اصلا خنده ندارد. خبر کوتاه است. دو پیمانکار و دو کارگر تاسیسات دانشگاه علوم و تحقیقات دستگیر شدند. این اوج اقتدار قضایی ماست وقتی هفت دانشجوی مظلوم و یک راننده زحمتکش این سرزمین پیش پای ندانمکاریهای ما قربانی میشوند. قرار است دو مسئول دانشگاه را هم محاکمه کنند. این دیگر آخر اقتدار است. اگر این شش نفر را در ملاعام دار بزنند دل شش خانواده قربانیان حادثه خنک میشود و فقط میماند دل گرگرفته دو خانواده دیگر که باید برای خنک کردن دل آنها دو مقصر دیگر پیدا کنند. من پیشنهاد میکنم یک خلبان توپوف و یک راننده اسکانیا را پیدا کنند و دار بزنند. به هر حال ممکن است امروز گناهی مرتکب نشده باشند اما فردا که مرتکب میشوند.
شایعهها زودتر از خبر مرگ میرسند. اتوبوس واژگون متهم ردیف اول است. یک اتوبوس بیملاحظه و ولنگار که برای تخریب چهره مسئولان خدوم دانشگاه از هیچگونه جرکت ددمنشانهای فروگذار نمیکند. اول ترمز خالی میکند. بعد یاتاقان میزند. بعد هم رانندهاش را سکته میدهد و به شکل مشکوکی خودش را واژگون میکند.
پیشنهاد میکنم برای نشان دادن اوج اقتدار خود فردا لاشه اتوبوس را هم احضار کنیم و از سر در دانشگاه علوم تحقیقات آویزانش کنیم تا برای الباقی اتوبوسها درس عبرت بشود. و آخر اینکه بین این همه گرانیها "مرگ" هنوز یک کالای ارزان است. فقط یادتان نرود باید در صف مرگ بایستیم تا بمیریم.