دستگاه دیپلماسی کشور پیشقراول سیاست خارجی است، اگر این سازمان با ضعف روبهرو باشد نمیتواند در خط مقدم و صف چالش نظام بینالملل قرار گیرد. دستگاه دیپلماسی کشور باید دارای ویژگیهای منحصر به فردی باشد تا بتواند در دنیای پرتلاطم کنونی عرصه سیاست خارجی را به دیگران واگذار نکند، دیپلماسی تنها به سفر خارجی نیست، اگر اینگونه تصور شود که سفر رئیس دستگاه دیپلماسی به دیگر کشورها فراوان باشد، پس چنین دستگاه دیپلماسی بسیار فعال است، سخت در اشتباهیم، هیچگاه نمیتوان این ویژگی را نقطه قوت برای آن دانست، هر چند تعامل و گفتوگوی کشور با دیگر کشورهای دنیا نیاز عالم سیاست خارجی است، اما نمیتوان هر سفری را در راستای چنین هدفی تعریف کرد.
ترس از اینکه اگر در سفرهای خارجی برای مقامات دستگاه دیپلماسی کشور اتفاقی میافتد با رسانهای شدن آن به روابط خدشه وارد میکند، ضعفی است که در تفکر مدیران ارشد آن دستگاه دیده میشود، اگر نتوانیم مقابل آن اتفاقی که با هماهنگی و به طور عمد تدارک دیده شده واکنش بجا و درخور شأن جمهوری اسلامی ایران نداشته باشیم، همان دیپلماسی منفعلی است که اثرگذاری ایران را میکاهد. اگر قرار است به واسطه بیاحترامی و رفتار نامناسب دیپلماتیک از سوی برخی از کشورها، با واکنش منطقی و معقول که برگرفته از جایگاه و شأن نظام اسلامی است، روابط با آن کشور به هم بخورد، همان بهتر که چنین اتفاقی بیفتد. اگر روابط میان ایران و آن کشور مقصد مناسب و حسنه است چرا باید با مسئولین دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با بیاحترامی رفتار شود؟! جای خالی دیپلماسی انقلابی به شدت دیده میشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدارهای متعدد مسئولین وزارت خارجه با ایشان درباره ویژگیهای دستگاه دیپلماسی در نظام اسلامی فرمودهاند؛ «میدان سیاست خارجی میدان چالش نظام جمهوری اسلامی یا صف مقدم این چالش با مجموعه جهان بیرونی است، در این صف مقدم، استحکام، استواری قدم، اعتماد به نفس، اطمینان به راهی که آن را دنبال میکنید، مهمترین شرط است.»
با چنین تعریفی از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، تفاوت میان آن با دستگاه دیپلماسی دیگر کشورها روشن میشود، هر چند کشورهای دیگر نیز برای عملکرد دستگاه دیپلماسی خود تعریف خاصی دارند و دستورالعملهای لازم را به کار میگیرند. وزیر خارجه هنگامی که به مأموریت خارجی میرود، نماینده همه مردم ایران است، احترام به او احترام به ایران است و بیاحترامی به او، توهین به مردم ایران اسلامی است و این حق مردم و رسانههاست تا نسبت به رفتاری که با نماینده مردم ایران شده اعتراض کنند.
خبری منتشر شد بر این اساس که «شرکتهای سوخترسان فرودگاه شهر مونیخ آلمان به بهانه رعایت تحریمهای آمریکا علیه ایران، از تأمین سوخت هواپیمای محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران خودداری کردند.»
نخستین نکتهای که در این خبر دیده میشود این است که از سوی رسانههای آلمانی منتشر شده نه از سوی رسانههای کشورمان!
دومین نکته این خبر در این است که آیا توافق هستهای حتی نتوانسته است تحریم تأمین سوخت هواپیمای وزیر خارجه کشورمان را برطرف کند؟!
اگر این خبر از سوی مقامات وزارت خارجه کشورمان به رسانههای داخلی داده میشد و برای آن براساس منافع ملی تدبیر صورت میگرفت، بهتر نبود؟!
چنین رفتاری مستوجب اعتراض رسانهای از سوی ایران نیست؟ کتمان کردن آن چه مفهومی دارد؟ آیا رفتار آلمان با مقام ارشد وزارت خارجه رفتاری دیپلماتیک و براساس قوانین بینالمللی است؟! چرا رسانههای داخلی باید این خبر را از رسانههای آلمانی ترجمه کنند؟
به نظر میرسد لاپوشانی چنین رفتاری از سوی وزارت خارجه در راستای جلوگیری از تنشهای بعدی میان آلمان و ایران صورت گرفته باشد، اما آیا آلمان هم چنین دیدگاهی داشته است؟ اگر داشت این خبر را منتشر نمیکرد. پس نگرانی مقامات وزارت خارجه از بروز تنش سیاسی میان ایران و آلمان جایگاهی ندارد. اگر وزیر خارجه محترم کشورمان پس از دیدن چنین برخوردی از سوی مقامات آلمانی، سفر را نیمهکاره رها کرده و در اعتراض به آن، به تهران باز میگشت چه اتفاقی میافتاد؟!
سال ۹۰ بود که عدهای مقابل سفارت انگلیس تجمع کردند و از دیوار سفارت بالا رفتند، هر چند کار اشتباهی بود، درپی این اقدام، سفرای کشورهای اروپایی با محوریت انگلیس تهران را ترک کردند، پس از مدت زمانی سفرای اروپایی که مغرورانه تهران را ترک کرده بودند، سرافکنده به ایران بازگشتند.
پرونده دادگاه میکونوس در سال ۱۳۷۶ نیز باعث شد تا کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فرا بخوانند، اما همانها که با چهره حق به جانب ایران را ترک کرده بودند به تهران بازگشتند، انگار اتفاقی نیفتاده بود!
اما نکته دوم ماجرا که اهمیت بیشتری هم دارد، رعایت تحریمهایی است که آمریکا علیه ایران اعمال کرده است، آلمان خود را مقید به آن تحریمها نشان داده، اما آیا برجام نتوانسته است پس از دو سال اجرای آن، تحریم سوخت هواپیماهای ایرانی را رفع کند؟
برای رسیدن به توافق هستهای زحمات زیادی کشیده شد، هزینه زیادی پرداخت شد، اما حتی نتوانسته است، یک تحریم کوچک تأمین سوخت هواپیمای حامل یک مقام ارشد ایرانی را برچیند! و در واقع باک آن هواپیما را پر کند! بیخاصیتی برجام روز به روز بیشتر و روشنتر میشود و این نشاندهنده دو موضوع است، ۱- اصرار نابجا به اجرای یکطرفه برجام ۲- بیثمر بودن سیاستی که دولت محترم در پی مذاکرات هستهای و رسیدن به توافق از خود نشان داد.
از اینگونه رفتارها بارها اتفاق افتاده و نمونههای آن موجود است، اما جای خالی واکنش بجا و قاطع در وزارت خارجه دیده میشود.
نویسنده: سیاوش کاویانی