توکلی گفت: نگاه از بالا به پایین به مردم در زمان دولت سازندگی هم بود؛ اما این ویژگی در ناآرامیهای اخیر محرز و شدیدتر بود؛ افراد معترض مقابل مجلس و ریاست جمهوری تجمع کرده بودند اما کسی آنها را تحویل نگرفت، این بیاعتنایی به مردم ضررهای زیادی دارد.
درباره ریشهیابی مشکلات اقتصادی جامعه به فارس گفت: وقتی آقای هاشمی بهعنوان رئیسجمهور مسئولیت گرفتند، مدل اقتصادی توصیهشده صندوق بینالمللی پول را پذیرفتند، در این مدل آزادسازی ۴ بازار اصلی که شامل بازار کار، پول، سرمایه و کالا میشد مطرح بود. بنابراین در هر ۴ بازار باید عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت باشد و بدین ترتیب تولید ملی به نقطه بهینه حداکثری خود میرسد؛ اما هرجایی که دولت بر اساس این مدل حرکت کرد متضرر شد و نتوانست به اهداف معین خود دست پیدا کند. البته نهتنها برزیل بلکه کره جنوبی، سنگاپور و مالزی را نیز مثال میزند. ضریب جینی برزیل ۵۹.۹ است یعنی جزو بالاترین ضریب جینی حاد آنجا به شمار میآید. خلاصه این مدل جواب نداد و موجب تشدید نابرابری شد و کار از دست در رفت.
وی افزود: به مرحوم هاشمی گفتم که شما در بازار کالا نرخها را آزاد کردید. با کاری که ایشان کرد باید بنگاههای داخلی را فعال میکردیم بنابراین در بازار کار هم دستمزد کارگران را منجمد کردید به عبارتی سنگ را بستهاید و سگ را ول کردهاید ایشان باور نکرد. یکبار دیگر نزد آقای هاشمی رفتم و گفتم که شما از شمش آلومینیوم و ورق فولاد صحبت میکنید اما تا این شمش آلومینیوم تبدیل به پنیر و نان کارگر شود مسافتی است که قادر به طی کردن آن نخواهید بود و به توزیع درآمد فکر نمیکنید. بنابراین من ازاینگونه بحثها همواره با مرحوم هاشمی رفسنجانی داشتم. تا اینکه سال ۷۱ تنش اجتماعی مشهد، اسلامشهر، قزوین، شیراز و اراک به وقوع پیوست و آقای هاشمی تکان خورد. با جسارت ماشین را پارک کرد، ترمز دستی را کشید و عقب رفت و سیاستهای تثبیت را دنبال کرد و برای عملیاتی کردن آن به سراغ دکتر ناصر شرافت جهرمی رئیس علوم اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی رفت.
توکلی ادامه داد: آقای شرافت در زمان جنگ معاون کل وزارت اقتصاد و دارایی بود و وزارت اقتصاد نیز تنها وزارتخانهای است که معاون کل یعنی قائممقام دارد. ایشان در زمان جنگ خوب مسائل را اداره کرد. آقای شرافت کمبود ارز را کنترل کرد و غیره. البته ایشان هم میگفت من آقای هاشمی را قبول ندارم. آقای محمدزاده وزیر اقتصاد و دارایی وقت، شرافت را معاون کل خود کرد و به وی اختیار تام هم داد بنابراین ایشان سیاست تثبیت را اعلام کرد و تورم ۴۹.۵ درصدی را در مدت یک سال به ۲۳ درصد رساند، این حُسن آقای هاشمی محسوب میشد زیرا وقتی متوجه میشد یک روش نتیجهبخش نیست و جواب نمیدهد جرأت بازگشت از آن رویه و روش را نیز داشت.
نماینده پیشین مجلس افزود: آقای هاشمی انتظارات را نسبت به امکانات بیش از حَد افزایش داده و شکاف بین انتظارات و امکانات زیاد شده بود؛ بااینکه آقای هاشمی زحمات فراوانی کشیدند و دولت وی از حیث بازسازی و فراهم کردن تسهیلات جزء موفقترین دولتهای جمهوری اسلامی محسوب میشد اما به دلیل بالا بردن انتظارات با شیب زیاد و موجه کردن زندگی اشرافی و مرفه برای مسئولان، زمینههای نارضایتی بین مردم به وجود آمد زیرا آنها وضع خود را با مسئولان قیاس میکردند.
توکلی گفت: من این مدل را قبول ندارم و معتقدم این مدل توسعه اقتصادی با آرمانهای امام و انقلاب فاصله داشت، چون مدل صندوق محوری پول، مدل رشد محور است و آقای هاشمی نیز به دنبال رشد بود درحالیکه آثار نشتی این رشد به فقرا هم میرسید و به همین دلیل این را تئوریزه کرده و میگویند «ازدیاد نابرابری در اوایل توسعه خوب است چون وقتی ثمره رشد به اغنیا برسد آنها سیر هستند و کمی از آخرین درآمد را میخورند و بیشتر آن را پسانداز میکنند؛ چون میل نهایی به پسانداز بالا و به مصرف پایین است؛ اما اگر رشد به فقرا برسد به دلیل اینکه آنها سیر نیستند میل نهایی بالایی به مصرف دارند و بیشتر به دنبال خرج کردن هستند و درنتیجه انباشت ثروت برای تبدیلشدن به سرمایه کُند شده و یا اتفاق نمیافتد.»
او سپس به یکی از خاطراتی که در زمان رقابت با هاشمی رخ داده بود را تعریف کرده و گفت: ستاد من در خیابان خردمند جنوبی بود و آقای محمود فرشیدی همدوره من در دانشگاه شیراز ریاست آن را بر عهده داشت. یک روز یکی از بستگان من که کاری به کسی نداشت و خیلی هم اهل نماز خواندن نبود و ما او را از بچگی عمو صدا میکردیم وارد ستاد بنده شد و با شعف یکمیلیون تومان به ستاد کمک کرد؛ آن زمان یکمیلیون تومان برای امثال بنده که پولی نداشتیم خیلی زیاد بود و من این پول را بهحساب عواطفش گذاشتم. یک روز با پروندهای که زیر بغل داشت نزد من آمد و گفت کار خصوصی دارم، آن مبلغ را به آن شخص برگرداندم.