شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۳
کد مطلب : 95517
نگاهی متفاوت به حاتمی‌کیا و آخرین فیلمش که خوب می‌فروشد

می‌ترسم از اون روزی که...

می‌ترسم از اون روزی که...

پس از اکران فیلم بادیگارد در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، نظرات متفاوتی درخصوص فیلم از سوی اهالی رسانه و منتقدان مطرح شد.
البته حرف‌های تند و تیز حاتمی‌کیا در حاشیه جشنواره و خطاب به مدیران فرهنگی سر و صداهای زیادی را ایجاد کرد و برخی به موافقت با آن برخاستند و عده‌ای هم به عنوان مخالف یا ممتنع اظهار نظر کردند.
همین سخنان تند آقای حاتمی‌کیا باعث شد تا متن از حاشیه کمی عقب بیفتد و در سکانس پایانی هم هیئت داوران (شما بخوانید سیاستگذاران جشنواره) تصمیم گرفتند، پاسخ او را در روزهای آخر منتهی به اختتامیه بدهند.
غیبت معنی‌دار «بادیگارد» در بخش‌های مختلف جوایز فجر، نشان می‌داد که حتی با نگاه خوشبینانه هم نمی‌شود پذیرفت که این فیلم تنها در بخش‌هایی نظیر بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی متن، بهترین صدا، بهترین چهره‌پردازی(به صورت مشترک) و بهترین جلوه‌های ویژه کاندیدا شود و تنها یک سیمرغ بگیرد. غیبت این فیلم در بخش‌هایی نظیر بهترین فیلم، فیلمنامه، کارگردانی و... نشان می‌داد اشکال کار خودِ ابراهیم حاتمی‌کیاست. کارگردانی که زبان سرخش باعث می‌شود قید سیمرغ و سرِ سبز را بزند.
اینکه جشنواره با یک نگاه خاص چیزی حدود انگشتان دو دست، سیمرغ را برای یک فیلم کنار بگذارد و یک فیلم دیگر را کلا نبیند، اصلا مهم نیست. مهم آن چیزی است که این روزها در سالن‌های سینمایی در حال رقم خوردن است. بادیگارد حاتمی‌کیا خوب می‌فروشد. یعنی در بین فیلم‌هایی که در قالب طنز نیستند و یک درام اجتماعی را به تصویر می‌کشند، در جایگاه نخست ایستاده است. جایگاهی که با کمی فاصله نسبت به فیلم پرسیمرغ جشنواره است.
کاری به خوب یا بد بودن فیلم ابد و یک روز نداریم. اینجا جایی برای نقد و قضاوت آن نیست. اما انگشت اشاره ما به سمت آدم‌هایی است که این روزها مدیریت فرهنگی و به طور ویژه سینمایی آن را در اختیار دارند. کسانی که فکر می‌کنند بهتر و بیشتر از بقیه می‌فهمند و نقدهای وارده به آنان نیز از سر جهل مردم و مطبوعات است.
یکی باید بیاید و به این پرسش پاسخ دهد که چه اتفاقی افتاده است که فیلم کم بهره از جشنواره نظر مخاطب را جلب می‌کند و آنها را به سالن‌های سینما می‌کشاند. آدم‌‌هایی که برای دیدن بادیگارد لحظه‌شماری می‌کنند.
یکی پاسخ بدهد که چه گسستی بین مردم و جامعه نخبگان سینمایی ایجاد شده است؟ آیا مردم نمی‌فهمند یا خدای ناکرده مسئولان و مدیران و تصمیم‌گیران در ذهنشان اتفاقات خوبی رخ نمی‌دهد؟
یادمان باشد که فیلم بادیگارد نه طنز است و نه حتی یک ملودرام اجتماعی ساده که آخرش هم با یک عروسی تمام می‌شود. یک فیلم کاملا جدی با حرف‌های جدی. فیلمی که در همان ابتدا سیلی محکمی به ذهن مخاطب می‌زند. اما چرا مردم این فیلم را دوست دارند و حاضرند برای آن دست توی جیبشان کنند و بلیت بخرند؟
این را هم باید مدیران سینمایی پاسخ بدهند، هم برگزارکنندگان جشنواره و هم هیئت داورانی که اعتقاد داشتند این فیلم استحقاق حتی کاندید شدن در بین نامزدهای بهترین فیلم و کارگردانی نیست.
کسانی که این روزها در مرداب منورالفکری غوطه می‌خورند و احساس می‌کنند که بیش از بقیه می‌فهمند. هم جامعه و هم سینما را. افرادی که به ناحق بر جایگاه مدیریت فرهنگی تکیه زده‌اند و فکر می‌کنند هرکه سیاه‌تر بسازد، فیلمساز بهتری است. کسانی که سعی می‌کنند جشنواره فیلم فجر را شبیه جشنواره‌های خارجی کنند و سیاست‌هایشان را به «جامعه جهانی» نزدیک کنند. آنها که سینما را جایی برای نشان دادن انقلاب، آرمان‌های آن و انقلابی‌گری نمی‌دانند و فکر می‌کنند باید در زیر لحاف عافیت خوابید و برای جوایز جشنواره‌های خارجی جیب گشاد دوخت.
ما نگرانیم. می‌ترسیم. از‌آینده سینمایمان و فرهنگمان دل‌نگرانیم. اصلا بگذارید خیالتان را راحت کنیم. ما دلواپس تصمیمات و تفکرات شما هستیم که میز مدیریت را بیش از فرهنگ این مملکت می‌خواهید و دوست دارید. شما که مثل برخی‌ها فکر می‌کنید سینما چون یک صنعت غربی است باید با همان شیوه هم اداره شود و هم جلو برود. به قول حاج حیدر: «چشماتونو باز کنید؛ می‌ترسم از اون روزی که این کشتی سوراخ بشه.»

حامد فربد

https://siasatrooz.ir/vdcgun9y.ak9nq4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی