چند روزی است که از مراسم تشییع و تدفین آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی میگذرد و شاهد حضور جمعیتی با طیفهای سیاسی و اندیشههای متفاوت در این مراسم بودیم. اما پس از آن، شاهد گزارشهایی بودیم که در شبکههای اجتماعی از سوی برخی از زنانی که بیشتر آنان فعالان سیاسی و رسانهای اصلاحطلب بودند منتشر شده بود و از موضوعی صحبت میکرد که تنها در توضیح آن میتوان گفت دروغی بیپایه و اساس است.
اما برای روشن شدن مطلب علیرغم میل باطنی و ارادتی که به شخصیت آیتالله هاشمیرفسنجانی داریم، موضوعی که از سوی برخی در طیف سیاسی خاص درباره روز تشییع پیکر ایشان مطرح شده، باید بیان کنیم.
در شبکههای اجتماعی چند تن از روزنامه نگاران طیف سیاسی مورد بحث، ادعا کردهاند که برخی در آن ازدحام اقدام به آزار جنسی کردهاند! و اقدام زشتتر این افراد این است که بیشتر گزارشها نیز بهگونهای نوشته شده تا وجه "مذهبیبودن" و "بسیجیبودن" آزاررسانان پررنگ شود.
در حقیقت این اقدام یادآور جنگ روانی است که دشمن در زمان فتنه ۸۸ با خطدهی بیگانگان و ادعای دورغ تقلب در انتخابات از آن بهره جست و باعث ایجاد فتنه و آشوب در کشور شد بطوری که کشور چند ماه درگیر آن بود.
فتنهگران و مدعیان وجود تقلب گسترده در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ ادعا میکردند که یک تقلب بزرگ در انتخابات شکل گرفته و باعث شده تا نامزد فتنه که اکنون به خاطر سیاستهای فتنهگرانه در حصر خانگی است، انتخاب نشود.
جالب این است مدعیات تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ هیچگاه سند و مدرکی ارائه ندادند تا ادعای خود را ثابت کنند و تنها براساس همان ادعای پوچ و بیاساس خود اصرار داشتند و سرانجام هم کشور را به آشوب کشاندند. درپی این اقدام دشمنان خارجی هم دست به کار شدند و بر آتش فتنه دمیدند.
ماجرای فتنه اینجا جالبتر میشود که پس از مدتی، سران و لیدرهای جریان فتنه و بلوا، خود در جلسات خصوصی اعتراف کردند که تقلبی در انتخابات ریاست جمهوری نشده بود. اما هیچگاه این اعتراف را در انظار و افکار عمومی نگفتند.
حالا این طیف سیاسی برای آن که بتواند یک فضای مسموم سیاسی را در کشور دوباره ایجاد کند، از درگذشت مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی هم سوءاستفاده کرد.
برخی از روزنامهنگاران و رسانههای این طیف در شبکههای اجتماعی ادعاهایی را مطرح کردند که نشاندهنده همان بازی تبلیغاتی برای شکلدهی به یک فتنه دیگر است. با ادعای آنها یعنی همان وابستگان طیف سیاسی مسئله دار، افکار عمومی درگیر شده است، حال در این زمینه هر اندازه هم از سوی رسانههای دیگر روشنگری و اطلاعرسانی شود، نمیتواند تأثیر خبر اول را داشته باشد.
اتهام به مامورین
جمعیت گستردهای در مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمی حضور پیدا کردند که حتی تا دو میلیون هم تخمین زده شد، آیا میتوان ادعای دست داشتن مأموران را در این ماجرا باور کرد؟
براساس ادعای آن روزنامهنگار طیف سیاسی خاص، این اقدام یعنی آزار و تعرض جنسی از سوی مأمورین هماهنگ شده و برنامهریزی شده بود و براساس توئیت اولیه آن خبرنگار وظیفه این مأموران چنین کاری بوده است.
اگر ادعای او این بود که برخی از شرکت کنندگان که از مردم عادی بودند، در آن ازدحام جمعیت دست به چنین کاری میزدند، باورپذیرتر مینمود چراکه در میان اقشار هستند آدمهای بیماری که چنین کارهای ناشایستی انجام میدهند و این مختص ایران هم نیست بلکه با شدت بیشتر در کشورهای دیگر از جمله کشورهای غربی به فراوانی دیده میشود.
هیچگاه حاکمیتی مانند جمهوری اسلامی ایران نه تنها چنین اتفاقاتی را تأیید نمیکند، بلکه اصولاً برای این که اتهامات اینچنینی بر او وارد نشود، سعی میکند از بروز چنین اتفاقاتی هم جلوگیری کند.
میتوان باور کرد که در مراسم تشییع آیتالله هاشمیرفسنجانی که به خاطر وجود برخی افراد با تفکرات سیاسی خاص از حساسیت زیادی هم برخوردار بود، مأمورین رسمی کشور دست به چنین اقدامات ناشایستی بزنند؟
اصلاً آنهایی که مدعی چنین رفتاری از سوی مأمورین و برخی شرکتکنندگان در مراسم هستند، چرا فیلم و عکسی از آن منتشر نکردند؟ قطعاً چهره آن افراد را دیدهاند و به راحتی میتوانند شناسایی کنند.
تاریخ گواه است
از سوی دیگر باید در نظر داشت که چرا چنین حادثهای فقط در این واقعه رخ داده است و در حالی که در راهپیماییهای مختلف ۲۲ بهمن و روز قدس و یا در رخدادهایی مانند روز ۹ دی که زنان و مردان دوشادوش یکدیگر در این حرکتهای ا جتماعی شرکت کردند چنین واقعهای گزارش نشد ؟
در تمام این وقایع اجتماعی - سیاسی تاریخ کشورمان که در ابعاد مختلف و در قالب حرکتهای خیابانی، تاکنون برگزار شده است، هیچ واقعهای از آزار جنسی، چه در قالب کلامی و چه در شکلهای حادتر آن، گزارش نشده است. حتی اگر بتوان گفت به جهت اهمیت موضوع پیروزی انقلاب اسلامی و معطوفبودن تمام تلاشهای انسانی برای نیل به این هدف، وقایعی از این دست در تاریخ کتبی نیامده و مورد غفلت واقع شده است، اما نمیتوان از تاریخ شفاهی غافل شد. تاریخ شفاهی نسل زنان انقلاب اسلامی هم هیچکدام ردپایی از این موارد ندارد.
حتی اگر باز هم اینگونه برداشت کرد که زنان آن دوران به جهت ساختارهای فرهنگی - اجتماعی و نوع تربیت خشونتپذیر خود و سکوت در برابر خشونت و آزار، بهنوعی تمایل به بازگوکردن این خاطرات ندارند، ولی نسل جدید زنان و دختران جوان ما که پس از انقلاب در راهپیماییهای روز قدس و ۲۲ بهمن و... شرکت کردهاند هم، چنین گزارشهایی را به صورت مکتوب یا شفاهی ندادهاند.
اما چه میشود که به ناگاه در مراسم تشییع آیتالله هاشمیرفسنجانی، بیشتر زنان روزنامهنگار اصلاحطلب و فعالان زن فمینیست، مدعی آزار جنسی، آن هم از ناحیه مردان بسیجی میشوند و درباره آن مینویسند؟
بنابراین به نظر میرسد که این جریان سیاسی خاصی در این وانفسای سیاسی، بد نمیداند که مسأله آزار جنسی را نیز به موضوعات درصدر مسائل زنان ارتقا دهند.
البته بهطور قطع نمیتوان منکر آزار جنسی زنان شد، اما ادعای آزار جنسی در مراسم تشییع یکی از سران انقلاب اسلامی، برای رسیدن به اغراض اجتماعی و سیاسی توسط یک طیف فکری مشخص، قابل تأمل است. این گروه قصد سیاهکردن چهره جریان رقیب خود را دارد و در این راه حتی سوءاستفاده از زنان را برای رسیدن به اغراض سیاسی خود دنبال میکند.
سوءاستفاده بیبیسی
در همین حال بیبیسی پس از مراسم تشییع پیکر مرحوم هاشمیرفسنجانی پیوسته از کاربرانش میخواهد اگر تجربهای از آزار جنسی در این راهپیمایی دارند، برای بیبیسی ارسال کنند.
برخی میگویند همانطور که پس از درگذشت آیتالله هاشمی، بیبیسی میهمانانی را به استودیو خود دعوت کرد که او را جنایتکار نامیدند و به او توهین کردند و حتی موجب خشم و اعتراض کرباسچی که بیبیسی با او تماس گرفته بود شدند، این حرکت هم در جهت تخریب تشییع مردمی پیکر مرحوم هاشمی و هجو و بیارزش کردن آن است، چون جایی که مردم حضور داشته باشند، برای بیبیسی به عنوان عمله دولت جنایتکار انگلیس گران میآید و باید به نوعی آن را تخریب کند.
برخی دیگر نیز میگویند که این اقدام بیبیسی تنها یک خبر خیالی و "فرض" بیبیسی نیست، بلکه احتمال زیاد دارد که این یک اقدام هماهنگ شده از سوی مواجب بگیران بیبیسی در ایران باشد و در میان اقلیتی که با رویکرد متفاوت در این مراسم شرکت کرده بودند، اقلیتی کوچکتر صرفا برای همین کار و آماده کردن ملات خبرهای بیبیسی وارد معرکه شده باشند و برای همین تنها رسانهای که چنین ادعایی میکند و چنین چیزی را پیگیری میکند، همان بیبیسی است ولاغیر!
در نهایت
البته نکته مهمتر این است که چنین افرادی اگر دل در گرو انقلاب و مردم دارند و از دوستداران آیتالله هاشمیرفسنجانی هم بوده و هستند، اگر هم چنین صحنههایی را دیدهاند باید تقیه میکردند و در بوق نمیکردند و حرمت نگاه میداشتند، اما نکردند چراکه وظیفه داشتند آن را به دروغ بیان کنند و به مأمورین و بسیجیان بچسبانند.
هدف این است تا در این میان، نظام تخریب شود. اتهام زدن به نیروهای رسمی کشور و بسیج، برای تخریب نظام اسلامی است.
در این میان این طیف سیاسی خاص باید فکری به حال خود کند چراکه نه تنها هزینه برای خود میتراشد بلکه برای کشور، مردم و انقلاب هم هزینه میتراشد. جمهوری اسلامی ایران هنوز هم هزینههای رفتارهای این طیف سیاسی را میپردازد.