دوشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۰:۵۷
کد مطلب : 93500

سمت وسوي سياست خارجي ايران

گرچه در کتاب‌هاي دانشگاهي، روابط بين‌الملل چارچوب‌هاي خود را دارد و حتي سازمان ملل متحد، براي همين منظور تأسيس شده است...

گرچه در کتاب‌هاي دانشگاهي، روابط بين‌الملل چارچوب‌هاي خود را دارد و حتي سازمان ملل متحد، براي همين منظور تأسيس شده است، اما در دنياي کنوني، هيچ يک از قوانين بين‌المللي به درستي اجرا نمي‌شود.
در واقع سازمان ملل به عنوان ابزاري براي سلطه هر چه بيشتر برخي کشورها که اعضاي دائم شوراي امنيت آن را اداره مي‌کنند، محسوب مي‌شود. در اين ميان کشورهاي غربي عضو اين شورا بيشترين سهم را در ايجاد ناآرامي‌ها و ناامني‌ها، نفوذ و سلطه بر کشورهاي جهان دارند.
کشورهاي دنيا به ناچار خود را عضو سازمان ملل کرده‌اند، تشکيل اين سازمان، مردم دنيا را با يک عمل انجام شده روبرو ساخت و مقامات اين کشورها را وادار ساخت تا تن به قوانين غيرعادلانه اين سازمان بدهند.
آمريکا که مقر اصلي سازمان ملل در آن قرار دارد، اساس روابط خود را با ديگر کشورها برپايه روابط دوجانبه عادلانه و منطقي با ديگر کشورها بنا نکرد بلکه، اين کشور به خاطر قدرتي که پس از جنگ جهاني دوم به دست آورد، تلاش خود را معطوف به ايجاد سلطه بر کشورهاي ضعيف نمود تا آنها را تحت امر خود قرار دهد.
در اين ميان کشورهايي بوده و هستند که در مقابل اين سلطه‌گري ايستادگي کردند و زيربار يوغ آمريکا نرفتند، گرچه اين سياست باعث شد تا فشارهاي زيادي را تحمل کنند، اما مقاومت آنها باعث تضعيف جايگاه پيشين آمريکا در دنيا شد.
جمهوري اسلامي ايران از جمله آن کشورهايي است که پس از پيروزي انقلاب، سياست‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي آمريکا را به چالش جدي کشيد. به همين خاطر در طول ۳۶ سال گذشته، آمريکايي‌ها تلاش‌هاي بسياري کردند تا ايران را مهار کنند.
سياست‌هاي ايران در منطقه، باعث شد تا معادلات غرب در نوع رفتارهاي آن، بسيار تغيير کند. اين تغييرات هم از نظر تاكتيکي و هم از نظر استراتژيکي بود.
اما همه اين تلاش‌ها باعث نشد که ايران اسلامي تن به خواسته‌هاي آمريکا بدهد. يکي از دلايل اصلي که باعث تضعيف نفوذ و تأثيرگذاري آمريکا به ويژه در منطقه شد، انقلاب اسلامي ايران بود. اين اتفاق بزرگ باعث تحولاتي در غرب آسيا شده است که آمريکايي‌ها را نگران ساخته، از دل اين تحولات روابطي شکل گرفته است که خوشايند آنها نيست.
گرچه آمريکايي‌ها بسيار تلاش کردند تا بتوانند جمهوري اسلامي ايران را در عرصه‌هاي بين‌المللي منزوي کنند، اما سياست انزواي ايران به خاطر عملکرد غلط آنها واقع نشد، بلکه باعث شد تا افکار عمومي جهان عليرغم تبليغات گسترده منفي رسانه‌هاي غربي عليه ايران، به اقتدار جمهوري اسلامي مقابل آمريکا پي ببرند و درک کنند که مي‌توان بدون سايه آمريکا هم روزگار گذراند و استقلال سياسي داشت.
افول قدرت آمريکا در دنيا، دستاوردي است که با ايستادگي و پايداري کشورهاي مستقل و ضدسلطه امپرياليسم محقق شده است. آمريکا اکنون مانند گذشته در شرايطي قرار ندارد تا بتواند، قدرت و خواسته خود را تحميل کند، دوران تک‌قطبي قدرت، پايان يافته و فصلي تازه از روابط سياسي ميان کشورهاي دنيا آغاز شده است.
جمهوري اسلامي ايران که اکنون به خاطر اقتدار و نفوذ خود در منطقه توانسته است فضاي سياسي تازه‌اي را باز کند، روابطي را ايجاد کرده که آمريکايي‌ها از آن ناخشنودند. گسترش روابط سياسي با کشورهاي منطقه و دنيا بدون توجه به خواسته‌هاي آمريکا، در دستور کار دستگاه سياست خارجي ايران بايد قرار گيرد.
اولويت با کشورهايي است که دوستي خود را با ايران به اثبات رسانده‌اند و در شرايط سخت هم در کنار ايران قرار داشتند.
حمايت از مردم کشورهاي انقلابي منطقه، اولويت سياست خارجي بايد باشد، علاوه بر آن گسترش روابط سياسي با کشورهاي فرامنطقه‌اي که مي‌توان به آنها اعتماد کرد، در دستور کار قرار گيرد.
پيش از اين کشورهاي آمريکاي لاتين در زمان دولت دهم روابط نزديک و صميمي با ايران داشتند، اين روابط بايد ادامه يابد و گسترش پيدا کند، آمريکايي‌ها براي باز‌گرداندن کشورهايي همچون کوبا، ونزوئلا و ... به دامان خود در اين منطقه سرمايه‌گذاري کرده‌اند، اما اين کشورها هم به خوبي مي‌دانند که آمريکا غيرقابل اعتماد است.
سفرهاي مقامات کشورهاي اروپايي را نبايد زياد جدي گرفت. آنها در سال‌هاي گذشته امتحان خود را پس داده‌اند و نبايد آزمون و خطاي ديگري در رابطه با آنها صورت گيرد. آنها در‌پي کسب سود از فضاي ايجاد شده سياسي در قبال ايران هستند. رفع تحريم‌هاي اقتصادي بيشتر به سود کشورهاي اروپايي خواهد بود تا ايران. اگر بي‌گدار به آنها ميدان داده شود، بازار اقتصادي ايران براي آنها سودآور خواهد بود و در کنار آن، همچنان به ادامه سياست‌هاي خصمانه خود عليه ايران خواهند پرداخت.
سياست خارجي ايران اکنون بايد مبتني بر مقابله با نفوذ آمريکا در کشور باشد و سپس گسترش روابط و تحکيم آن با کشورهاي دوست منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي استوار گردد. آفريقا، آمريکاي لاتين و شرق آسيا مي‌تواند مورد توجه ويژه قرار گيرد.

مولف : محمد صفري
https://siasatrooz.ir/vdcgzn9y.ak9wz4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی