آذرماه ۱۳۹۲ بود که توافق اوليه هستهاي ميان ايران و ۱+۵ به امضا رسيد، در اين توافقنامه و در مقدمه آن تصريح شده است؛ «... اين راهحل جامع شامل يک فرايند متقابل و قدم به قدم ميباشد و به رفع همهجانبه تحريمهاي شوراي امنيت، تحريمهاي چندجانبه و تحريمهاي ملي مربوط به برنامه هستهاي ايران ميانجامد.
براساس اين توافقنامه اوليه، ايران اقدامات داوطلبانه را نوشته شده در آن را انجام خواهد داد که تاکنون هيچگونه تخلفي از سوي ايران در تعهدات خود انجام نشده و گزارشهاي آژانس آن را تاييد کرده است و در مقابل رضايت طرف مذاکرهكننده ايران هم از اين اتفاق بارها اعلام شده است.
اما در اين توافق اوليه، در مقابل ۳+۳ يا همان ۱+۵ اقدامات داوطلبانهاي را بايد انجام ميداد.
- توقف تلاش براي کاهش خريد نفت خام ايران، بازگشت مبالغ مشخص از عوايد فروش نفت ايران. در مورد معاملات نفتي مذکور، تحريمهاي اتحاديه اروپا و آمريکا بر بيمه و خدمات حمل و نقل مرتبط تعليق ميشود.
- تعليق تحريمهاي آمريکا و اتحاديه اروپا بر; ۱ـ صادرات پتروشيمي ايران و تعليق تحريم خدمات مرتبط ۲ـ طلا و فلزات گرانبها و تعليق تحريم خدمات مرتبط
- تعليق تحريمهاي آمريکا بر صنعت خودرو و تعليق تحريمهاي خدمات مرتبط
ـ صادر نکردن قطعنامههاي جديد تحريم هستهاي از سوي شوراي امنيت سازمان ملل
ـ صادر نکردن قطعنامههاي جديد تحريم هستهاي از سوي اتحاديه اروپا
ـ دولت آمريکا از تحميل تحريمهاي جديد هستهاي عليه ايران خودداري خواهد کرد.
موارد تعهدي ايران به ۱+۵ که اکنون هم در حال اجراست و ايران به آن پايبند بوده است، مواردي است که به عنوان امتياز مطرح ميشود. به اين معنا که ايران خواستههاي ۱+۵ که فراتر از قوانين آژانس بينالمللي انرژي اتمي است را اجرا ميکند و در مقابل حقوق پايمال شده از سوي غربيها که با راهزني آنها، تحريمها و پولهاي حاصل از فروش نفت ايران بلوکه شده تعليق ميشود و آزاد ميگردد.
در واقع در قبال گفتوگوهاي هستهاي و براساس توافق اوليه، اين ايران است که به آنها امتياز ميدهد و در مقابل امتيازي را دريافت نميکند و تنها، سود ايران در اين معامله، همان است که گفته شده و در توافق اوليه هم نوشته شده است.
در اين توافق اوليه، که حتي در آن مبناي گفتوگوهاي آينده براي رسيدن به يک توافق جامع هم در نظر گرفته شده است، هيچگونه موردي مبني بر بازديد از مراکز نظامي ايران، گفتوگو با دانشمندان هستهاي و بازديدهاي نامتعارف از مراکز هستهاي ديده نميشود.
تنها نکتهاي که در اين توافق اوليه وجود دارد، اين است که «اقدامات شفافساز و با نظارت بيشتر مورد توافق را به طور کامل به اجرا درآورد. پروتکل الحاقي در چارچوب اختيارات رئيسجمهور و مجلس شوراي اسلامي تصويب و به اجرا درآيد.
اما نکته مهم در جريان گفتوگوهاي هستهاي ۱۲ ساله ايران با غرب، تبليغات منفي گستردهاي است که عليه ايران انجام شده است. در اين تبليغات ايران خطري براي امنيت و صلح منطقهاي و جهاني معرفي شده که در صورت توافق نهايي و جامع اين خطر به خاطر اقدامات آمريکا و غرب از بين خواهد رفت.
گفتوگوها و اقداماتي که جمهوري اسلامي ايران در تعليق فعاليتهاي هستهاي خود انجام داده است، به روشني صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاي خود را به اثبات رسانده است، چرا که اگر قرار بر ساخت سلاح هستهاي بود، رويکرد ايران هيچگاه به گفتوگو و مذاکره ختم نميشد و اقدام به فعاليتهاي خود ميکرد. اين بهترين و قاطعترين دليل و منطقي است که غربيها به آن توجهي ندارند، چرا که مسائل هستهاي را بهانهاي براي رسيدن به اهداف اصلي خود قرار دادهاند بدون آن که معادل درخواستها و مطالبات خود، امتيازهاي درخور توجهي را به ايران بدهند. حتي آنها در جريان گفتوگوهاي هستهاي نه تنها در پي لغو تحريمها نيستند، بلکه به دنبال راهکاري هستند که ساختار تحريمها باقي بماند تا اگر زماني بهانهاي را تراشيدند، سريع و آسان دوباره تحريمها را بازگردانند.
تا اينجاي گفتوگوهاي هستهاي اگر منصفانه قضاوت شود که حتي تحليلگران و کارشناسان داخلي و خارجي هم به آن اعتراف دارند، کفه ترازوي امتيازات آمريکا و غرب به نفع خود آنهاست و سنگينتر از کفه ترازوي ايران است.