برگزاری جشنواره فیلم مقاومت یک فرصت بیبدیل برای بدنه سینمای متعهد است. این درست که شاید برخی معتقد باشند که این جشنواره هنوز و پس از گذشت چهارده دوره دچار ایرادات و یا نقیصههایی هست، اما فراموش نکنیم در بزرگترین رویداد سینمایی ایران که بیش از دوبرابر این جشنواره سن دارد، هنوز برخی اولیات رعایت نمیشود و سیاهه تکراری ضعفها همچنان پابرجاست.
اما همین جشنواره مقاومت با پذیرفتن برخی اشکالات نه چندان بزرگ میتواند یک اتفاق بزرگ برای آنهایی باشد که سینما را به عنوان ابزاری برای تبلیغ انقلاب اسلامی قلمداد میکنند.
بگذارید جور دیگری سخن بگوییم. جشنواره فیلم فجر با برگزاری سی و اندی سال چه دستاوردی برای سینمای انقلاب داشته است؟ از دو دهه قبل سبک و سیاق این جشنواره به چه روزی درآمده است؟ به سالهای اخیر کمی دقت کنیم. جایزهها در جشنوارهای که برگرفته از اتفاق بزرگی چون پیروزی انقلاب اسلامی یعنی «فجر» است، به چه کسانی تعلق میگیرد؟ جز نام جشنواره و برگزاری آن در دهه مبارکه فجر چه سنخیتی با انقلاب اسلامی دارد؟ فرش قرمزش به انقلاب میخورد یا «کاخ» جشنواره؟ فیلمهای آن در راستای اهداف انقلاب اسلامی است یا نوع پوشش اهالی سینما؟ سلبریتیهای سینمای دولتی و جشنوارهای با مشی انقلاب همخوانی دارند یا سیمرغهایی که روی شانه برگزیدگان مینشیند به محتوای ارزشی و ارزشها احترام میگذارد؟
همه اینها را که با هم جمع بزنیم، خروجی آن چه خواهد بود؟
آیا در جشنوارهای که فیلمهای «قوی» و همراستا و مبلغ انقلاب کمترین سهم را از جوایزش دارند، میتوان انتظار «بلندگو» بودن برای جمهوری اسلامی را داشت؟ واقعیت آن است که جشنواره فیلم فجر با سبک و سیاق کنونی تنها جایی برای عرض اندام آنهایی است که آن را جایی برای دیده شدن و بعد حضور در فستیوالهای خارجی میدانند.
همانها که برای انقلاب اسلامی «فیلم سفارشی» نمیسازند، اما به سفارش آنطرف آبیها حاضرند هر دروغی را به اسم «راست» در فیلمهایشان جا بدهند و در عوض قول «جایزه» و دستخوش را از برگزارکنندگان جشنوارههای خارجی میگیرند. ضمن آنکه «پول» خارجیها هم سرِ وقت و به موقع برای «سرمایهگذاری» میرسد.
جشنواره فیلم مقاومت در سن نوجوانی خود میتواند اهداف بلندپروازانهای را در سر بپروراند. جشنوارهای که در این دوره با هوشمندی برگزارکنندگانش از نمایش صِرف فیلمها عبور کرده و حالا در کنار اکران فیلمها به موضوعات استراتژیک سینما میپردازد.
آنچه مسئولان این جشنواره و سیاستگذاران آن در سر میپرورانند، با اصلاح برخی امور و دقت بالاتر میتواند همه جاهای خالی را در سینما برای فیلمهای انقلابی پر کند. میتوان به این جشنواره امیدوار بود که اسیر سیاستهای دولتها و وزارتخانهها نشود و کارش را درست انجام دهد.
میتوان امیدوار بود که سربازان عرصه هنر و رسانه انقلاب اسلامی با افتخار، با سینه ستبر و سرِ بالا و بدون هراس از برچسب «سفارشیساز» و «فیلمساز حکومتی» به کار خود ادامه دهند و آنقدر خوب باشند و خوب بشوند که چشم منورالفکرها را باز و دهانشان را ببندد.
میتوان خوشحال بود از اینکه در زرق و برق این روزهای سینمای ما که سیاهسازی مد شده است، جایی هم هست که برای دلسوزان ایران و انقلاب محفلی را برپا کرده است.
جشنواره فیلم مقاومت جایی است که میشود همه نداشتههای خود در جشنواره فجر را در آن دید. جایی که «جاهای خالی» را با سینمای مناسب پر میکند. میشود «سال تحویل» سینمای ایرانِ انقلابی را تغییر داد و «حال» خوب را از آن گرفت.
جشنواره فیلم مقاومت در ایستگاه چهاردهم قرار گرفته و وظیفه همه دلسوزان هنر انقلابی دفاع از آن و کمک به بهتر برگزار شدن آن است.
به جای آنکه دلنگران سینمای به خواب رفته یا به تعبیر بهتر به خواب زده فعلی باشیم، به جای آنکه «یقه دیپلمات» برخی مدیران بیگانه با سینما آزارمان دهد، به جای آنکه از جایزه گرفتن «فحشنامه»های تصویری در جشنواره فیلم فجر حرص بخوریم، بهتر است به بهتر شدن جشنواره «مقاومت» بپردازیم.
این جشنواره میتواند تا چند صباح دیگر به راحتی جشنواره «شلوغ» و خالی از استراتژی فجر را جا بگذارد و به جایی برسد که فیلمسازان و هنرمندان علاقهمند به انقلاب و نظام اسلامی، ساختههای خود را برای ارائه به جشنواره فیلم مقاومت نگاه دارند و مردم هم در سینماهای مختلف برای دیدن فیلمهای «خوب» صف بکشند. این راه نه دور است و نه دیر، به شرط آنکه هم در «سنگر مقاومت» باشبم و برای قد کشیدن آن کمک کنیم.
واژه مقاومت جایی برای «شعار» دادن باقی نمیگذارد. مرد میدان عمل میخواهد و «شعور»ی که در بچههای سینمای انقلاب موج میزند.