۱- ارزش معنوي و جايگاه عبادت اعتكاف به گونهاي است كه از تبليغات و پرداختن در صداوسيما بسيار بالاتر است. تجربه نشان داده است هر پديده و موضوعي كه مورد تبليغات قرار گيرد، رفته رفته از ارزش واقعي آن كاسته ميشود. دلسوزانه ميگويم، آن قدر اين عبادت با ارزش است كه هيچ رسانه و قلمي قادر به انعكاس اهميت آن نيست. صداوسيما به گونهاي اين رفتار عبادي را تبليغ ميكند كه گويا افراد را تشويق ميكند كه براي تماشاي بازي فوتبال به استاديوم آزادي بروند.
۲- از طرفي اعلام آمار معتكفين بسيار دردآورتر و رنجآورتر است. اعلام آمار ۳۲ هزار نفر معتكف يعني چه؟ هدف از اعلام عدد و رقم چه مقصودي را به دنبال دارد؟ فرض كنيد اعلام كردهاند كه ۵۰ هزار نفر به سفر رفتهاند؛ يعني اينكه نسبت به گذشته اين آمار افزايش داشته است. حال آيا فكر كردهايم ۸۰ ميليون ايرانيِ عاشق اسلام و اهلبيت(عليهمالسلام) و در كشور شيعه، اعلام اين آمار جزئي، هيچ دردي را دوا نميكند و بيمعني است؟!
۳- به دست خودمان و ناخواسته اين عبادت عارفانه، خالصانه و صادقانه عبادي را ذبح كرده و فكر ميكنيم بايد آن را اينگونه تبليغ كنيم و اثر تخريبي آن اين است كه اين عبادت سازنده را به يك عمل عباديِ ظاهري و رياكارانه! تبديل ميكنيم.
۴- انسانهاي بزرگ، عابدان و عارفان و معتكفين، در زمان قديم به گونهاي عمل ميكردند كه گاهي همسر و فرزند آنان نيز از اعتكاف و عبادت آنان خبر نداشتند؛ اما حالا به شكلي عمل ميشود كه برخي كارمندان، دانشجويان و... اعلام ميكنند مرخصي ميخواهيم براي رفتن به اعتكاف و به دوستان و همكاران نيز ميگويند كه «داريم به اعتكاف ميروم»!
۵- متأسفانه تأثير اين عبادت فراموش شده است و بيشتر دنبال تبليغ و بالا بردن آمار معتكفين هستند. دعوت به ثبت نام نموده و اسامي آنان را اعلام ميكنند. بيم آن ميرود كه در سالهاي آينده بگويند «هركس بيايد جايزه هم ميدهيم»!
۶- شيوه اين كار در دانشگاهها به مراتب بدتر است. از هزاران دانشجوي مسلمان و شيعه، ۲۰۰ يا ۳۰۰ نفر را ثبت نام ميكنند و نام آنها را انگشتنماي خاص و عام ميكنند و هنگامي كه استاد، سراغ دانشجوي غايب را ميگيرد، هم كلاسيها ميگويند كه «رفته اعتكاف»! در صورتي كه اولويتهاي زيادي در دانشگاهها هست كه بهتر است به آنها پرداخته شود؟ به عنوان نمونه ميتوان به اين موارد اشاره كرد: - رعايت پوشش و حجاب صحيح - برخورد احترامآميز و متقابل استاد و دانشجو - رعايت و تبليغ رفتار و اخلاق حسنه و شئونات اسلامي و...
۷- پدران و مادران براي فرزندان معتكف خود، غذا و ميوه و افطاري ميآورند؛ به ديدار فرزندانشان ميآيند؛ صحنههايي آفريده ميشود كه گويا پدر و مادر به استقبال فرزندانشان آمدهاند كه از سفر بازگشتهاند. در صورتي كه بايد اين ديد و بازديدها و ملاقاتها را ممنوع نمايند. معتكف بايد از دنيا بريده شود. آيا ديدن زن و فرزند و دوستان و... خبر دنيايي نيست؟ و مگر اعتكاف، زمان محاسبه نفس نيست؟ آيا ميشود به شكل دسته جمعي و با برنامههاي مختلف و متنوع! به اصلاح و محاسبه نفس پرداخت؟!
۸- چنانچه از سوي مراجع معظم تقليد و علماي بزرگ اسلام با اين شيوه مقابله نشود، چنان ارزش اين عمل عبادي پایين ميآيد كه هر كس جرأت ميكند خود را كنار معتكفين جاي دهد.
در پايان ضمن ارج نهادن به مقام معتكفين گرانمايه، تأكيد ميكنم كه اين چند سطر را به احترام دل پاك و سيماي نوراني آن عزيزان نوشته تا ارزش حقيقي اين عبادت خالصانه محفوظ بماند.
دكتر سعادت شريعتي- مدرس دانشگاه