«گریه بر لبخند»؛ چه اسم با مسمایی برای آیین تشییع و بدرقه پیکر ابوالفضل زرویی نصرآباد بود. روزی که قرار بود رفقا پشت سرِ مسافر قطعه هنرمندان، «آب» اشک بریزند.
شهرام شکیبا که مجری این مراسم بود در ابتدا گفت: گمانم نبود در چنین مراسمی برای چنین کسی صحبت کنم. شانزده سال قبل که طرحی برای فرهنگسرای طنز داشتم و آورده بود خدمت رییس حوزه هنری هدایتم کردند به دفتر طنز حوزه با مدیریت آقای زرویی. نشستیم و حرف زدیم و شگفت زده شدم از اینکه کاری از اشعارم را خوانده بودند. از همان جا به هم نزدیکتر شدیم. مدیر و کارمند دفتر طنز ایشان بودم بدون وابستگی سازمانی تا اینکه اوضاع شلوغ شد و کردند آنچه نباید. اما تا آخرین روزها مهر حوزه هنری بر دل ایشان بود و تا آخرین روزها در حوزه کار میکردند
وی افزود: اتفاقی که برای زرویی رخ داد خودخواسته بود. خودش میخواست که تیشه به ریشهاش بزند. اما اگر هر کدام از ما در سه سال گذشته سه بار به منزلش سر زده بودیم اینقدر تنها نمیبود. بماند که چه کردند و کردیم با او. قدر هم را بیشتر بدانیم و خط کشیها را کنار بگذاریم. ادبیات عامل پیوند ماست. بخوانیمش و به آن عمل کنیم.
در ادامه سید علی موسوی گرمارودی نیز در سخنانی عنوان کرد: چیزی نوشته بودم که تحلیلی باشد از استعداد زرویی اما فرصتش نیست. او در نقیضه پردازی تقریبا بی نظیر بود بلکه تا کنون تحقیقا. متاسفانه الان فرصت صحبت کم است و من هم خجالت میکشم که صحبت کنم.
وی در ادامه قطعه شعری را که در سوگ درگذشت برادرش سروده به مرحوم زرویی به عنوان برادر دیگرش تقدیم کرد.
در ادامه ساعد باقری در سخنانی عنوان کرد: دیروز به سهیل محمودی عرض میکردم با داغ قیصر و سید حسن فروریختیم و شکستیم یکباره، اما داغ ابوالفضل زرویی داغی است که هر چه بگذرد بیشتر خودش را نشان میدهد.
وی افزود: ویژگی اصلی او اصالتش و شرافتش بود در دنیای اداها! رگ و ریشهای که او از ادب فارسی میگرفت برای هر که با نثر الفتی داشت، آشکار بود. آزاده بودن و آزاد زیستش زبانزد است. حس من هم این است که او مدتها بود با این زندگی کنار آمده بود.
در ادامه مراسم غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در سخنانی عنوان کرد: امروز در کنار پیکر مردی ایستادهایم که در کمتر و از یک عمر پنجاه ساله خودش را به عنوان چهرهای موثر و ماندگار در ادب فارسی تثبیت کرد. مردی که در نیمروز یک عمر طبیعی ما را ترک کرد. او از دوران نوجوانی و از وقتی که دانش آموز بوده شعر طنز میگفته است. او یک عمر مردم را خندانده و دل جامعه را شاد کرده. امروز آن جامعه به اندازه همه آن خندهها اندوهگین است.
وی افزود: تصدیق میکنیم که او فقط کار فکری نمیکرده است و یک شاعر منزوی از جامعه نبوده است. کارنامه عمرش حکایت از توجه به دیگران بوده و یک شان اجتماعی موثر در کنار این قدرت ذهنی داشته است. چه در تدریس در دانشگاه و چه در مجله گل آقا و چه در حوزه هنری با کار اجتماعی و با مدیریت خدمت کرده است. او معاصر دنیای خودش بوده است.
در بخش دیگری از مراسم ناصر فیض در سخنانی عنوان کرد: این ضایعه را باید به همه تسلیت گفت؛ خاص و عام همه او را میشناختند. او محبوب و عزیز و ارجمند بود و عامه و خواص مردم به آثار و دانستههایش احترام میگذاشتند. این دلیلی نداشت جز اینکه او کسی بود که پاسدار زبان فارسی بود. نیکو میگفت و حرمت نیکو گفتن را داشت. او ادبیات و اخلاق را با هم میدید و در نظر میگرفت. او برای خوشآمد و بدآمد کسی حرف نزد و جانش توام با خردمندی بود.
رئیس دفتر طنز حوزه هنری ادامه داد: او جریان اصیل طنز در حوزه هنری را پایهگذاری کرد که برکاتش تا امروز هم ادامه دارد.
این مراسم در ادامه با مدیحهسرایی محسن عرب خالقی ادامه یافت و پس از آن با اقامه نماز میت توسط حجتالاسلام قمی رییس سازمان تبلیغات اسلامی پی گرفته شد. سپس پیکر مرحوم زرویی نصرآباد از حوزه هنری تا چهارراه کالج تشییع شد و برای خاکسپاری در قطعه هنرمندان، به بهشت زهرا(ع) منتقل شد.
مراسم یادبود سومین روز درگذشت این هنرمند فردا چهارشنبه از ساعت ۱۳:۳۰ الی ۱۵ در مسجد نور تهران برگزار میشود.