تاریخچه برنامه توسعه ایران
اولین اقدام عملی در خصوص تأسیس سازمان برنامهریزی و تدوین برنامههای توسعه ایران به سال ۱۳۲۷ باز میگردد. تلاشهای اولیه در این زمینه مربوط به دوره رضا شاه و تشکیل شورایی تحت عنوان شورای اقتصاد در سال ۱۳۱۶ میباشد.
بر این اساس شورای مذکور جهت آغاز فعالیت خود، موظف به تهیه برنامهای ۷ ساله در زمینه کشاورزی گردید؛ اما این موضوع بنا به دلایل و مشکلاتی تا سال ۱۳۲۳ مسکوت ماند و عملا به اجرا در نیامد.
در سال ۱۳۲۳، شورای اقتصاد مجددا تشکیل میشود و تصمیماتی را در رابطه با مسائل اقتصادی از جمله بهبود زندگی اقتصادی مردم، بهبود تولید و... اتخاذ میکند. اما برنامه و تدابیر اتخاذی مذکور نیز با شکست مواجه شده و کار برنامه ریزی به سال ۱۳۲۵ موکول میگردد. در این سال برای اولین بار برنامهای اقتصادی توسط یک شرکت مشاور خارجی با نام موریسن نودسن جهت پیشبینی تدابیر و اقدامات لازم به منظور دریافت وام از بانک بینالمللی توسعه و ترمیم تهیه میشود و کار برنامهریزی و تنظیم آن به کمک شخصی به نام مشرف نفیسی آغاز میگردد.
هر چند در نهایت وجود برخی مشکلات مانع از اجرایی شدن برنامههای شرکت موریسن میگردد؛ اما برنامهای نیز با نام برنامه توسعه و عمران ایران تهیه میشود که بعدها مقدمه تشکیل سازمان برنامه میگردد.
همچنین در ۱۳۲۵، برای اولین بار هیأتی تحت عنوان هیات عالی برنامه، تشکیل میشود و دو اقدام اساسی را در دستور کار خود قرار میدهد که یکی از این اقدامات معطوف به تهیه برنامه ۷ ساله توسعه اقتصادی بود. این برنامه به صورت لایحه در سال ۱۳۲۷ تقدیم مجلس شده و در نهایت در بهمن همان سال به عنوان اولین برنامه توسعه ایران به تصویب میرسد. متعاقب این تحولات، دفتری با نام دفتر کل برنامه نیز تشکیل میگردد که بعدها سازمان موقت برنامهریزی نام میگیرد؛ اما پیشنهاد تشکل نهایی تأسیس سازمان برنامه و نهادهای مرتبط با آن در برنامه مذکور مطرح میگردد.
طی این پیشنهادات تأکید میشود که سازمان مستقلی که تابع تحولات سیاسی نباشد، برای ابتکار و سرپرستی و نظارت در برنامه ایجاد شود.
نفوذ کارشناسان آمریکایی
برنامه اول که برنامه ای ۷ ساله بود، به دلیل شتابزدگی و عدم آشنایی برنامهریزان ایرانی با امور برنامهریزی از موفقیت چندانی برخوردار نگردید. نقطه عطف برنامهریزی ایران در سال ۱۳۳۴، طی برنامه دوم و با انتصاب ابوالحسن ابتهاج به عنوان مدیر عامل سازمان اتفاق میافتد.
در این دوره، نفوذ و حضور کارشناسان آمریکایی نیز در تهیه و تدوین برنامه ایران افزایش مییابد.
البته حضور آمریکا پیش از این و به برنامه اول جهت تسهیل اموری چون دریافت وام از برخی سازمانهای جهانی باز میگشت، اما در برنامه دوم حضور آنان شکل متفاوتی مییابد.
دلیل حضور آمریکا در برنامهریزی ایران در وهله اول توسعه ایران جهت جلوگیری از نفوذ کمونیسم بود. آمریکا درصدد بود با پیشبرد مسیر برنامه و سازمان به سبک غربی مانع از نفوذ کمونیسم در ایران گردد.
همزمان با پایان جنگ جهانی دوم و شکلگیری رقابت میان بلوک سرمایهداری به رهبری آمریکا و جبهه کمونیستی با محوریت شوروی، ایران به دلیل موقعیت استراتژیک و جغرافیایی از اهمیت خاصی برخوردار میشود. آمریکا به خوبی واقف بود که شرایط اقتصادی و یا سیاسی نامناسب میتواند زمینه و بستر مناسبی جهت رشد اندیشههای کمونیستی باشد.
از سویی توسعه ایران به سبک مورد نظر آمریکا میتوانست باعث جذب این کشور به بلوک سرمایهداری گردد. این اتفاق با روی کار آمدن ابتهاج و انتصاب او به عنوان مدیر عامل سازمان تحقق مییابد. ابتهاج در اقدامی اساسی مبادرت به ایجاد یک دفتر اقتصادی و یک دفتر فنی با کمک گروهی از مشاوران غربی و زیر نظر دانشگاه هاروارد کرده و اعضای مجلس را متقاعد میکند که سازمان برنامه باید اقتصاددانانی از خارج استخدام نماید.
بر این اساس تعداد زیادی کارشناس خارجی به دعوت ابتهاج وارد کشور میشوند که بیشتر آنها آمریکایی بودند. ابتهاج معتقد به حضور کارشناسان خارجی بود و میل داشت که کارها را با نظر آنها انجام بدهد و خیلی دست باز با آنها رفتار میکرد و حال آن که با ایرانیها خیلی شدید عمل میکرد.
وی که رابطه خوبی با آمریکا داشت، با پشتوانه کمکهای گسترده مالی این کشور و بانک جهانی و درآمد نفت، برنامه دوم عمرانی پنج ساله کشور (۴۰ـ۳۵) را طراحی میکند.
او همچنین در جذب و استخدام نیروهای خارجی از رئیس بانک جهانی یوجین بلاک نیز بهره زیادی میبرد که -متاثر از روابط او با مقامات ایالات متحده- این امر حاکی از رابطه خوب وی با سازمانهای جهانی نیز بود. بنابراین همزمان با اجرای برنامه، تعداد زیادی مشاور آمریکایی جهت آموزش و طراحی الگوی برنامهریزی وارد کشور شده و کار مشاوره و اجرای برنامه ایران را آغاز میکنند.
با این حال با آنکه برنامه دوم موفقتر از برنامه اول بود اما، به دلیل آنکه منابع درآمد بر مصارف کاذب و غیرتولیدی و بوروکراسیهایی که قارچ گونه ایجاد میشد، قرار گرفت، نتوانست اهداف پیشبینی شده را محقق نماید.
همین موضوع باعث شد تا در برنامه سوم بر توسعه بخشهای کشاورزی تأکید بیشتری گردد. این تأکید با روی کار آمدن جان اف کندی و فشار بر ایران جهت اصلاحات ارضی تشدید میگردد.
بدین ترتیب برنامه سوم توسعه در شهریور ۱۳۴۱ و با اصلاحات مورد نظر آمریکا آغاز میشود.
برنامه پنج ساله چهارم نیز با بهرهگیری از نظرات کارشناسان آمریکایی در سال ۱۳۴۶به تصویب میرسد. در این برنامه، الگوی خاصی از برنامهریزی تحت عنوان تئوری آرتور لوئیس، اقتصاددان غربی مبنای برنامهریزی قرار میگیرد. چارچوب الگوی برنامه ریزی لوئیس بر اموری چون توسعه بخش خصوصی و بخش صنعت قرار داشت.
برنامه پنجم در سال ۱۳۵۲ تصویب میشود و با افزایش قیمت نفت و استقلال نسبی شاه تا حدی متفاوت از سایر برنامهها تدوین میگردد، این برنامه بزرگترین و پرحجمترین برنامه در دوره پهلوی بود.
به دنبال اجرای این برنامه، واحدهای صنعتی بزرگی تاسیس میشود؛ اما به دلیل نتایج نامطلوب برنامههای پیشین از جمله افزایش جمعیت، بسیاری از طرحهای بزرگ صنعتی و عمرانی با شکست مواجه میشود.
نویسنده: زهرا سعیدی