غرب بدون شك با چند تمدن جهاني و موثر در مواجه است كه گريزي از مقابله و يا تعامل با آنها ندارد. نظريهپردازان خطمشيگذار آمريكايي به خوبي خبر دارند كه شايد آمريكا توانسته است با ايجاد جنگ سرد و درپي آن فروپاشي جماهير شوروي، اين رقيب خود را تا حد زيادي از تكاپو انداخته باشد. تمدن كنفوسيوسي با پرچمداري چين نيز از جمله دلنگرانيهاي جدي آمريكا در برآورد رقباي پيش رو و مخاطرات آيندهپژوهي خويش است. اما در اين ميان اسلام با اتكا به عقيده و حيات متاثر از اعتقاد و جهاد در براي دستيابي به اين عقايد است كه بيش از سختي جنس رفتار و كردار روسها و كياست چينيها در حوزه اقتصاد و سياست، براي غرب و به خصوص آمريكا مواجهه با آن را سخت جلوه ميدهد.
از همين رو آمريكا بيش از آنكه بخواهد به جنس سخت مواجهه با اسلام روي آورد، برخورد نرم را پيش گرفت. بيشك در مواجهه اعتقادي و مواجهه نرم، اين زبان هنر است كه اثر غيرترديد آن در مواجهات بيش از ساير راهكارها جلوه مينمايد. در صنوف و رشتههاي هنري نيز اين سينماست كه توانسته گوي اثرگذاري بر مخاطب را از ساير هنرها بربايد.
غرب به مدد هاليوود بر آن است كه اسلام را به لحاظ اعتقادي مورد هجمه قرار داده و با اتكا به ادبياتي سينمايي، پروژه اسلامهراسي را از قالب سكانسها و پلانهاي فيلمهاي سينمايي پيش برد.
در طول تاریخ ارتباط مستقیم بین روند گسترش اسلام و اقدامات اسلامستیزانه و اسلامهراسانه وجود داشته است. هرگاه روند گسترش اسلام به ویژه در سرزمینهای غرب شدت گرفت در واکنش به آن تلاشها برای مخدوش کردن چهره اسلام و مسلمانان نیز تشدید شده است.
غرب در بررسي تاريخي مواجهه با اسلام بهانههايي جدي هم براي دامن زدن به اين گفتمان اسلامهراسي دارد. از جمله عوامل شکلگیری اسلامهراسی در غرب ميتوان به درگيريهاي تاريخي میان اسلام و غرب اشاره نمود. همچنين جهل نسبت به اسلام از ديگر مواردي است كه ميتوان به آن اشاره نمود. تفاوت جدي ميان منافع و خاستگاههای ارزشی غرب و اسلام هم از ديگر مباني اختلاف ميان اين دو تمدن
است.
سينماي غرب با محوريت هاليوود از ديرباز تلاش نموده با نشان دادن مسلمانان عرب یا غیرعرب، مسلمانان را شرور و خبیث و مضحك نشان دهد.
فيلمهايي از جمله «رقص هفت زن محجبه» تامس آلوا ادیسون در سال ۱۸۹۷ (یعنی دو سال پس از پدید آمدن رسمی سینما) «عرب مسخره» (ژرژ میلیس) «دزد بغداد» (رائول والش۱۹۲۴) از جمله فيلمهايي هستند كه سينماي سلطه تلاش نموده در آنها مسلمانان را افرادي دون و فاقد شان جلوه دهد.
غرب اما به تمسخر شان مسلمانان اكتفا ننموده و به مرور تلاش نموده است كه روي خشني از اسلام را در فيلمهاي مختلف نشان دهد.
در فیلم «السید» چهرهای خونریز و خونآشام از اعراب مسلمان به نمایش درآمد در حالی که این فیلم اروپاییان را افرادی متمدن و دیندار که برای حفاظت از شرف اروپایی خود با مسلمانان جنگ میکردند، معرفی میکرد.
سينماي غرب «جنگیر» ساخته مشهور ویلیام فریدکین را شهرت جهاني داد و با اتكا به همين فيلم اسلام را سرمنشا ابتلاي شهروندانش به جن عنوان نمود و چنين تداعي نمود كه اگر از سرچشمه و كشورهاي اسلامي جلوي سدي پولادين در برابر مسلمانان ساخته نشود، شهروندان آمريكايي در كشور يانكيها بيامان نخواهد بود.
پیروزی انقلاب اسلامی و تبديل ايران شيعي به امالقراي جهان اسلام موجب شد كه سينماي سلطه تلاش نمايد كه ايران اسلامي را سرمنشا اسلام هراسي قرار دهد. در شرايطي كه هاليوود كماكان عرب مسلمان تندرو را در سينما به عنوان تجلي اسلام نشان ميداد، تلاش شد كه مستقيما كشور ايران هم در فيلمهاي غربي مطرح شود.
در دهه ۹۰ صراحت آشکارتری در لحن هالیوود نسبت به مسلمانان به وجود آمد و هیولاهايي در قالب تروریستهای مسلمان نشان داده شدند.
غرب در مواجهه با آخرالزمان نيز اسلام را و آمال و آرزوهاي اسلامي را مخاطرهاي جدي براي خود ميديد. از سال ۲۰۰۰ رویکرد آخرالزمانی سينماي غرب جديتر شد و در فيلمهاي زيادي نبرد نهایی اسلام و غرب به تصویر کشیده شد.
غرب تلاش نمود ايران را كشوري بيعزت و متعصب و دگم نشان دهد. فیلمهایی همچون «سنگسار ثریا» (سیروس نورسته –۲۰۰۸) و یا پرسپولیس (مرجان ساتراپی۲۰۰۷ـ کاتلین کندی صهیونیست) نشان دهنده همين فضاي ايراني است.
تروریست نشان دادن مسلمانان در فیلمهایی مانند «قلمرو ـ پیتر برگ۲۰۰۷) و «مجموعه دروغ ها ـ ریدلی اسکات- ۲۰۰۸) تداوم نگاه منفيگرايانه غرب به اسلام است.
با اين وجود ميتوان نشانهگيري سينماي غرب را بيشتر بر اساس تبيين راهكارهاي مواجهه با دين اعتقادي مبتني بر ساختار عقلايي دانست كه در جنگ هشت ساله ايران و عراق توانست به نحو مطلوبي كاركرد خود را در برابر گردنفرازي غرب نشان دهد.
از همينرو ايران اختصاصا تبديل به جديترين سيبل آماج حملات سينماي سلطه قرار گرفت.
هالیوود با ساخت «بدون دخترم هرگز» چهرهای افراطی از مذهب نهادینه شده در خانواده مسلمان ایرانی را نشان داد كه بر اساس رمان «بتی محمودی» همسر آمریكايی فردی به نام «بزرگ محمودی» به كارگردانی برایان گیلبرت در سال ۹۱ میلادی در «حیفا» واقع در فلسطین اشغالی ساخته شد.
گام بعدی هالیوود در پروژه «ایرانهراسی»، با ساخت فیلم «خانهای از شن و مه» ساخته وادیم پرلمان برداشته شد.
این اثر تلخ با اقدام خودكشی مرد ایرانی كه در اسلام عملی مذموم برشمرده میشود، پایان مییابد.
«۳۰۰» ساخته زاك اشنایدر كارگردان یهودی، عنوان فیلم دیگری است كه نبرد ۳۰۰ سرباز یونانی با لشگر خشایار شاه را روایت میكند و در سال ۲۰۰۷ میلادی به تولید رسید. شاه ايراني در اين فيلم را پادشاهی فاسد و سربازان ایرانی «موجوداتی» خونخوار و وحشی نشان داده ميشوند.
«آرگو» ساخته بن افلك نيز از آخرين تولیدات هالیوود در جهت سیاست «ایران هراسی» بود كه نظام سلطه اسكار ۲۰۱۲ را پيشكش اين فيلم نمود تا بيش از پيش نقاب از تركتازي سياست در عرصه سينما برداشته شود.
اگر «آرگو» سال گذشته نظرها را به خود معطوف كرد، اكنون هالیوود قصد دارد با ساخت «گلاب»، توجه افكار جهانی را به سیاست خصمانه «ایرانهراسی» خود جلب كند كه قصد دارد به مسایل پس از انتخابات سال ۸۸ ایران بپردازد.
در چنين شرايطي است كه دستهاي خالي و بيتوجهي سينماي ايران و جهان اسلام به چنين هجمهگستردهاي بيش از پيش خودنمايي ميكند.
با اين وجود خبر كليد خوردن فيلم «امپراطوری جهنم» به كارگرداني شیخطادی به عنوان دومین پروژه بزرگ سینمایی درباره تکفیریها خبري خوش است كه ميتواند حداقل در زمينه احياي جريانات تكفيري كه آبشخور حياتشان از كشورهاي غربي به سركردگي آمريكا و دولتهاي مزدور منطقهايش روشنگري نموده و گامي هزچند كوچك در اين مسير باشد.
بعد از فیلم سینمایی سوری «پادشاه شنها» به کارگردانی «نجدت اسماعیل انزور» بزودی دومین پروژه بزرگ سینمایی جهان درباره تکفیریها با عنوان «امپراطوری جهنم»در ایران آغاز میشود.
محمد خزاعی تهیهکننده این فیلم در کنار پرویز شیخطادی که یکی از آثار درخشان ضدصهیونیستی را با عنوان شکارچی شنبه در کارنامه دارد پشت تولید این فیلم قرار دارند.
حضور پرویز شیخطادی به عنوان کارگردان اين فيلم که پیش از این در «شکارچی شنبه» با نگاهی دقیق و موشکافانه پشت پرده جنایات صهیونیستها را به تصویر کشیده بود نكته مثبتي است كه اميد ميرود با نگاهي دقيق ضمن بهرهمندي اين فيلم از ساختاري سالم و سينمايي پردهبرداري درستي از جريان گروهكهاي تكفيري و وهابي نيز انجام شود.
اختصاص بخش ویژهای با موضوع «جنایات تکفیری و داعش» در جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت نيز از ديگر اقدامات مثبتي است كه سينماگران ايراني براي بيآبرو نمودن و افشاگري درخصوص تكفيريهاي سر در آخور غرب، به آن روي آوردهاند.
روابط عمومی سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت با اعلام این خبر افزود: با توجه به فراخوان جشنواره و توجه ویژه جشنواره در این دوره به موضوع جنایات گروهها و جریانات تکفیری در منطقه و جهان اسلام و دریافت آثار مستندی با این محوریت از سوی دبیرخانه ستاد برگزاری جشنواره در نظر دارد به دلیل ایجاد تمرکز و نوعی نگاه ویژه به این بخش از آثار مستند ارائه شده و ایجاد مشوق برای فیلمسازان و مستندسازان علاقمند در این زمینه بخش جداگانهای را در جشنواره برای این موضوع در نظر بگیرد.