اصول عقائد اسماعيليه:
۱- از ديدگاه اسماعليه، اسماعيل بزرگترين فرزند امام جعفر صادق(ع) امام است و مرگ او را انكار كرده و میگويند: او زنده و غايب است و روزي ظهور خواهد كرد.
۲- خداوند به واسطه حقيقتي كه از آن با كلمة «كن» تعبير میشود دو عالم را آفريد که این دو عبارتند از:
الف) عالم باطن كه عالم امر غيب است و شامل عقول و نفوس و ارواح و حقايق كلي میباشد.
ب) عالم ظاهر كه عالم خلق و شهادت است و شامل اجزاي علوي و سفلي و اجسام فلكي و عنصري است و بزرگترين موجودات اين عالم به ترتيب بزرگي، عرش، كرسي و اجسام ديگر است. و بدين ترتيب آغاز و انجام سلسلة هستي خداست.
۳- ذات باريتعالي برتر از وهم و عقل و فكر است. خداوند بالاتر از حد صفات است. با هيچ صفتي و تعين و حدي چه به سلب و چه به ايجاب از وي سخن نتوان گفت.
۴- آنها عقل كل و نفس كل را دو اصل میخوانند و گاهي بنام اصل اول و ثاني از آن دو نام ميبرند.
۵- آنان به بهشت و دوزخ جسماني معتقد نيستند ولي براي مبتديان اين كلمات را به معني معمول آن تفسير میكنند و مانند غلاة به حلول، تناسخ ارواح باور داشتند از نظر آنها بهشت، همان عقل است و كليد در بهشت گفتار رسول خداست.
۶- تعاليم ظاهري آنان با معتقدات شيعة دوازده امامي چندان تفاوتي ندارد و همان احكام شرعي اسلام مانند نماز و روزه، و زكات و غيره است.
۷- مظهر عقل كل در اين عالم وجود ناطق است. ناطقان همان پيغمبران اولوالعزمند كه شمار آنان هفت است. هر پيغمبري وصي و جانشيني دارد كه در حال حيات او از علم او بهرهمند بوده است. پس از هر ناطقي هفت امام روي كار میآيند. دورة هر پيغمبري هزار سال است و چون دورة او سرآيد پيغمبر و شريعت ديگري ظهور كند. و شريعت پيشين را نسخ مینمايد.
۸- در روي زمين يك ناطق وجود دارد و او پيامبر صاحب شريعت است، يعني پيامبري كه قانون الهي را كه بوسيلة فرشته به او القاء میشود، ابلاغ میكند. ادوار نبوت از هفت دور تشكيل میشود و هر مرحله از دوره نبوت بوسيله يك ناطق و يك وصي افتتاح میگردد. و يك يا چند دسته ۷گانه از امامان جانشين آنان میگردد و سپس آن دوره بوسيله آخرين امام يعني (قائم) يا امام رستاخيز كه دوران پيشين را خاتمه میدهد، پايان میپذيرد و او امام مقيم است.
۹- در مورد امامت بر اين باورند كه امام مظهر عالم امر است. و حجّت او مظهر عقل اول (عقل كل) است. امام حاكم بر عالم باطن و معلم ديگران است. گرچه امام گاهي پنهان میگردد، ولي دعوت او ظاهر خواهد بود تا اینکه حجت از جانب خدا بر بندگان تمام گردد. معتقدند كه علاوه بر حجت خدا، پيوسته در روي زمين دوازده نفر نقيب كه حواريين و خواص حجتاند وجود دارد.
۱۰- يك امام وجود دارد كه وارث امام اساس است. وظيفة او ايجاد تعادل ميان ظاهر و باطن كه پيوستگي آنها ضروري است، میباشد.
۱۳- يكي از عقايد شاخص اسماعيليه در معارف و احكام ديني، باطن گرائي و تاويل است به عقيدة آنان شرايع الهي داراي ظاهر و باطن است و باطن آن را جز امام و جانشين او نمي داند و همه آنچه در شرايع آسماني آمده مثالها و رموزي است براي حقايق باطني، بنابراين در مورد احكام و معارف ديني مثل نماز و تيمم و زكات و حج تاويلاتي داشتند كه چنين تاويلات موجب شد كه علماي اسلام اسماعيليه را خطر جدي براي عقايد اسلامي به شمار آورند.
۱۴- مرحوم استاد شهيد مطهري در اين باره این چنین گفته است:
۱۵- اسماعيليه آن قدر در انديشههای اسلامي براساس باطني گري دخل و تصرف كردهاند كه میتوان گفت اسلام را قلب كرده اند.
نویسنده: حمید رشادیان - تورج گیوری