شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۴
کد مطلب : 98432

خط مقاومت در دهه پنجم انقلاب

ملت بزرگ ایران در سال ۱۳۵۷ انقلابی را به ثمر رساند که به عنوان یکی از مهمترین انقلاب‌های جهان...

ملت بزرگ ایران در سال ۱۳۵۷ انقلابی را به ثمر رساند که به عنوان یکی از مهمترین انقلاب‌های جهان در تاریخ به ثبت رسیده است. انقلابی که از ویژگی‌های انحصاری آن عدم وابستگی به قدرت‌های روز جهان یعنی بلوک شرق و غرب با محوریت شوروی و آمریکا و نیز ماهیت اسلامی و مردمی آن بوده‌ است. انقلاب ملت ایران در سه‌ بعد مبارزه با استبداد داخلی، استعمار خارجی و برقراری جمهوری اسلامی تعریف شده بود. نکته بسیار مهمی که در باب انقلاب اسلامی ملت ایران قابل توجه است آنکه هدفگذاری و افق چشم‌انداز آن نه برگرفته از مقطع کوتاه‌مدت یعنی پیروزی انقلاب و یا میان‌مدت یعنی تثبیت جمهوری اسلامی بلکه افقی بلند مدت براساس اصول و چارچوب‌های انقلاب اسلامی است. تحقق جمهوری اسلامی بخش کوچکی از آرمان و اهداف نظام اسلامی و ملت ایران است و اصل ریشه‌ای و زیربنایی حفظ و استمرار انقلاب اسلامی است. بر این اساس نیز یکی از ارکان سیاست‌گذاری و اجرایی را حضور گسترده در عرصه مقاومت تشکیل می‌دهد. مقاومتی که مرزهای آن ورای مرزهای اقلیمی و جغرافیایی بوده که براساس اصول امنیت ملی، تحقق آرمان‌ها و ایدئولوژی‌ها و نگاه جهان شمول انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد.
این نگاه مقاومتی زمینه‌ساز نقش‌آفرینی گسترده ایران در معادلات منطقه بویژه در چارچوب آنچه جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و سلطه‌گری آمریکا نامیده می‌شود طراحی شده است که حمایت‌های ایران از ملت مظلوم فلسطین، همراهی با لبنان و سوریه در مبارزه با رژیم صهیونیستی و در سال‌های اخیر مبارزه با تروریسم تکفیری - صهیونیستی - آمریکایی نمودی از آن است.
اکنون عمر انقلاب اسلامی در حالی به دهه پنجم خود نزدیک می‌شود که یک سوال مطرح است و آن اینکه آیا دیگر ضرورتی برای ادامه حضور در جبهه مقاومت وجود دارد و یا اینکه باید راهبردی جدید برای تحقق اهداف و رسیدن به چارچوب‌های امنیتی، سیاسی و اقتصادی در پیش گرفت؟
آنچه از سوی محافل رسانه‌ای و سیاسی و اندیشکده‌های غربی مطرح می‌شود آن است که انقلاب‌ها پس از چند دهه باید ساختارهای رفتاری انقلابی را کنار گذاشته و براساس شرایط روز برای حفظ وضع موجود اقدام نمایند. بر همین اساس نیز آنها ادعا دارند که ایران باید در چارچوب جمهوری اسلامی رفتار نموده و انقلاب اسلامی را به تاریخ بسپارد. پیروان این نظریه بر این ادعایند که عمر انقلاب تا زمان استقرار نظام است و پس ازآن دیگر نباید به دنبال آرمان‌ها و اهداف انقلابی بود. براساس این دیدگاه نیز کنار نهادن حضور در جبهه مقاومت مطرح و حتی مولفه‌های جایگزینی همچون رویکرد به قدرت‌ها ( ملاک عنوانی آمریکا) برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای را مطرح می‌سازند. آنها بر این ادعایند با کنار نهادن روحیه انقلابی و مقاومتی می‌توان با همراه شدن با آمریکا در معادلات منطقه از انزوا خارج و به عبارتی وارد جامعه جهانی شد.
حال این سوال مطرح می‌شود که ورود به چنین عرصه‌ای آیا می‌تواند دستاوردهای ادعایی را به همراه داشته باشد یا همچنان تنها تحقق بخش اهداف همان روحیه مقاومتی است؟
بررسی تحولات در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و جهانی نشان می‌دهد که در هر مقطعی که مقاومت محور حرکت‌های نظام و مردم بوده دستاوردهای قابل توجهی رقم خورده است. همین مقاومت بوده که ۸ سال دفاع‌مقدس را رقم زد، مقاومت زمینه‌ساز مقابله با فشارها و تهدیدات گسترده خارجی بوده است، مقاومت عنصر اصلی در دستاوردهای بومی هسته‌ای و ثبت نام ایران به عنوان یکی از حاضران در عرصه هسته‌ای جهان شده است، امروز همگان اذعان دارند که رویکرد به عرصه مقاومت در حوزه اقتصادی است که زمینه‌ساز حل چالش‌های اقتصادی کشور خواهد شد، روحیه مقاومت بوده که دستاوردهای بزرگ علمی و صنعتی کشور را رقم زده و بسیاری از فتنه‌ها را خنثی ساخته است. به صراحت می‌توان گفت هر ملتی برای رسیدن به اهدافش و توسعه مادی و معنوی نیازمند مولفه‌ها و انگیزه‌هایی است که مقاومت برای ملت ایران کارنامه‌ای موفق را به ثبت رسانده است و همچنان می‌تواند زمینه‌ساز دستاوردهای عظیمی در عرصه داخلی کشور باشد.
باید در نظر داشت که مقاومت صرفا در بعد نظامی و امنیتی تعریف نمی‌شود بلکه مقاومت یک فرهنگ و اصل است که نهادینه شدن‌ آن در هر ملتی آن را به سر منزل مقصود خواهد رساند.
نکته دیگر شرایط حاکم بر منطقه است. از یک‌سو تروریسم همچنان در منطقه جولان می‌دهد و از سوی دیگر ساختار سلطه‌گر در حال گسترش تحرکات خود در منطقه است چنانکه رقابتی سخت میان قدرت‌ها برای نفوذ در منطقه ایجاد شده است. آنچه تاکنون مانع از نفوذ تروریسم به کشور و حفظ امنیت ملی شده است و از سوی دیگر مقابله با طراحی‌های سلطه‌گران را رقم زده حضور ایران در عرصه مقاومت بوده است. با توجه به روند تحولات منطقه استمرار حضور در عرصه مقاومت مهمترین اصلی است که می‌تواند در عرصه امنیتی، سیاسی، اقتصادی و در مجموع مقابله با تهدیدات منطقه‌ای نقشی مهم و موثر داشته باشد. یک نکته مهم در معادلات منطقه مشاهده می‌شود و آن اینکه آمریکا خود بخشی از بحران‌ است و نه حلال بحران. آمریکایی که خود زمینه‌ساز ایجاد تروریسم و بحران‌های منطقه‌ای بوده و از سوی دیگر اصل اولیه آن مقابله با انقلاب‌های مردمی و بویژه جمهوری اسلامی است قطعا نمی‌تواند زمینه‌ساز ارتقای جایگاه و اهداف منطقه‌ای ایران باشد.
ساختار آمریکا نشان می‌دهد که این کشور نه به دنبال تعامل و تقسیم منافع با کشورهای دیگر بوده بلکه خواستار بهره‌گیری از ظرفیت‌های کشورها برای منافع خود است و در این راه حتی متحدانش را نیز قربانی می‌سازد که نمود آن رفتارش با صدام، ترکیه و بسیاری از کشورهای منطقه است. آمریکا در نهایت به دنبال نابودی کل منطقه است و لبخندهای آن امری ظاهری است.
در مجموع می‌توان گفت که حفظ و استمرار حرکت در چارچوب مقاومت با آسیب‌شناسی گذشته و ایجاد چشم‌اندازی روشن برای آینده مهمترین اصل در تحقق اهداف منطقه‌ای و جهانی است و این مولفه‌ای است که قطعا دستاوردهای بسیاری را همچون گذشته برای نظام اسلامی و ملت ایران رقم خواهد زد.

مولف : قاسم غفوري
https://siasatrooz.ir/vdcf0jd1.w6dcmagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی