?>?> ورود به دریا از جاده سازش | سیاست روز
شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۲:۲۰
کد مطلب : 115299

ورود به دریا از جاده سازش

غرب آسیا طی هفته‌های اخیر با تحولات قابل توجهی همراه است...

غرب آسیا طی هفته‌های اخیر با تحولات قابل توجهی همراه است. وزارت دفاع انگلیس از سرمایه‌گذاری ۲۳ میلیون و ۸۰۰ هزار پوند دیگر در تجهیزات لجستیکی در بندر الدقم، برای بررسی چالش‌های امنیتی مشترک خبر داد. پیش از این انگلیس از تقویت ناوگان پنجم دریایی در بحرین نیز خبر داده بود. فرانسه نیز در امارات تحرکات نظامی دارد و اکنون نیز به بهانه انفجار بیروت سعی دارد تا حوزه نفوذ خود را در سواحل بیروت و مرزهای لبنان با مدیترانه گسترش دهد. در همین حال امارات به همراه انگلیس و آمریکا و صهیونیست‌ها در حال طراحی برای اشغال برخی جزایر یمن نیز هستند. نکته قابل توجه آنکه اخیرا درگیری‌هایی میان فرانسه، مصر، رژیم صهیونیستی با ترکیه در مدیترانه روی داده که محور آن را نیز چگونگی سلطه بر سواحل لیبی تشکیل می‌دهد. مجموع این اقدامات در حالی است که در حوزه سیاسی یک تحول قابل توجه در منطقه مشاهده می‌شود و آن اعلام رسمی سازش امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی است. آمریکایی‌ها این اقدام را تقویت رویکرد واحد امنیتی در خلیج فارس عنوان کرده‌اند که دامنه آن می‌تواند به دریای سرخ نیز کشیده شود. حال این سوال مطرح است که چرا این رفتارها در حوزه دریایی در حال شکل گیری است و طیفی از اقدامات از خلیج فارس تا دریای سرخ و مدیترانه در جریان است؟ پاسخ به این پرسش را در مواضع مقامات آمریکایی و اروپایی می‌توان یافت. هیلاری کلینتون وزیر خارجه دوره اول اوباما می‌گوید ما به دنبال چتری امنیتی برای منطقه هستیم که با همکاری کشورهای عربی و تل آویو صورت می‌گیرد. دولتمردان فرانسه نیز همواره ایران را به دخالت منفی در منطقه متهم می سازند. انگلیسی‌ها نیز پا را از این فراتر نهاده و خواستار اقدام عملی در قبال ایران شده‌اند. در همین چارچوب
ترزا می‌ نخست وزیر سابق انگلیس در سال ۲۰۱۶ با به قدرت رسیدن ترامپ حالی راهی آمریکا شد که گفت: همزمان از متحدانمان در خلیج فارس حمایت می‌کنیم تا تلاش‌های ایران را برای نفوذ از تهران تا سراسر مدیترانه عقب برانیم. با توجه به این شرایط یک سوال اساسی مطرح می‌شود و آن اینکه چرا آمریکا و انگلیس به صورت مستقیم و البته از طریق برخی مهره‌های منطقه‌ای به دنبال تشدید تحرکات خود در حوزه دریایی هستند بگونه‌ای که دامنه آن از خلیج فارس، دریای عمان، دریای عرب، خلیج عدن، تنگه باب المندب، دریای سرخ تا مدیترانه را در بر می‌گیرد و اکنون نیز یکی از ابعاد روند سازش در همین چارچوب اجرا می‌شود که روند سازش اخیر نیز در این چارچوب قابل تعریف است؟
پاسخ به این پرسش را در شرایط منطقه و نگاه جهانی به توان منطقه‌ای ایران بویژه در حوزه امنیتی و دفاعی می‌توان جست‌وجو کرد. جهانیان اذعان دارند که جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از توان بالای دفاعی و اطلاعاتی توانسته نقشی مهم و اساسی در مقابله با تهدیدات منطقه یعنی تروریسم، رژیم صهیونیستی و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آنها ایفا نماید. آمریکا و انگلیس که همواره سودای سلطه بر منطقه را در سر دارند روند تحولات منطقه که محور آن را ایران تشکیل می‌دهد مغایر با سلطه‌گری خود می‌دانند بویژه اینکه پروژه آنان در بحران‌سازی در عراق و سوریه و یمن برای نابودی مقاومت ناکام مانده که البته تقویت جایگاه روسیه در منطقه را نیز باید به آن افزود. با توجه به این شرایط غرب که عرصه زمینی را از دست رفته می‌بیند با برجسته‌سازی ادعای تهدید دریایی ایران از یک سو به دنبال پنهان‌سازی نقش ایران در معادلات منطقه و اهمیت زدایی از رویکرد جهانی به برخورداری از توان نظامی و امنیتی ایران است و از سوی دیگر به دنبال اقدام پیش‌دستانه برای حذف ایران از معادلات نظامی دریایی است. به عبارتی دیگر آنان که در حوزه زمینی منافع خود را از دست رفته می‌بینند برآنند تا در حوزه دریایی موقعیت خود را حفظ و از رویکرد جهانی به توان ایران در تامین امنیت این حوزه جلوگیری نمایند.
بعد طراحی آنان را ایران هراسی تشکیل می‌دهد که ادعاها مبنی بر تهدید بودن توان نیروی دریایی ایران، ادعای رویکرد ایران به بمب هسته‌ای، ادعاهای مکرر مبنی بر حمایت آمریکا و انگلیس از متحدانشان در منطقه علیه ایران، فروش تسلیحات به کشورهای عربی و طرح استقرار سیستم موشکی در حوزه جنوبی خلیج فارس، سارش امارات و بحرین با صهیونیست‌ها، را می‌توان در این چارچوب ارزیابی کرد. به عبارتی دیگر می‌توان گفت که آمریکا و انگلیس که همچنان سودای سلطه بر غرب آسیا را در سر دارند و حضور موفق ایران در منطقه (مقاومت زمینی) رویاهای آنها را بر باد داده، برآنند تا با زنجیره‌ای از اقدامات ایران را در حوزه نظامی دریایی به عقب گرد سوق داده تا از آن به عنوان مولفه‌ای برای سلطه دوباره بر منطقه استفاده کنند. آنها می‌دانند که توان دریایی پشتوانه توان زمینی و اطلاعاتی است و با عقب راندن دریایی ایران می‌توانند در گام بعدی توان زمینی و هوایی ایران را با هزینه کمتری هدف قرار دهند. بر این اساس اقدام جمهوری اسلامی در تاسیس پایگاه دریایی دائمی در اقیانوس هند، اقدامی پیش دستانه در برابر این تهدیدات است که می‌تواند ناکامی این طراحی را رقم زند. 

نویسنده: دکتر قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdceon8zojh8zwi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی