جمعه ۳۰ مهر ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۸
کد مطلب : 97290
چرا پاشنه آشیل‌های دولت مشمول ترمیم کابینه نشدند؟

فرار رو به کجا؟!

فرار رو به کجا؟!

بعد از یکی دو هفته بحث و شایعه‌های رسانه‌ای مبنی بر کناره‌گیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بالاخره این اتفاق افتاد، تا باز هم ثابت شود «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» اما این «چیزها» تنها به یک وزیر مرتبط نبود، بلکه به یکباره خبر رسید که رئیس‌جمهور با استعفای سه وزیر خود موافقت کرده و سرپرست‌ها هم مشخص شدند.
اگر چه ظاهرا سه وزیر دولت برای «ترمیم کابینه» به یکباره چمدان‌هایشان را بستند، اما بررسی متن استعفاها و دلایل کناره‌گیری آنها هر یک ویژگی‌های خاص خود را دارد.
بازی رسانه‌ای چندهفته‌ای دولت و حامیانش در خصوص کنسرت‌ها و ماجرای شهر قم این فرصت را به دولت داد تا از آب گل‌آلود ماهی درشتی را صید کند و بتواند نان خود را به تنور اختلافات بچسباند. به ابن ترتیب یکی از امنیتی‌ترین وزرای دولت که به صورت کاملا «اشتباهی» بر کرسی فرهنگ تکیه زده بود، تصمیم گرفت کنار برود تا همچنان دیگ اختلافات فرهنگی برای دولت بجوشد و بتواند همچنان سوار بر مرکب مراد خود برای دامن زدن به برخی اختلافات بتازد.
استعفای وزیر ورزش و جوانان اما یکی از بی‌ربط‌ترین اتفاقات بود. واقعا در وزارت‌خانه محمود گودرزی چه اتفاقی رخ داده بود که وزیر را مجبور به استعفا کند؟ تقریبا هیچ.
اما وزیر آموزش و پرورش داستانی مجزا داشت. متن استعفای او نشان از ناراحتی فانی از شیوه «سپر» شدن خود داشت و عملا در نامه خود خبری از «استعفا» نبود. او فقط نوشته بود که «پس از اطلاع از نظر جناب عالي درخصوص ضرورت ترميم كابينه كه در جلسه روز چهارشنبه ۲۸ مهرماه ۹۵ هيأت محترم دولت ابراز فرموديد؛ علي رغم آمادگي كامل براي حضور در جلسه استيضاح و ارائه گزارش عملكرد سه ساله وزارت آموزش و پرورش در دولت تدبير و اميد و پاسخ به سؤالات نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي، بدين وسيله آمادگي خود را براي عمل به هرگونه تصميم حضرت عالي درخصوص ادامه كار خويش نيز اعلام مي نمايم.»
او ساعاتی قبل از نگارش این متن شایعات استعفای خود را هم به شدت تکذیب کرده بود، اما ظاهرا به زور «قلم» به دست او دادند تا با «زبان خوش» ریش و قیچی را به دست روحانی بسپارد.
در ضعف و فشل بودن نظام آموزش و پرورش ما و به خصوص شیوه مدیریتی آن بحثی نیست، اما چه اتفاقی رخ داده است که دولت از ترس مرگ تصمیم به خودکشی گرفته است؟
این اتفاق را از دو منظر می‌توان بررسی کرد. نخست آنکه دولت یازدهم در مواجهه با مجلس نهم سعی می‌کرد، همواره توپ را به زمین پارلمان بیندازد. هجمه‌های رسانه‌ای دو سال ابتدای دولت علیه مجلس را کسی فراموش نکرده است و پروپاگاندایی که حامیان دولت به راه انداخته بودند، چنان شتاب و قدرتی داشت که حتی کوچک‌ترین حق نمایندگان برای سوال از دستگاه اجرایی را به گناهی نابخشودنی تبدیل می‌کردند، اما از زمان روی کار آمدن مجلسی که برخی‌ها در آن وکیل ملت نبودند و با دولت در بسیاری از موارد هم‌نظر (یا بهتر بگوییم، گوش به دهان دولت بودند) تصمیم بر آن شد که این مجلس را قربانی دولت نکنند و اگر قرار بر تغییر است، این خود دولت باشد که در نقش «مصلح» کار را پیش ببرد.
این یک نوع نگاه است. اما نگاه اصلی را باید در «گرا»هایی دید که برخی نمایندگان «امید»وار به دولت داده‌اند. اینکه برآیند گمانه‌زنی‌ها و نظرات نشان می‌داد که استیضاح وزیر پُرکارت دولت می‌توانست یک رکورد بی‌نظیر را به نام دولت تدبیر ثبت کند و تعداد آرای منفی به ادامه فعالیت او، همه رکوردهای قبلی «رای عدم اعتماد» را جابه‌جا کند. طبیعتا این اتفاق به زیان «ژنرال»ها بود. از سویی دیگر یکی از موضوعات مهم در حوزه آموزش و پرورش، جدای از بحث‌های مشکلات معلمان و فرهنگیان، چالش جدیدی است که دولت با آن مواجه شده است. موضوع «صندوق ذخیره فرهنگیان» و اعداد درشتی که در جریان اعلان تخلفات این نهاد صورت گرفته، سبب می‌شد و البته می‌شود که دولت در سال پایانی عمر خود، سیلی دوم و به مراتب محکم‌تری از موضوع ادعایی خود مبنی بر «مبارزه با فساد» بخورد. وقتی موضوع فیش‌های حقوقی مطرح شد، بسیاری از حامیان دولت هم معترف به این موضوع بودند که این سونامی باعث کاهش آرای روحانی در انتخابات دوازدهم خواهد شد و طبیعتا باز شدن این تخلف بزرگ در مجلس و در جریان استیضاح وزیر دولت راستگویان، می‌توانست ضربه کاری‌تری به همه ادعاهای دولت بزند.
اما سوای از همه این فرآیندها و اتفاقات عجیب، موضوع عجیب‌تری نیز وجود دارد که باید به آن پرداخت. اینکه دولت همه توان خود را برای ترمیم کابینه به سه وزارتخانه فرهنگی- اجتماعی خلاصه کرده و از اصول اصلی باز مانده است، جای تعجب دارد.
شاید بهتر باشد، برخی پاشنه آشیل‌های دولت را که همچنان محکم و استوار بر صندلی خدمت! چسبیده‌اند را با هم مرور کنیم:
سیاست خارجی دولت یازدهم: علی‌رغم آنکه بیشترین تمرکز دولت در سه سال عمر خود بر موضوع مذاکرات هسته‌ای استوار بود، اما خروجی همه این هزینه‌ها، چیزی نبود که بتواند مردم را قانع کند. اساسا مذاکرات هسته‌ای که دولت تصمیم داشت به هر قیمتی آن‌را به نتیجه برساند و حتی در برخی موارد پا را هم از خط قرمزهای نظام فراتر گذاشت، حالا به جایی رسیده که دولتمردان سعی می‌کنند حافظه ملت را از آنچه وعده کرده بودند پاک کنند و جای آن‌را به موضوعات دیگری بدهند. برجام قرار بود مشکل آب، نان، آلودگی هوا و حتی ازدواج جوانان را حل کند، اما دست آخر با یک ادعای نادرست (برداشت سایه جنگ) موضوع را جمع و جور کردند. حالا سوال این است، پس از ۳ سال مذاکره با جامعه جهانی! ما چه به دست آورده‌ایم؟ تاسیسات هسته‌ای چه شد؟ تعهدات طرف مقابل چقدر اجرایی شد؟ با بدعهدی دولت امریکا چه کردید؟ اصلا از همه اینها گذشته، در منطقه غرب آسیا و نوع برخورد و تعامل با کشورهای همسایه چه نمره‌ای می‌شود به دستگاه دیپلماسی داد؟ با امریکای لاتین چه کردیم؟ وقتی همه اینها را جمع بزنیم، به این نتیجه می‌رسیم که سوگلی دولت علی‌رغم همه زحمات و سفرهایش، عایدی قابل اعتنایی برای دولت و نظام نداشته است. پس چرا در این بخش نیازی به «ترمیم» دیده نمی‌شود؟
آیا همچنان قرار است به بدعهدی‌های امریکا از طریق پست الکترونیکی پاسخ بدهیم؟ آیا قرار است با خنده‌های بلندتر به سمت دشمن خودکار پرت کنیم؟ آیا قرار است در مقابل سعودی‌ها که وقاحت را از حد گذرانده‌اند، همچنان سیاست سکوت پی بگیریم و در عوض به تن هموطنانمان که در حادثه منا، جرثقیل، تعرض و... آسیب دیدند، کیسه بکشیم؟
کافی است، نگاه متعصبانه و خودبرتربینی را کمی کم کنند تا مشخص شود در سیاست خارجه چه گلی به سر مملکت زده‌اند.
دستگاه‌های اقتصادی دولت یازدهم: شاید این نقطه ضعف یا بهتر بگوییم چاله ضعف عمیق دولت نیازی به توضیح واضحات و بینات نداشته باشد، اما صرفا در جهت تنویر ذهن دولتمردان و حامیان چشم‌بسته باید پرسید، کدام اتفاق اقتصادی دولت را می‌شود مفید تلقی کرد؟ کاهش تورم؟ به چه قیمتی؟ با رکود فاجعه‌باری که دست از بازار و تولید ما برنمی‌دارد؟ اصلا با کدام فرمول اقتصادی می‌شود هم‌زمان تورم را کاهش و نقدینگی را افزایش داد؟
وزارت اقتصاد و دارایی کشورمان (سوای از شخصیت حقیقی وزیرش) آیا طی این سه سال توانسته باری از دوش اقتصاد کشور بردارد؟ چگونه است که فاجعه «فیش‌های نجومی» به بار می‌آید و آب در دل وزیر اقتصاد و رئیس‌کل بانک مرکزی تکان نمی‌خورد؟ چطور می‌شود که آنها بدون «لکنت زبان» همچنان هستند و موضع طلبکارانه نسبت به منتقدان می‌گیرند؟ چگونه است که سیستم بانکی کشور همچنان در نقش یک بنگاه اقتصادی می‌تازاند و فقط «نرخ تورم» را باید با سود سپرده مردم میزان کرد؟
در حوزه صنعت و تجارت آقای «شیخ‌الوزرا»چه کرده است؟ بنگاه‌های اقتصادی ما، بازار، صنایع کوچک و بزرگ، تولیدکننده‌های داخلی و... آیا حال و روز خوشی دارند که قرار نیست حتی یکی از پایه‌های وزارت فخیمه آقای نعمت‌زاده، کمترین تکانی بخورد؟
وزیر کار ما در زمینه اشتغال‌زایی و کاهش نرخ بیکاری چه کرده است؟ آیا توانسته‌اند به نیمی از وعده‌های رئیس دولت عمل کنند و به جای آمارسازی، گزارش دقیقی به مردم بدهند؟
وزیر راه و شهرسازی چرا نباید تغییر کند؟ کسی که از روز اول نشست بر صندلی قدرت، همه توان خود را بر کوبیدن یک طرح باقی مانده از دولت قبل گذاشت و اصلا برایش مهم نبود که چشم میلیون‌ها نفر از اقشار آسیب‌پذیر جامعه به «مسکن مهر»ی است که آقایان فقط به خاطر مسائل سیاسی، کمکی به اتمام آن نمی‌کنند؟ چطور می‌شود که جناب وزیر می‌تواند برای از ما بهتران هواپیما بخرد و ناوگان هوایی کشور را که به طور متوسط سالانه کمتر از ۱۰۰ نفر در آن جان خود را از دست می‌دهند مهم می‌داند، اما برای ۱۸هزار کشته در تصادفات جاده‌ای اقدامی نمی‌کند؟ چطور می‌شود که فرق بین مهم و مهم‌تر و کم‌اهمیت را نمی‌داند؟
وزیر نفت دولت چه گلی به سر این صنعت زده است؟ خام‌فروشی نفت و واردات بنزین‌های دست چندمی (به لحاظ کیفیت) چقدر با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی می‌خواند؟
آیا به نظر شما عجیب نیست که دولت این همه مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را ندید می‌گیرد و به جای تغییر در ترکیب اصلی خود، تعویض‌ها را روی نیمکت ذخیره خود انجام می‌دهد.
کمتر از دو ماه قبل همین هیئت دولت در محضر رهبر انقلاب حاضر بودند. آنجا مقام معظم رهبری به شخص رئیس‌جمهور و وزرا چه فرمودند؟ یادشان نیست؟ ما بخش کوچکی از آن را دوباره بازنشر می‌دهیم تا در ذهن پرمشغله خود پیدایش کنند. «امروز مسئله‌ی اوّل کشور، مسئله‌ی اقتصاد و مسائل اقتصادی و مشکلات و گره‌های اقتصادی است که اینها بایستی حل بشود»
در ابتدای سال هم رهبر انقلاب در پیام نوروزی خود فرمودند: «به گمان من مسئله‌ی اقتصاد در اولویت اول است. یعنی وقتی انسان نگاه میکند، در میان مسائل اولویت‌دار، از همه فوری‌تر و نزدیکتر، مسئله‌ی اقتصاد است. اگر به توفیق الهی، هم ملت و هم دولت و مسئولان گوناگون، بتوانند در مسئله‌ی اقتصاد کارهای درست و بجا و متقن را انجام دهند، امید این هست که در مسائل دیگر، مثل مسائل اجتماعی، مثل آسیبهای اجتماعی، مثل مسائل اخلاقی، مثل مسائل فرهنگی هم تأثیرگذار باشند. در مسئله‌ی اقتصاد، آن چیزی که مهم است و اصل است، مسئله‌ی تولید داخلی است؛ مسئله‌ی ایجاد اشتغال و رفع بیکاری است؛ مسئله‌ی تحرک و رونق اقتصادی و مقابله‌ی با رکود است؛ اینها مسائل مبتلابه مردم است؛ اینها چیزهائی است که مردم آنها را حس میکنند و مطالبه میکنند؛ و آمارها و اظهارات خود مسئولین هم نشان میدهد که این مطالبات مردم و این خواسته‌های مردم بجا و به‌مورد است. اگر ما بخواهیم مشکل رکود را حل کنیم، مشکل تولید داخلی را حل کنیم، بخواهیم مسئله‌ی بیکاری را حل کنیم، بخواهیم گرانی را مهار کنیم، علاج همه‌ی اینها در مجموعه‌ی مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است.»
هفت ماه از آن تاریخ گذشته است و هنوز مردم نتوانسته‌اند «آثار و نشانه‌های» عملی شعارهای دولت را ببینند.
دولت طی این سه سال با مسئله اول چه کشور چه نوع مواجهه‌ای داشته است؟ ستاد فرمانده اقتصاد مقاومتی فقط ۵ ماه دیگر فرصت دارد تا یک گزارش قابل رویت به مردم بدهد.
رئیس‌جمهوری که شعارش «نجات اقتصاد ایران» بود طی این سه سال چه کرد؟ دولتی که می‌خواست مشکل بیکاری را حل کند، «تولید ثروت ملی» و «توزیع عادلانه ثروت» را جزو محورهای اساسی خود می‌دانست و کاندیدای سه سال پیش که می‌گفت «دولت تدبیر و امید به دنبال این است که آن‌چنان مردم را از درآمد سرشار کنند که اصلاً به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیازی نداشته باشند... باید زندگی خوب و شغل آبرومند برای مردم افتخار باشد... باید کار را به جایی برسانیم که به جای اینکه مردم دستشان را به سوی دولت دراز کند، دولت دستش را به سوی مردم دراز کند.» طی این سه سال چگونه عمل کرده که سفره‌های مردم کوچک‌تر شده و جز اندک افرادی که «امانت‌دار بزرگ» و «ذخیره» بودند، مابقی تحت فشار قرار گرفتند؟
آقایان خیالشان راحت باشد که با این شوهای استعفاهای زوری، با این نمایشی که از صحنه اول، می‌توان انتهای آن‌را فهمید، نمی‌توانند ذهن مردم را به سمت و سوی جاده انحرافی بکشانند. تغییر وزیر ورزشی که انتخابش از اول اشتباه بود برای مردم نان شب نمی‌شود. تعویض وزیر فرهنگی که اساسا به درد این کار نمی‌خورد در این چندماهه انتهایی کار دولت، هیچ اتفاقی را رقم نمی‌زند، چه آنکه خود آقای رئیس‌جمهور هم در نامه تقدیر خود به جنتی نوشت: «دولت با قوتِ تمام و با سرعتی بیشتر» در همان مسیر گذشته حرکت می‌کند. مشکلات آموزش و پرورش ما و فاجعه صندوق ذخیره فرهنگیان هم با رفتن دیرهنگام وزیر، حل نمی‌شود.
این وسط سرِ مردمی بی‌کلاه می‌ماند که تصور می‌کردند، مشکلات معیشتی‌شان در این دولت حل می‌شود و «ژنرال»ها می‌توانند گرهی از گره‌های اقتصادی کشور را باز کنند. زهی خیال باطل که اینجا «حاشیه»ها آنچنان روی متن خوابیده‌اند و کسب رای و حفظ قدرت آنچنان واجب و مهم است که دیگر فرجه و فرصتی برای حل مشکلات اقتصادی مردم باقی نمی‌گذارد.

https://siasatrooz.ir/vdcgzx9y.ak9uy4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

مجلس باید طرح سوال که از وزیر آموزش داشت حالا که روحانی پیش دستی کرده تا فساد دولتش ماست مالی شود بایدبجایفانی از روحانی در مجلس بخواهند بنظر میرسد گراه از داخل بعضی از نمایندگان خو فروخته به روحانی داده اند تا فانی از کابینه بیرون کند تا فساد روحانی پر کشد