و دوباره درهای آسمان باز شد. دوباره آغوش باز کرد و منتظر است تا ما خودمان را در بغلش بیندازیم و مثل کودکی که ازخجالت خطا به آغوش پدر و مادر پناه ميبرد و زار ميزند و اشک میریزد، گریه کنیم و آرام شویم.
امسال چندين بهار قرآن را تجربه ميكني؟ چندمينبار است كه ميتواني سر سفره سحر و افطار بنشيني؟ چندمين بار است كه در لحظههاي سحر ميخواني اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ. امسال چندمين سال است كه طعم شيرين خرما را با اللّهُمَّ لَكَ صُمنا و عَلى رِزقِكَ أفطَرنا مزمزه ميكني؟
تا به حال به این فکر کردهاي که خدا چقدر ما را دوست داشته و دارد که امسال هم ما را به میهمانی بزرگ خودش دعوت کرد و اجازه داد یک رمضان دیگر را تجربه کنیم؟ سفره به اين بزرگي را پهن كرده و در بين همه اين آدمها، ما را از قلم نينداخته و كارت دعوت برايمان فرستاده است.
تا به حال فکر کردهاي که چه لياقتي داشتيم كه نيمه ماه خدا را به چشم ديديم و حالا چشم به راه بهترين شبها ميشويم؟ به اين انديشيدهايم چقدر خدایمان بزرگ است که ما را لایق زنده بودن در شبهای برتر از هزار سال قرار داد؟ به نظرت این کم نعمتی است؟ اینکه زنده باشیم و از خدا خواستنیهایمان را بخواهیم.
آری این بزرگترین نعمتی است که ميشد طعم شیرینش را چشید. این بزرگترین مرحمت حضرت بالامرتبه است که در سفره میهمانی امسالش هم برای ما ظرفی به عظمت شبهاي قدر قرار داد.
وای که چه لذتی دارد شبهاي قدر. اگر قدرش را بدانیم. اگر جوشن کبیر را سراسر بنوشیم و به این بیندیشیم که هزار نام بیمنتهای پروردگار لایتناهی یعنی چه؟ اگر بدانیم و بفهمیم و درک کنیم که قرار گیری قرآن بر سر ما چقدر قدر و قیمت دارد. چقدر قيمتمان را بالا ميبرد. اگر از سر فهم و عقل با دلمان به در خانه خدا برویم و از عمق دل او را به نام خودش صدا بزنیم: بک یا الله.
تا به امروز دقت کردهاي چه کسانی را شفیع خود قرار ميدهیم و آنها را واسطه فیض با خدا ميكنيم؟
بمحمد(ص) یعنی سوگند به کسی كه رحمهللعالمین است. یعنی کسی که خاتمه رسالت و پیام آوری خداست. يعني پيامبر خوبيهاي تمامنشدني. يعني برگزيده خدا روي زمين.
بعلی(ع) یعنی سوگند به بندهترین بنده خدا. یعنی کسی که حق و عدالت و عبودیت با او معنا پیدا ميکند. كسي كه عالمِ عامل است. عاشق خداست و خود را در برابر معشوق به حساب نميآورد.
بفاطمه(س) یعنی سوگند به بانوی آب و آینه. یعنی کسی که بهانه خلقت است. اصلا به اينجاي داستان كه ميرسي، مادرانگي شروع ميشود. راستي خدا دل مادر را ميشكند و دست خالي برميگرداند. نعوذ بالله.
بالحسن(ع) یعنی سوگند به عصاره کرامت عصمت. یعنی کسی که دست کرامتش به وسعت آسمان و زمین است. يعني يكي از سروران جوانان اهل بهشت.
بالحسین(ع) یعنی سوگند به خون خدا. یعنی کسی که همه زندگانیاش را قربانی قرب خدا کرد. عبد صالح خدا.
بعلی بن الحسین(ع) یعنی سوگند به زینت عبادت کنندگان و سید آنها که در مقابل حضرتش سر بر سجده ميگذارند. بمحمد بنعلی(ع) یعنی سوگند به دانایی باقر آلمحمد. یعنی دارنده علم الهی. بجعفر بن محمد(ع) یعنی سوگند به صادقترین و صدیقترین بندگان خدا.
بموسی بن جعفر(ع) یعنی سوگند به او که معنی "وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ..." است. یعنی او که گشاینده همه درهای حاجات و خواستههاست.
بعلی بن موسی(ع) یعنی سوگند به او که فرزند راضیه مرضیه است. او كه خودِ خودِ رضاست. برای او توضیح و تفسیری بیش از این نمیخواهد. او آشناترین آشنایان ماست. سرت را به سوی مشهدش برگردان و بگو: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی...
بمحمد بن علی(ع) یعنی سوگند به مظهر جود و کرم و لطف. بعلی بن محمد(ع) یعنی سوگند به هادی هدایت شده حضرت بی حد و حصر. بالحسن العسکری(ع) یعنی سوگند به او که در زندان دنیا زیست و زندانی دنیا نشد.
و بالحجه القائم المنتظر(عج) یعنی سوگند به او که سال هاست منتظرش هستیم. یعنی سوگند به او که سالهاست منتظر ماست. او که به دنبال ۳۱۳ مرد میگردد و ما فراموش کردهایم مرد بودن چقدر سخت شده است. یعنی قسم به نام او که امام حاضر ماست و ظاهر نیست. یعنی قسم به عطر دلربای گل نرگس.
بیا قدر این سهگانه قدر را بدانیم. آغوش آسمان در انتظار باران چشمهاي ماست. بيا خودمان را احيا كنيم.