وجود مبارک رسول گرامي را که ذات أقدس الهي در قرآن معرفي ميکند. اينکه گفته شد، خُلق رسول گرامي قرآن کريم است؛ يعني قرآن شناسنامه آن حضرت است. اگر وجود مبارک رسول گرامي بخواهد به صورت يک کتاب دربيايد، میشود قرآن و اگر قرآن بخواهد به صورت يک انسان متمثّل شود، ميشود رسول گرامی. ذات أقدس الهي وقتي از رسول خود ياد ميکند، او را به عنوان رحمت جهانيان، نه تنها يک جهان، نه تنها دنيا، رحمت عالمين. در برزخ هم آن حضرت رحمت است، در ساهره قيامت هم رحمت است، در بهشت هم رحمت است. رحمت عالمين است: وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
حوزه رسالت او هم به حوزه عالمين بودنِ او گسترش پيدا ميکند. اينجا آمده است که حرف را به ما برساند. در برزخ شفاعت را به ما ميرساند. در ساهره قيامت هم چنين است. در بهشت ترفيع درجات را به ما ميرساند.
تاریخ زندگی رسول خدا را ذات اقدس الهی باید تبیین کند و کرد! و کتاب تاریخی آن حضرت باید قرآن کریم باشد، چه اینکه هست! و اهل بیت عصمت و طهارت که مفسّران اصیل و راسخان در علم هستند، باید رسالت رسول گرامی را تبیین کنند که کردند! وظیفه ما دو چیز است؛ یکی فهم و درک شأن نزول رسالت و برنامه آن حضرت است و دوم تطبیق کارهای خودمان بر سیره و سنّت آن حضرت میباشد.
خدای سبحان آن حرمتی را که برای رسول خدا داشت، مرحله نازله آن را برای امت اسلامی و مؤمنان نیز قرار داد؛ در سوره مبارک «احزاب»، این اصل ادب و احترامی نسبت به حضرت را به ما آموخت، فرمود: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً، این اِجلال و تکریم بیسابقه را ذات اقدس الهی نسبت به رسول خود روا داشت؛ فرمود خدا و همه فرشتگانی که در صحابت رحمت الهی هستند، با هم بر آن حضرت درود میفرستند و شما هم به این سنّت الهی «ائتساء» و «اقتداء» کنید. در همان سوره مبارکه «احزاب»، درباره مؤمنان به آن حضرت هم چنین عنایتی را مبذول کرد، فرمود: هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ؛ خدا بر مؤمنین صلوات میفرستد و ملائکه خدا هم بر مؤمنین صلوات میفرستند تا شما را نورانی کنند، گرچه تفاوت عمیقی بین این دو صلوات هست و ما آن شأنیت را نداریم که خدا با آن جلال و شکوهی که بر پیغمبر صلوات میفرستد بر ما صلوات بفرستد، اما در هر حال نشان می دهد که این ظرفیت هست که انسان و جامعه با طی کردن راه پیغمبر، نورانی شود! خداوند بخشی از برنامههای رسول گرامی را در پایان سوره مبارکه «اعراف» بیان کرد؛ فرمود او آمده که شما را آزاد کند، او آمده تا این قیود و زنجیرهایی که با آنها دست و پای خودتان را بستید، را باز کند؛ برخی از زنجیرها را شما با دست خودتان بستید، برخی از زنجیرها را دیگران بر دست و پا و گردن شما آویختند. امیرالمؤمنین(سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه) بعد از رحلت وجود مبارک پیامبر(ص)، وقتی به حضرت عرض کردند که چرا خضاب نمیکنید؟، فرمود: «نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَهٍ»؛ ما مصیبتزده هستیم؛ در بخشی از نهجالبلاغه آمده است «لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ ینْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیرِک»، درست است که هر عالِمی، هر دانشمندی، هر امام و پیامبری رحلت کند یک حادثه سنگینی است، اما حادثهای که مشابه حادثه رحلت رسول اکرم باشد نیست؛ زیرا با رحلت شما چیزی از ما قطع شده است که جبرانناپذیر است، با رحلت شما آن وحی الهی که میآمد قطع شد، لذا ما قومی مصیبتزده هستیم.
فضای نزول قرآن و فضای بعثت رسول خدا(عَلَیهِ وَ عَلی آلِهِ آلَافُ التَّحِیهِ وَ الثَّنَاء)، را وجود مبارک حضرت امیر(ع) در همان خطبههای اوّلیه نهجالبلاغه مشخص کرد؛ فرمود جهان در عصر بعثت این بود که برخی «مُلحد» بودند، بعضی «مُشرک» بودند و «صَنم» و «وَثَن» خدای آنها بود، بهداشت نداشتند، آب سالم نداشتند، رحم و مروّت درونی نداشتند، اقتصاد سالم نداشتند و رسول خدا آمد الحاد را برداشت، شرک را برداشت آن اختلاف را برداشت، اتحاد را به جای اختلاف گذاشت، توحید را به جای شرک گذاشت، «وَثَن» و «صَنَم» را برداشت، فرمود: «طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَهٌ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِی اسْمِهِ»، این بیان مبسوط را وجود مبارک حضرت امیر به عنوان شأن نزول رسالت و شأن نزول اصل قرآن بیان کرده است.
قسمتی از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی به مناسبت رحلت رسول اکرم