدید تا اگر نمیتوانید مشکلاتشان را حلوفصل کنید روح همدردی مسالمتآمیز را از آنها بگیرید که در این فرصت بسیار محدود هرچه دراینباره تلاش کنید آب در هاون کوبیدنی بیش نخواهد بود!
نویسنده: حسن روانشید