نخست قصد داشتم صرفاً درباره استعفای آقای ظریف بنویسم، اما موضوع مهمتر از آن وجود داشت که باعث شد تا در لابهلای این نوشتار گریزی هم به استعفای وزیر خارجه بزنم. مهمتر از موضوع استعفای محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران، سفر بشار اسد به جمهوری اسلامی و دیدار او با رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور است.
رئیسجمهور سوریه که برای قدردانی از حمایتهای ایران از دولت و ملت این کشور به ایران سفر کرده بود، یک دیدار صمیمی با حضرت آیتالله خامنهای داشت، رهبر انقلاب در این دیدار بشار اسد را قهرمان جهان عرب نامید، چرایی چنین لقبی روشن است، آیا در میان سران کشورهای عربی شخصی پیدا میشود که آرمانهای جهان اسلام و جهان عرب را زیر پا نگذاشته باشد؟
سوریه از ابتدای تأسیس رژیم جعلی اسرائیل، در خط مقدم مقابله با این رژیم قرار داشت و تاکنون نیز به راه خود ادامه داده و برای ایستادگی در این راه ۸ سال جنگ ویرانگر را پشت سر گذاشته و هزینه آن را پرداخت کرده است.
دوازده سال پیش بود که اسد در سفری به ایران به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی رفت، آن زمان هنوز جنگ علیه سوریه آغاز نشده بود، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در این دیدار، ایران و سوریه را عمق استراتژیک یکدیگر نامیدند. عمق استراتژیک حتی از اشتراک در منافع ملی هم بالاتر است. ایجاد خطر برای هر یک از دو کشور به معنای تهدید هر دو طرف است، بروز مشکل و بحران در سوریه، برای جمهوری اسلامی ایران نیز خطرساز است و متقابلاً شکلگیری بحران در ایران هم برای سوریه خطرناک است، پس همگرایی و همکاریهای بسیار نزدیک دو کشور است که باعث میشود هر دو کشور عمق استراتژیک یکدیگر باشند.
سوریه یک جنگ ۸ ساله ویرانگر را پشت سر گذاشت، در حالی که دشمنان وعده داده بودند این کشور ظرف ۶ ماه سقوط میکند، عصبانیت آمریکا و رژیم صهیونیستی از شکست بزرگی است که در میدان نبرد سوریه خوردند. توطئهها و دسیسههای آمریکا و اسرائیل در منطقه به ویژه سوریه و عراق پایان نیافته هر چند در نبرد سوریه و عراق شکست را متحمل شدهاند، اما برای آینده منطقه، برنامههای تازهای دارند که آرام در حال شکلگیری است.
بسیاری در داخل کشور بودند و هستند که اعتقاد داشتند و دارند، جمهوری اسلامی ایران نباید خود را در سوریه هزینه کند، چنین افراد و جریانهای سیاسی یا از ماهیت ماجرا و پشت پرده بحران غرب آسیا آگاهی ندارند یا اینکه در قامت خائن ظاهر شدهاند که چنین سیاستی را در پیش گرفتهاند.
سقوط سوریه به دست آمریکا، اسرائیل و برخی سران رژیمهای عربی منطقه همچون عربستان، بازوی مقاومت را در منطقه نابود میکرد، سوریه علاوه بر اینکه در خط مقدم جبهه مقاومت مقابل رژیم صهیونیستی است، پل ارتباطی میان ایران با حزبالله لبنان است. اگر این پل ارتباطی ویران میشد و به دست دشمن میافتاد، حزبالله لبنان نیز تحت تأثیر این اتفاق قرار میگرفت. سران رژیم اسرائیل بارها در سخنانشان گفتهاند که سوریه و حزبالله لبنان بازو و دست ایران در منطقه غرب آسیا و در کنار مرزهای رژیم جعلی اسرائیل هستند و باید این دو نابود شوند تا به ایران که «تن» جریان مقاومت اسلامی در منطقه است، رسید.
به هر حال با وجود انتشار خبر استعفای آقای ظریف از وزارت خارجه دولت تدبیر و امید، سفر بشار اسد به تهران و دیدارهای او با رهبر انقلاب و رئیسجمهور تحت الشعاع آن قرار نگرفت و در جهان با بازتاب گستردهای همراه شد،تا جایی که رسانههای غربی تحلیل کردند سفر اسد به تهران پیام روشنی به آمریکا بود.
آقای ظریف وزیر خارجهای که بیش از ۵ سال است در این مسئولیت قرار دارد و سالهای زیادی را در دستگاه دیپلماسی کشور فعالیت کرده و مدت طولانی در آمریکا نماینده ایران در سازمان ملل بوده، انتظار نمیرفت از این دیپلمات کارکشته! چنین رفتاری سربزند؟!
محمدجواد ظریف چند روز پیش در گفت وگویی با یک رسانه سوئیسی وعده داده بود که ترامپ را غافلگیر میکند. او گفته بود؛ «ترامپ از غافلگیری خوشش میآید و به همین دلیل ما با او اینگونه رفتار میکنیم.»
آقای ظریف زمانی که بشار اسد در تهران بود و دیدارهای مهمی را هم داشت، با استعفای خود چه کسی را غافلگیر کرد؟
وزیر خارجه مستعفی از اقدام خود چه هدفی را دنبال میکند که حتی مصالح کشور را هم در نظر نگرفت و در چنین روزی استعفای خود را آشکار کرد؟ او به ره دلیل و بهانهای که استعفا کرده است، توجیهپذیر نیست.
با وجود همه اشتباهات محاسباتی که آقای ظریف در طول۵ سال وزارت خود مرتکب شده بود، اما انتظار نمیرفت چنین رفتاری از او سر بزند و همان روز حضور رئیسجمهور سوریه در تهران، استعفا دهد. آیا نمیتوانست فردای سفر دست به کار شود؟
در روزهای آینده عمیقتر و دقیقتر درباره استعفای آقای ظریف خواهیم نوشت.
نویسنده: محمد صفری