در اولین بخش از این سلسله مطالب پیرامون نقش مخرب دوجنسیتیها در اقتصاد بیمار که ادبیات نقد، امروز آنها را خصولتی نام نهاده بهتفصیل سخن گفته شد که حالا بهتر است برای روشن شدن آن کمی به عقب برگردیم. پس از سپری شدن جنگ خانمانسوز جهانی دوم، دولتهای درگیر در این مخاصمه بینتیجه تحت عنوان متفقین که تنها میتوانستند فعالیتهای اقتصادی آمریکا را مضاعف نمایند و زمینه استیلای غرب را بر دیگر کشورهای همهچیز باخته مستحکمتر کنند، بر آن شدند تا غنائم و سرزمینهای دنیا را بین خود تقسیم و به چپاول منابع آنها بپردازند. آن روزها یکی از چالشهای بزرگ شرق که هدف اصلی غرب برای قسمتی از غارت و چپاول خود بود را میتوان بحران بهداشت این کشورها دانست زیرا بیماریهای واگیردار و مسری در آنها بیداد میکردند که ریشه اکثر این امراض در آبها، خوراکیهای آلوده و پراکنده بودن فاضلاب در تمامی شهرها بود. زندهیاد استاد حسین غزالی که یکی از اولین گویندگان و مجریان رادیو اصفهان بهحساب میآمد در خاطرات بهجامانده از خود پیرامون این مسئله بااهمیت مینویسد: «در دهه چهل من گوینده بلامنازع رادیو اصفهان و نخستین گزارشگر و همچنین نخستین تهیهکننده برنامههای زنده رادیو در اصفهان بودم. در آن زمان شرایط بهداشتی آب در این شهر بسیار نامطلوب بود. آب آشامیدنی مردم از چاههایی که در خانهها حفر شده بود تأمین میگردید و به دلیل وجود زایندهرود که اکثراً حوضه نفوذ منابع زیرزمینی رودخانه بودند با حفر چند متر چاه در زمین، آب آشامیدنی ظاهراً شفاف و گوارایی به دست میآمد که به مصرف نوشیدن و پختوپز و پر کردن آب حوض و آبیاری باغچهها میرسید. در آن زمان فاضلاب خانهها که منحصر به توالت و دستشویی بودند و حمامی در کار نبود به چاه دیگری که در کنار کوچهها و دیوار خانهها اما خارج از محوطه حیاط حفر میشد، میریخت زیرا در آن دوران، خانهها حمام نداشتند. رختشویی و ظرفشویی هم اکثراً لب حوض خانهها و یا پای چاهکهای فاضلاب مخصوص حیاط و یا حاشیه جوی آب کوچهها انجام میگرفت. درنهایت چاههای فاضلاب منازل صرفاً از مدفوع انسانی پر میشد تا کشاورزان روستاهای اطراف شهر بسیار طالب حمل آن بهعنوان کود باشند و با گذاشتن گاله بر روی حیواناتی چون الاغ و قاطر و بعدها با مخازن فلزی بزرگی که بر روی دوش همین چهارپایان قرار میدادند به درب منازل شهری مراجعه کرده و چاههای فاضلاب را تخلیه میکردند تا برای استفاده در مزارع بهعنوان کود انسانی به روستاهای اطراف شهر ببردند. در چنین وضعیتی آب آشامیدنی مردم اصفهان بهشدت آلوده بود و به همین جهت همه مردم بایستی حداقل سالی دو بار داروی مسهل میخوردند تا کرم آسکاریسی که در روده آنها تولید میشد از طریق مدفوع دفع گردد. در چنین شرایط بحرانی بود که مهندس سعید حجازی از سوی وزارت آب و برق آن زمان مأموریت یافت تا به آب و فاضلاب شهر اصفهان سروسامان بخشد که این مجموعه تحت عنوان سازمان آب و فاضلاب در یک ساختمانی سه اتاقه در یکی از کوچهپسکوچههای خیابان چهارباغ خلاصه میشد» و امروز این مجموعه جمعوجور با مساعدت بوروکراسی اداری، شرکتی با صدها و شاید هزاران نیروی رسمی و غیررسمی تحت عنوان آب و فاضلاب استان اصفهان ادارهکننده آنست و البته درآمد حاصل از حراج سرمایهای به نام آب که سهمی از آن امانت نسلهای آینده بوده و ارزشمندتر از نفت میباشد و بازیافتی دیگر به نام فاضلاب که بابت انجام هردو خدمت پرمنفعت ارقام قابلتوجهی نصیب شرکت مذکور میشود تا فارغ از مقررات دستوپا گیر دولتی که تحت نظارت دیوان محاسبات است، هزینه نمایند! امروز بیش از نیمقرن از شروع این خدمت بهظاهر مفید اجتماعی و بهداشتی برای جامعه میگذرد که باید توجه داشت در آینده شهر و استان وسعت جمعیتی و مطالبات بیشتری را در بر خواهد داشت که تعهدات دولتها، مدیران و مسئولان آینده این مجموعه را سنگینتر خواهد نمود بنابراین میطلبد تا از هماکنون قسمت اعظم این درآمد حاصل از محل حراج سرمایههای بادآورده صرف تأمین زیرساختهای تولید و انتقال بدون تنش و چالشهای در پیش روی نسلهای آینده و صرفاً درراه ایجاد زیرساختها برای خدمت درزمینه آب و فاضلاب هزینه گردد که یکی از مهمترین و اساسیترین آنها ایجاد فورس ماژور حداقل سه تصفیهخانه جدید برای آب و فاضلاب در سه ضلع شمال، غرب و شرق کلانشهر میباشد. متأسفانه علیرغم تجربه تلخی که با ایجاد اختلال در تأمین آب بهداشتی ۱۲ سال قبل در تنها تصفیهخانه اصفهان پیش آمد و به مدت ۴۸ ساعت آب خوراکی کلانشهر که از تصفیهخانه بابا شیخ علی تأمین میشد غیرقابلشرب اعلام گردید اما پسازاین گذار پرتنش، انگیزه چندانی در مدیران، مسئولان و هیئتمدیره این شرکت خصولتی بهتماممعنا دیده نشده تا در این فاصله و فرصت مناسب و با عنایت به کسب درآمدهای کلان از فروش آب و دفع طلای کثیف و همچنین بودجههای قابلتوجه زیرساختی از محل فروش نفت بشکهای ۱۴۰ دلار نسبت به تأسیس چند تصفیهخانه مدرن دیگر اقدام نمایند تا اگر متولی قدرتمند و باانگیزهای مصدر وزارت نیرو شد و توانست حق آبه های این استان را استیفا کند، مستأصل تصفیه آن نباشد! اما به روال گذشته همچنان بر تبلیغات گسترده و متنوع از طرق مختلف اصرار داشته و همچنان دارند تا بیشتر بهنوعی ارزش واقعی آب را برای جامعه مدنی توجیه نمایند که مصرف را به حداقل ممکن نورم جهانی برسانند و این روند فصلی و مقطعی را نوعی امتیاز بهحساب آورند درحالیکه میبینیم همه تلاشهای پولی نه معنوی و فاقد تزریق انگیزههای لازم زیربنایی بوده و نهادینه نشده که تا قبل از شروع فصل گرمای تابستان ۹۸ مصرف آب نسبت به سال قبل در همین برهه از زمان ۴۰ درصد افزایش یابد! علیرغم اینکه شرکت مذکور همیشه یک مجموعه خصولتی با امکانات و اختیارات لازم و کافی بوده که میتوانسته حداقل در طول این سالهای طلایی و پردرآمد از محل حراج سرمایه نسلهای بعدی یعنی نفت و بودجههای زیرساختی که از طریق دولت تأمین میشده و یا فروش اوراق قرضه به پشتوانه سرمایه بیبدیل آب و با بهرهوری مناسب از تکنیکهای روز جهان بجای تعویض و ترمیمهای پیدرپی شبکههای انتقال شهری به دوگانه کردن آن به آشامیدنی و مصرفی بپردازند نه اینکه پشتوانه و توانایی اقتصادی خود را صرف تبلیغات بیارزش با هدف نهایی افت مصرف نمایند و سعی داشته باشند از کسر هر مقدار صرفهجویی در آب بهزور تبلیغات در رسانههای مختلف و برگزاری جشنهای رادیویی، تلویزیونی، صحنهای و چاپ پوسترهایی که بهنوعی دمده شده و با انکارپذیری نسل IT سازگاری و همخوانی ندارد و بیشتر متعلق به فرهنگ دهه چهل است و همچنین اهدای جوایز فیزیکی در سطح استان به کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی میانسالان و سالخوردگان در مسابقات رادیویی، تلویزیونی و سالنی که معمولاً برای تشویق به مصرف هرچه بیشتر یک کالا تدارک دیده میشوند درحالیکه هدف اصلی پایین آوردن مصارف نامعقول آب و درنهایت هزینهها است که تنها با تفکیک شبکه انتقال آن به شرب و شستشو امکانپذیر میباشد که این تجربهای کاملاً موفق و فارغ از تبلیغات پوچ در کشورهای پیشرفته جهانی بخصوص شبه جزایر پر آب اسکاندیناوی است که انجام هرگونه هزینهای بهجز ایجاد زیرساخت دراینباره نوعی آب را در هاون کوبیدن میدانند و البته شاید بازخوردهای دیگری هم داشته باشد که ما از آن بیخبریم! رسیدن به افق نهایی در هدفمند کردن مصرف آب و دریافت ارزشافزوده بالاتر از آن در این روزها امکانپذیر است که خوشبختانه طی سه سال گذشته با بارندگیهای مناسبی روبرو بوده و در آینده هم هستیم که غفلت از حضور تنشی به نام کرونا مقدار قابلتوجهی از این فرصت طلایی را مصادره کرده است اما به شرطی که ساختارها تغییر و تکلیف شرکتهای وابسته به دولت به نحوی توسط مجلس خطشکن تعیین و پشت پردههای آن مشخص گردند. سال قبل در همین ایام معاون اول رئیسجمهوری از بهروزرسانی شبکه شفافسازی شرکتهای دولتی یا وابسته به دولت یعنی همان خصولتی ها خبر داد که به نظر میرسد بهنوعی نقش شترمرغ را بازی میکنند تا اگر از آنها خواسته شود بپرند جواب دهند شتر هستند و اگر قرار شد باری به دوش بکشند ادعا کنند که مرغاند! نظر معاون اول رئیسجمهور اگر بهجز حرف با عمل توأم میشد اقدام مبارکی بود تا در مرحله اول این شرکتها میزان هزینههای تبلیغاتی خود را طی تمام این سالها که در بعضی موارد سرسامآور و نجومی و آفتابهلگن هفت دست است به اطلاع آحاد جامعه یعنی همان صاحبان اصلی آن با بیش از شش هزار تریلیون سرمایه اولیه برسانند و برای نمونه اعلام کنند درحالیکه وضعیت آب برای مصرف خوراکی مناسب شده چه دلیلی حاکم است که شرکتهای آب و فاضلاب استانها اینگونه بیرویه و فارغالبال از حسابرسی دیوان محاسبات در انجام هزینههای نامعقول شلتاق کنند که این مسئله هم باید قابلتوجه همکار رسانهای و رئیس جدید و تازهنفس این دیوان باشد! قصد نداریم به مواردی در این زمینه بیش از این اشاره داشته باشیم که کافیست برای نمونه و رندوم دفاتر درآمدهای یکی از این شرکتهای استانی توسط سازمانهای حسابرسی رسمی دیوان محاسبات کشور بررسی و میزان پرداختهای تبلیغاتی را در زمینههای متنوع به سرجمع برسانند تا متوجه شوند با صرفهجویی این ارقام در سالهای دلار ۳۸۰۰ تومانی میتوانستند چند تصفیهخانه جدید و ضروری برای آب و فاضلاب ایجاد نمایند اما زهی تأسف که امروز دیگر امیدی به وصول اینگونه درآمدهای طلایی نیست و هزینه برابری ارزها هم سر به جهنم گذاشته و تصفیهخانه موجود هم جوابگوی گسترش حدوحصر کلانشهر نبوده و اصولاً در حال فرسایش است تا آلارمی باشد برای بعضی از مدیران خرد و کلان و خودشیفته که شاید اگر خوابند بیدار شوند، البته درصورتیکه خودشان را به خواب نزده باشند که بیدار کردنشان محال است! این سلسله مطالب تا حل معضل مدیریت آب بهعنوان سرمایه و نیازی بدون جانشین و سپردن مسئولین حراست و توزیع عادلانه آن به دست بسیجیانی که در فکر تشریفات نیستند و با پارهای نان و درنهایت تکهای پنیر در این رسانه مکتوب و متعهد ادامه خواهد داشت.
نویسنده: حسن روانشید