سه دهه از امضای قطعنامه۵۹۸ سپری شده است. قطعنامهای که با وجود همه انتقادها و حمایتها از آن میتواند محفلی برای درس گرفتن و تمرینی برای ولایتپذیری شود. وقتی امام قطعنامه را پذیرفت و جام زهر را نوشید و با مردم سخن گفت، هیچکس نگفت که چرا علیرغم کشته و مجروح شدن خانوادهاش نرسیده به کربلا از خاک عراق متجاوز خارج شدیم. اما به جز این مورد بسیار بسیار مهم که درس ولایتپذیری به همه آنهایی که پیش از زمانی که آتشبس را پذیرفتیم قصد داشتن قطعنامه به امام تحمیل کنند و یا آن تندروهایی که بعد از قطعنامه هم هنوز با عراق میجنگیدند، میتواند درسهای مهمی برای امضای قطعنامههای بعد از این برایمان داشته باشد.
نخستین درسی که میتوان از قطعنامه گرفت این است که قطعنامهها زمانی پیشنهاد میشود که به قدرت رسیده باشی و تا زمانی پایدار میماند که قدرتمند باقی مانده باشی یعنی ضمانت پیشنهاد، نشستن برای مذاکره برابر و امضا و پایبندی به هر قطعنامهای داشتن قدرت است و در واقع این قدرت(نظامی، سیاسی، اقتصادی و...) است که اجرای قطعنامه را تضمین میکند. مثل همان روزهایی که هشت سال برای ثابت کردن تجاوز عراق صدام مبارزه کردیم تا زمانی که پیروزیها زیاد شد و حتی در خاک عراق عملیات کردیم موفق شدیم که قطعنامه مورد انتظار خودمان را که عراق را متجاوز معرفی میکرد بگیریم.
اما شاید درس دومی که از قطعنامه ۵۹۸ میتوان گرفت این باشد که کشورهای قدرتمند و ابرقدرت اعم از شرق و غرب هیچکدام در نزاعهای بینالمللی به سمت ایران متمایل نشده و بیشترین تلاش را دارند تا به طرف مقابل بگویند قراردادی تنظیم شود که کمترین بهره به ایران برسد و در این مسیر از مشاوره دادنهای پیاپی خود دریغ نخواهند کرد. مانند تلاش برای فرار از نوشتن غرامت جنگی که عراق باید به ایران میپرداخت.
در کنار اینها نکته مهم عبرتآموز این است که هیچ کشور و ملتی دشمن جمهوری اسلامی ایران محسوب نمیشود ولو اینکه آن کشور با مردم جنگیده باشند، چراکه ملاک دوست و دشمن خواندن کشورها و مسئولین تنها تفکراتی است که آنها را در صف مستکبرین و یا دوستان قرار میدهد، عراق بعثی و طرفدار صدام و زیاده خواه دشمن بود و عراق اسلامی امروز دوست است و حتی در بیرون راندن تروریستها از خاکش از ما کمک خواست و کمکهای شایانی هم دریافت کرد.
نکته بعدی این است که نباید فراموش کنیم درگیری و نزاعهای بینالمللی کشور با دیگران حتما نباید سریعا به نوشتن قطعنامه ختم شود، زود قرارداد امضا کردن مهمتر از قرارداد خوب نوشتن نیست! به نوعی هدف قطعنامه نیست که اگر بود امام در همان سال نخست جنگ که جمهوری اسلامی نوپا تحت فشار فراوانی قرار داشت قطعنامه یکطرفه عراقی را امضا میکرد! اما مقاومت کرد تا قطعنامه خوب بنویسد و فکر رکوردزنی و قدرتنمایی و حزبینگری را از سر بیرون کرد.
نکته آخر هم که باید بسیار بر آن تاکید شده و آویزه گوشمان باقی بماند این است که سابقه شکایت از بیتعهدی طرف مقابل در قطعنامهها نشان میدهد که محافل بینالمللی کمتر در مواجه ایران با دشمنان در طرف ایران میایسند و برای استیفای حق ملت به جمهوری اسلامی کمک میدهند پس علیرغم تلاش در این محافل برای استیفای حق اما در زمان عقد قراداد نباید خیلی روی محافل بینالمللی حساب کرد و به جز قدرتمند شدن مولفهای دیگر را برای ضمانت اجرایی شدن قطعنامه درنظر گرفت.
نویسنده: سوشیانت آسمانی