پیش از این نوشتیم روسیه تلاش میکند میان ایران و رژیم اسرائیل درگیری ایجاد نشود، چرا که تل آویو سعی بسیاری میکند تا جنگ شود.
بحران در سوریه اکنون کنترل شده است، بیشتر مناطقی که در دست گروه تروریستی تکفیری داعش قرار داشت پس گرفته شد، تنها بخشهایی از خاک سوریه که نیروهای متجاوز خارجی همچون ترکیه، آمریکا و برخی همپیمانان او حضور دارند در اشغال است.
ایران و روسیه توانستند با همکاری یکدیگر بحرانی را مهار کنند که عواقب گسترش آن بسیار وخیم و وحشتناک میبود. هر چند هنور بحران غرب آسیا به طور کامل از بین نرفته است و احتمال بازگشت آن همچنان وجود دارد، اما آینده منطقه به عواملی بستگی دارد که اگر با درایت و محاسبه دقیق همراه باشد، بازگشتی در کار نخواهد بود.
روسیه اعلام کرده است بر اساس اطلاعات و اخبار دقیقی که به دست آورده، هرجا نیروهای آمریکایی در سوریه حضور دارند نیروهای داعش و تروریستهای تکفیری نیز آنجا هستند، چنین ادعا و خبری ثابت میکند که آمریکا حامی اصلی تروریستهای داعش است و انتقال آنها از سوریه به افغانستان نیز درست است.
با وجود چنین رفتارهایی که از آمریکا سر میزند، نمی توان سوریه را خالی کرد. سوریه باید از وجود نیروهایی که غیرقانونی و تجازگرانه وارد خاک این کشور شدهاند خالی شود، وجود و حضور ایران و روسیه در سوریه حیات بخش و نجات آفرین است.
هنگامی که در یک جنگ، چند کشور مشارکت میکنند، برای اداره امور این جنگ تقسیم وظایف بر اساس قابلیتهای نظامی و دفاعی میشود.
روسیه در جنگهای غیر کلاسیک و نامنظم روشن است که سررشته و تجربه ندارد، اما تا دلتان بخواهد در جنگهای کلاسیک میتواند همچون بولدوزر عمل کند، شکست شوروی در افغانستان پس از حضور طولانی نظامی در این کشور گواه آن است که ارتشهای بزرگ با تجهیزات پیشرفته در زمان جنگهای غیر کلاسیک کارایی ندارند. روسیه در یک جنگ منظم و کلاسیک، بحرانی که در گرجستان شکل گرفته بود خاموش کرد، ماشین جنگی خود را روشن کرد و تانکها و هواپیماهای جنگی خود را راه انداخت و از شمال گرجستان راه افتاد و به جنوب این کشور رسید و بحران را جمع کرد.
اما سوریه را نمیتوان و نمی شد که به سبک گرجستان یا اوکراین جمع کند.اما ایران، هم جنگ کلاسیک و منظم را تجربه کرده است و هم جنگ غیر کلاسیک و نامنظم را به همین خاطر تجربه ایران در این زمینه پیروز میدان نبرد زمینی در سوریه و حتی عراق شد.
روسیه در هوا پشتیبان خوبی برای نابودی و تضعیف گروههای تروریستی حاضر در سوریه است، حملات هوایی و موشکی ارتش روسیه توانست مواضع تروریستهای تکفیری وهابی را تخریب کند و بقیه کارها به نیروهای زمینی سپرده شد.
همه عملیاتهای زمینی در خاک سوریه علیه مواضع داعش و دیگر گروههای تروریستی در این کشور با مشارکت ارتش سوریه، ایران و نیروی مقاومت حزب الله انجام شد که همه آنها با پیروزی همراه بود.
حتی میتوان گفت که در آغاز بحران در سوریه ارتش این کشور نیز به خاطر ساختار محض کلاسیک خود نتوانسته بود از پس تروریستها بر آید به همین خاطر بود که هم زمان را از دست داد و هم زمین را!
ثبات قدرت در سوریه اکنون با نیروی زمینی و افرادی است که در سنگرها حضور دارند و در همچنان با تروریستهای تکفیری وهابی میجنگند، خروج این نیروها از هر منطقهای در خاک سوریه زمینه را برای حیات دورباره تروریستهای تکفیری آماده میکند.
برداشتهای گوناگونی از سخنان مقامات روسیه در خروج نیروهای خارجی از سوریه شد، که بیشتر بر روی نیروهای ایرانی و مقاومت متمرکز است.
بشار اسد دو روز پیش در گفتوگویی صراحتاً اعلام کرد؛ حضور مستشاران ایرانی در سوریه بنا به دعوت دمشق و کاملا قانونی است، اما حضور نیروهای آمریکایی و انگلیسی غیر مشروع و غیر قانونی و حتی تجاوز نظامی محسوب میشود.
چنین موضعی از سوی رئیس جمهور سوریه نشان میدهد که منظور از خروج نیروهای خارجی از سوریه ایران و حزب الله نیست.
روسیه نیز باید با درک نظامی و سیاسی خود بداند که خروج نیروهای ایران و حزب الله از سوریه، به مفهوم پایان همه تلاش ها و زحماتی است که در این ۷ سال گذشته انجام شده است. و می داند که اگر برای خوشایند برخی خواهان خروج نیروهای ایران و حزب الله شود، بازی را در سوریه واگذار کرده و شکست را پذیرفته است.
تاکنون که هیچ نشانهای از درخواست برای خروج ایران و نیروی مقاومت از سوریه مطرح نشده بلکه بر عکس مقامات سوریه تأکید کرده اند که آنها نه تنها به درخواست دولت و ملت این کشور حضور دارند، بلکه تا زمان نابودی کامل تروریستهای تکفیری وهابی در سوریه خواهند ماند.
تاکنون هم هیچ توافقی میان روسیه و رژیم اسرائیل برای خروج نیروهای ایران و حزب الله از خاک سوریه دیده نشده و وجود خارجی هم ندارد، سران اسرائیل شاید در آرزوهای خود چنین انتظاری را از روسیه دارند، اما با وجود برخی منافع مشترک میان مسکو و تل آویو، منافع مشترک تهران و مسکو بسیار زیادتر و نزدیکتر است.
آنهایی که شادمان از ادعای درخواست خروج ایران و حزب الله از سوریه هستند و به همین خاطر در مواضع خود سعی دارند هم روسیه را تخریب کنند و هم نقش ایران را در بحران غرب آسیا تخطئه، برای انتقام گیری از شکست در برجام است.
شعور سیاسی چنین افراد و جریانهایی در همین اندازه است که شکست برجام را با شکست ایران در سوریه تلافی کنند در حالی که قدرت نفوذ ایران در منطقه است که باعث ایجاد تعادل و بالانس قدرت در غرب آسیا شده و آمریکا را نیز به چالش کشیده است.
ماجرای برجام موضوعی بود که با خروج آمریکا از آن تمام شد، گرچه این توافق از ابتدا هم منافعی برای ایران نداشت، اکنون نیز تأثیر و نقش ایران در منطقه را نباید به موضوع تمام شده توافق هستهای گره زد و از آن وسیلهای برای انتقام ساخت. پروژه برجام با شکست همراه شد، در حالی که نقش ایران در بحران منطقه مثبت، سازنده و سرنوشت ساز است. دستاوردهای منطقهای ایران بسیار فراتر از دستاوردهای برچام است. اتاق خبر ۲۴