همانطور که امروز از اوضاع جامعه و رسانهها و سخنان سیاسیون بر میآید اجماعی در برخورد با امریکا و عدم اطمینان به مسئولان وسران حیلهگر این نظام در داخل جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است. امروز در هر کجای جمهوری اسلامی حتی در بین اساتید و روشنفکران غربگرا هم کسی تمایل به ادامه مذاکره با امریکا و اعتماد دوباره به این کشور غیر قابل اعتماد را بیان نمیکند؛ اما در خلال این رویه مثبت و فراگیر تلاشهایی از سوی دشمن در حال شکل گیری است تا وحدت و انسجام ملی را که در برخورد با امریکا و پس زدن زورگوییهای این کشور شکل گرفته است، پس بزند.
در این بین برخی حربههای نخنمای قدیمی دوباره از زیر خروارها خاک بیرون کشیده شده و مورد استفاده سران امریکا قرار گرفته است. نمونه بارز این حربهها آزادسازی صیادان ایرانی از دست دزدان دریایی سومالی است که با وجود تلاشهایی که رسانههای معاند و کانالهای تلگرامی در القای عدم تلاش ایرانیها برای نجات این صیادان شکل گرفت با پایانی به نفع امریکا خاتمه یافت. هر چند نفس کار یعنی آزادسازی صیادان ایرانی از دست دزدان دریایی دل هر فرد ایرانی را قطعا شاد کرد اما اینکه امریکا به عنوان ناجی با ژست خیرخواهانه این کار را انجام دهد فریبی است که هیچگاه نباید باورپذیر شود.
این اقدام امریکاییها درست ما را به آن روزهایی برد که سران امریکایی از یک طرف به صدام برای حمله به ایران فشار آورده و وعده یاری میدادند و از طرفی دیگر در نقش یک ناجی بینالمللی تلاش وافری در تصویب قطعنامه پایان جنگ داشتند! و البته آن زمان اسناد ثابت شد که امریکا در حمله صدام به ایران نقش جدی و اصلی را داشته و حالا هم اسنادی هر چند مبهم از روابط نزدیک دزدان دریایی با امریکاییها وجود دارد.
در کنار این حربه نخنما شده همچنین پخش اخبار درخواست دیدار ترامپ با روحانی نیز به طرز هوشمندانهای کلید خورده و در حال پیگیری است. اخباری که تلاش خواهد کرد که تا انشقاقی را در بدنه جامعه ایجاد کرده و پی بگیرد. انشقاقی که اجماع غیرقابل مذاکره و غیراعتماد بودن امریکا را هدف قرار دهد. حالا میشود تفسیر کرد که چرا ترامپ که به تجارت و تظاهر به دیوانگی برای پیشبرد اهدافش شهره است به ایران لبخند زده است؟!
حال تنها هوشمندی مسئولان نظام و مردم است که میتواند حربههای دشمن برای ایجاد انشقاق و احیانا دوقطبی را بر هم زده و همچنان جمهوری اسلامی تکصدا و غیرقابل نفوذ را با آرمانهای انقلابی پیش برد. هوشمندیای که باید در همین الان قبل از وارد آمدن اولین ترکها بر پایه اتحاد ملی ایجاد شده و دست به کار شود نه اینکه بعد از ترک خوردن و وارد آمدن ضربات سهمگین بر پایههای این وحدت تازه یاد چارهجویی افتد و بخواهد این ضربات را که هر کدام سالها وقت برای ترمیم میخواهد را احیا کند. از اینرو انتظار داریم هوشمندی را در مسئولان نظام و مردم مشاهده کرده و برای حربههای پیدرپی دشمن که اتحاد ملی را هدف قرار داده است، پاتک منطقی را طراحی و پیگیری کند.
نویسنده: مائده شیرپور