شکست برجام این روزها بهانهای برای برخی از اصلاح طلبان شده، تا تلاشهای خود برای استعفای روحانی را به جناح رقیب منتسب کرده و از این گذر برای رسیدن به اهداف خود بهره جویند.
نگاهی به رویکرد دولت روحانی در دولت یازدهم و دوازدهم نشان میدهد او از ابتدا با ایده توافق هستهای و گره زدن چرخ سانتریفیوژها به سفره مردم توانست پیروز میدان رقابت انتخاباتی شود، اما خروج رسمی آمریکا از توافق هستهای و شکست برجام، راهی دشوار را پیش روی دولت روحانی قرار داده است.
در چنین شرایطی اصلاحطلبان برنامه تازهای را در دستور کار خود قرار دادهاند و پروژه استعفای روحانی را دنبال میکنند اما در این مسیر میخواهند تا با اتهام به جناح رقیب به مقصود خودبرسند. درعین حال از این روش نخنما شده نیز برای شانه خالی کردن از پاسخگویی استفاده میکنند. اخیراً سعید حجاریان از تئوریسینهای جریان اصلاحات در بخشی از مصاحبه خود مدعی سناریوی اصولگرایان برای استعفای روحانی شده است.
وی با اشاره به فعال بودن اهرامهای قدرتی در ساختار سیاسی ایران گفته است که این اهرامها ابتکار عمل را از دولت گرفتهاند و نه تنها پاسخگوی عملکردشان نیستند بلکه همواره در مقام منتقد قوه مجریه ظاهر میشوند.
حجاریان با بیان این مطلب که روحانی هر چند یکبار در سخنرانیهایش پالسهای انتقادی نسبت به این موضوع میفرستد و میگوید دولت در بعضی تصمیم گیریها دخیل نیست، میافزاید : روحانی حتی به صراحت به مخاطب خاص نیز اشاره میکند.
وی سپس به ۴ سناریوی جریان اصولگرا، پس از چیزی به نام «تحمل نشدن روحانی»! اشاره میکند و میگوید : بیتالغزل تمام آنها خلع یا به استعفا کشاندن روحانی به دست اصولگرایان و حکومت! است.
از سوی دیگر عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان و فعال سیاسی اصلاح طلب دراین باره نوشت: يك جريان سياسي خاص با توجه به شرايط فعلي كشور، راهبرد جديدي را براي جلوگيري از اتمام دوره رياستجمهوري حسن روحاني طراحي كرده است. طرح مباحثي همچون استعفا يا فشار سياسي بر رييسجمهور در همين راستا طراحي و نقل محافل سياسي و رسانهاي شده است.
نسبت یک تئوری به دیگران
این درحالی است که به نظر میرسد، که وی فراموش کرده است که سه سال قبل برای اولین بار تئوری«تئوری خلع یا استعفای روحانی پس از شکست برجام» از جانب وی در گفتگو با یکی از نشریات اصلاح طلب مطرح شد.
در آن زمان حجاریان با اشاره به اینکه اگر روحانی شکست بخورد بحران در بحران ایجاد خواهد شد، گفته بود : فرض کنید که توافق برجام در یک جایی به لحاظ اجرا شکست بخورد و همهچیز هوا شود. روحانی هم استعفا میدهد و میرود، و یک نفر مثل معجزهی هزارهی سوم سر کار میآید.
وی در ادامه این گفتگو افزود: بنابراین من هم معتقدم که ما(اصلاحطلبان) بدیلی جز روحانی نداریم. تنها بدیل ما روحانی است و باید تلاش کنیم او دوباره رأی بیاورد. اگرچه پروژه اصلاحطلبی یک پروژه است و پروژهی نرمالیزاسیون یک پروژهی دیگر. پروژهی اصلاحطلبی قابل اجرا نیست و ما ناچار به پروژهی نرمالیزاسیون رضایت دادهایم!
همچنین همزمان با اظهارات حجاریان در آن زمان رئیس دولت اصلاحات نیز در صحبتهایی بر این نکته تأکید کرده بود که روحانی تافته جدابافته نظام است!
بنابراین مشخص است که استعفای روحانی، تز حکومت یا اصولگرایان نبود و اینکه حجاریان چطور حاضر شده در گفتوگو با یک رسانه، تئوری خود را به اصولگرایان نسبت دهد!؟ جای سوال دارد. رهبر معظم انقلاب هیچگاه اجازه ندادند که دولتها در چارچوب رقابتها نیمهتمام رها شوند.
در زمان دولت اصلاحات بسیاری از افراد ماندن این دولت را فاجعه ای برای انقلاب تحلیل میکردند اما رهبر معظم انقلاب با تمام توان دفاع کردند و ایستادند تا خاتمی دوره دوم ریاست جمهوری خود را به پایان برساند.
در دولت دوم احمدی نژاد نیز، زمانی که افرادی از هر دو جناح بر استصاح احمدی نژاد تاکید داشتند،
رهبر معظم انقلاب اجازه ندادنداین اقدام انجام شود و حالا نی در شرایطی که امریکا و صهیونست ها علیه ایران تلاش میکنند، رهبر معظم انقلاب اجازه نخواهد داد تا شرایط کشور با خروج روحانی از دولت متزلزل شود.
نگاهی به تئوری اصلاح طلبان
تئوری «خلع روحانی» در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ از تئوریهای اصلاحطلبان است که بنا بر اطلاعات موجود و گفتگوهای سران اصلاحات این گروه مدتهاست که درباره آن مشغول فرضیهپردازی هستند.
حتی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دولت دوازدهم، نیز کنار گذاشتن روحانی و حضور نامزد اختصاصی خود را طلب میکردند اما به تجربه میدانستند که اعلام نامزدی یک اصلاح طلب تمام عیار در انتخابات ۹۶ رویایی بیش نیست. بنابراین از دوره چهارساله دوم دولت حسن روحانی به عنوان دوران گذار یاد میکنند. تلاش آنها دراین است که در انتخابات آتی مجلس لیست مستقل و اختصاصی خود را داشته باشند و پس از آن به سوی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گام بردارند.
اصلاح طلبان پیش از این با اظهاراتی چون عبور از روحانی، یا ابراز اصطلاحی چون " رحم اجارهای نیز نشان دهنده این برنامه آنها است.
اصولگرایان چه میگویند
برخلاف نظر اصلاح طلبان ، اصولگرایان همواره تاکید داشته اند که تا زمانی که رئیسجمهور روحانی، صراحتا دچار عدم کفایت سیاسی نشود و یا عملی مستوجب برکناری وی باشد انجام ندهد، بنابر انتخاب مردم در قدرت ریاستجمهوری خواهد ماند و هیچگاه نه نظام و نه اصولگرایان خواستار انهدام کابینه و برکناری روحانی وبه چالش کشیدن رای مردم نیستند.
اینکه تئورسینهای اصلاح طلب شکست برجام را دلیل تحرک اصولگرایان برای برکناری روحانی عنوان میکنند ، خلاف نظر اصولگرایان بوده و آنها عقیده دارند شکست پروژههای یک دولت دلیلی بر خلع رئیسجمهور یا عدم کفایت او نیست. این مسئله نه تنها در ایران مطرح است بلکه در سایر نظامات دنیا هم وجود دارد و رعایت میشود.
اینکه برخی از عناصر درجریانی اصولگرایی حرفی را میزنند نباید به حساب کل جریان اصولگرایی گذاشت. همان طور که وقتی در جریان اصلاحات برخی افراد حرفی میزنند به حساب همه اصلاح طلبان گذاشته نمیشود.
اما اینکه اصلاحطلبان از مدتها پیش تصمیم خود را برای عبور از روحانی گرفتهاند و دیگر او را نمیخواهند، برای بسیاری از مردم روشن شده است. آنها که پیشتر خود را حامی روحانی میدانستند و تاکید داشتند که حمایت آنها موجب روی کارآمدن وی شده است، حالا نه تنها از برنامه های دولت انتقاد میکنند بلکه با بزرگ نمایی مشکلات کشور تلاش میکنند تا روحانی را مقصر تمام مشکلات کشور جلوه دهند.
البته مشخص است که آنها اهداف و برنامههای خودرا برای رسیدن به قدرت در این باره دنبال میکنند. اما اخلاق حکم میکند که آنها دیگر برای رسیدن به خواسته خود دست به ناراستی و اتهامزنی به دیگران نزنند.
درعین حال باید گفت آنچه که به ضرر دولت است و مردم را نسبت به دولت بیاعتماد میکند کارنامه دولت و عمل نکردن به وعدههای داده شده است. اگر رييسجمهور به سرعت اقدامات عاجل و ضروري را براي حل و فصل مشكلات كشور به خصوص مشکلات اقتصادی اجرا نكند و ضريب نارضايتيهاي عمومي را كاهش ندهد، مسلماً بخشی از حامیان خود را از دست خواهد داد.