دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۵۷
کد مطلب : 34056

کالبدشکافی اعجاب انگیزترین ماجرای جنایی سال (2)

صاحب نظران، محکوم ربایی از بالای چوبه دار در سیرجان را به نوعی اعجاب انگیزترین ماجرای جنایی سال ایران می دانند و معتقدند برای پیشگیری از چنین رویدادهایی باید به کابدشکافی آن پرداخت. این ماجرا ناگفته‌هایی داشت که به خاطر شرایط حاکم بر سیرجان پس از اجرای حکم نیمه تمام اعدام در ملاء عام، منتشر نشد.ربودن دو اعدامی از بالای چوبه دار اما چگونه کلید خورد؟ ساعت 7:30 بامداد سه شنبه، اول دی یک خبرنگار که از نزدیک، شاهد این ماجرا بود می گوید: طناب اعدام آماده شده اما با آنچه ما از چوبه دار شنیده و دیده ایم کاملا متفاوت است.فرمانده پلیس سیرجان هم که تقلای زیادی برای اجرای حکم به نحو احسن دارد توضیحاتی به دادستان می دهد.مردم موبایلها را برای عکاسی و تصویربرداری آماده کرده اند.بعضی‌ها هم دوربین‌های خانگی را به همراه آورده اند و بدون هیچ ممانعتی در حال فیلمبرداری هستند.بعضی‌ها از سرما می لرزند و با بخار دهانشان دستانشان را گرم می کنند.جمعیت به 1500 نفر رسیده است.در میان آنان دانش آموزان و حتی کودکان دو تا سه ساله هم دیده می شود.در آن بین، چهره مضطرب زنان، نظرم را بیش تر جلب می کند. یکی از اعدامیان نمی گذارد حلقه را به گردنش بیندازند و فریاد می زند «به من نزدیک نشو.من با پای خودم به پای چوبه دار آمدم خودم هم طناب را به گردنم می اندازم!» جالب این که ماموران هم حرف شنوی می کنند و عقب می روند.مدت زمان اجرای حکم خیلی طولانی شده است.با این که مسئولان قضایی با اقتدار کامل در مقابل اعدامیان ایستاده اند اما با نگاهی گذرا به مردم و فضایی که در آنجا حاکم است به خود می گویم باید از صحنه دور شوم.کاملا مشخص است با حلق آویز شدن اعدامیان، حاضران مثل بشکه باروت منفجر می شوند.گویی مسئولان هم همین مسئله را درک کرده اند اما راهی جز اجرای حکم ندارند.از آنان فاصله می گیرم و در مکانی دورتر روی یک بلندی می ایستم.نکته جالب دیگر این که مشخص نیست چه کسی باید خودرو را از زیر پای اعدامیان جدا کند.همه از این کار خودداری می کنند.سرانجام یکی سوار می شود.با هدایت خودرو به جلو سر و صدای اعدامیان ساکت و سر و صدای مردم بلندتر می شود. در عرض چند ثانیه همه چیز به هم می ریزد.پلیس، تیر هوایی و گاز اشک آور شلیک می کند اما فایده ای ندارد.در یک پلک به هم زدن، ناگهان زنی نسبتا جوان را می بینم که خود را به اعدامیان می رساند و زیر پایی یکی از آنان را بالا می برد.او به تنهایی سعی در نجات محکومان دارد.در قسمت دیگری از محوطه و دورتر از چوبه دار، چند نفر با سنگ و آجر به جان خودروهای پلیس افتاده اند.کسانی هم که سنگ نمی زنند و تخریب نمی کنند فقط تماشاچی هستند.به خود می آیم و به چوبه دار می نگرم.نه تنها اما اثری از اعدامیان نیست بلکه چوبه دار واژگون شده است.نیسانی هم که زیر پای اعدامیان بود در شعله‌های آتش می سوزد.سناریویی که امکان کلید خوردن آن پیش از اجرای حکم هم وجود داشت و به نظر نمی رسید برنامه ریزی شده باشد.خبرگزاری‌ها خبر ربوده شدن دو اعدامی در سیرجان را روی صفحه اصلی خود قرار داده اند.خارج نشینان هم به سلیقه خود به انعکاس بمب خبری سیرجان می پردازند.فضای شهر تحت تاثیر ماجرای اعجاب انگیز امروز است و وقایع با روایت‌های مختلف میان مردم رد و بدل می شود. حالا خبر دستگیری اعدامیان و عاملان فرار آنان در روستای «اکبرآباد سلیمانی» و محور «سیرجان - بندرعباس» دهان به دهان می پیچد و شهر، آرام تر می شود.قرار است اجرای حکم اعدام برای دومین بار در همان مکان و در حضور مردم اجرا شود.جمعیت زیادی در محل حاضر شده اند اما بعضی‌ها همچنان ناراضی اند. از اعدام، خبری نیست و نیروها از محل رفته اند.جمعیت هم متفرق شده و فقط چند نفری در کنار لاشه سوخته یک گاری که با آن موتورهای توقیف شده را حمل می کنند با هم سرگرم گفت و گو هستند.خبر می رسد چند نفر در تیراندازی امروز کشته شده اند با دوستانم که در بیمارستان مستقر هستند تماس می گیرم و آنان خبر را تایید می کنند. از کرمان خبر می رسد تبهکاران مسلحی که طی دو سال با 36 فقره دستبرد، چتر ناامنی در شهر پهن کرده بودند در کرمان به دار مجازات آویخته شده اند.قرار است جنازه‌های آنها در قطعه معدومان در جاده «جوپار» دفن شود.پس از گذشت دو هفته از ماجرای مرگبار، هنوز این سوال در ذهنم بی جواب مانده که چرا نباید علاج واقعه پیش از وقوع کرد؟
https://siasatrooz.ir/vdch-vnx.23nkmdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی