عوامل نفوذی در آرزوی آن هستند که شرایط ایران نیز همچون ونزوئلا شود، پس از آن که پروژه توطئه بزرگ داعش با شکست سنگین روبهرو شد، ونزوئلایی کردن ایران با قوت بیشتری پیگیری میشود.
هدف ایجاد آشوب و نابسامانی همراه با نارضایتی داخلی برای سرنگون کردن دولتهای انقلابی با پشتوانه مردمی است، ونزوئلا سالها است که درگیر توطئههای آمریکا است، این کشور رتبه نخست ذخایر نفتی را دارد به همین خاطر است که آمریکا به این کشور چشم طمع دارد.
طمع آمریکا به خلیجفارس و کشورهای نفت خیز این منطقه نیز سالها است وجود دارد تا جایی که عربستان سعودی گاو شیردهی است که از سوی آمریکاییها دوشیده میشود، یقین بدانید که اگر حاکمیت عربستان تصمیم به استقلال بگیرد و بخواهد راه خود را از آمریکا جدا کند، همان سیاستهایی که علیه جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا اعمال میشود علیه عربستان سعودی اعمال خواهد شد.
ونزوئلا کشوری ثروتمند است، هم از لحاظ منابع و ذخایر نفتی و هم از نظر منابع کشاورزی اما با وجود چنین ثروتی فقیر است، آمریکا با تحریمهای اقتصادی گسترده علیه این کشور تلاش میکند دولت قانونی و مردمی ونزوئلا را سرنگون کند و دولت دست نشانده خود را حاکم گرداند. ایجاد نارضایتی و تقویت مخالفین دولت انقلابی ونزوئلا از اقداماتی است که تاکنون باعث شده از ایجاد یک فضای آرام سیاسی و اقتصادی جلوگیری کند.
درست است که اکنون شرایط معیشت مردم ونزوئلا تنگ گشته و بسیاری از آنها دست به مهاجرت زدهاند، اما قطعاً با روی کار آمدن یک دولت دست نشانده آمریکایی در این کشور اتفاق خاصی نخواهد افتاد و مردم ونزوئلا نباید در انتظار تحولات اقتصادی مثبت با وجود آمریکا باشند. آمریکا در صدد آن است تا بتواند از منابع انرژی دنیا که در برخی از نقاط و کشورها وجود دارد بهره ببرد، کنترل منابع انرژی دنیا در دست ایالات متحده، قدرت نفوذ و تأثیرگذاری رژیم آمریکا را در دنیا افزایش میدهد و این امر کشورهای دیگر دنیا را تحت سلطه او قرار میدهد.
نسخهای که آمریکاییها برای کشورهای انقلابی همچون جمهوری اسلامیایران ونزوئلا و... پیچیدهاند، بر این اساس است که تحریمهای اقتصادی گسترده با همراهی کشورهای همپیمان علیه آنها اعمال شود، شرایط اقتصادی که رو به وخامت گذاشت، نارضایتیهای مردمی هم آغاز خواهد شد و با هدایت این نارضایتیها تبدیل به یک مطالبه سیاسی میشود که خواهان سرنگونی حاکمیت موجود و برقراری ارتباط با رژیم آمریکا میگردد، این مطالبه از سوی عوامل نفوذی آمریکا و آنهایی که در کشورهای هدف مهرههای ایالات متحده و سرسپردگان بیچون چرای آن هستند پیگیری میشود.
حتی برخی از چنین افرادی مسئولیت هم دارند و در جایگاه مسئولیت خود گرچه آشکارا در بازی آمریکا حضور ندارند، اما پنهانی اقدامات و تصمیماتی را میگیرند که به زیان کشور است.
اما به خوبی میتوان چنین جریانی را شناسایی کرد، برخی مواقع گافهایی را مرتکب میشوند که باعث پرده برداشتن از چهره واقعی آنها میشود، در همین ماجرای ونزوئلا که مادورو شش ماه پیش با ۶۸ درصد آرای مردمی انتخاب شد و مراسم تحلیف آن نیز برگزار شد، یک کودتای آمریکایی با توجه ویژه رسانههای یک جریان خاص سیاسی در ایران و حتی برخی شخصیتهای آن روبهرو گشت. استقبال این جریان سیاسی از تحولاتی که در ونزوئلا اتفاق افتاده است یک ذوقزدگی زود هنگام و آشکارکننده ماهیت واقعی آنها است.
چرا باید رسانههای جریان سیاسی خاص و برخی از شخصیتهای این طیف، از وضع موجود در ونزوئلا شادمان باشند؟ در حالی که با وجود جریان مخالف در کاراکاس، اکثریت مردم ونزوئلا حامیدولت قانونی خود هستند و در این بحران در کنار مادورو قرار گرفتهاند.
اگر ونزوئلا کشوری بود که روابط دوستانه و نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران نداشت و در جمع کشورهایی قرار داشت که سیاست دشمنی با ایران دارد، شاید بروز وضعیت کنونی در این کشور میتوانست با شادمانی و ذوق زدگی همراه باشد، اما کشوری که سالها است، همراه و حامی جمهوری اسلامی است و بارها به قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران رأی منفی داده و در سیاستهای بینالمللی و منطقهای ایران همراهی کرده، چرا باید شادمانی برخی را در داخل به همراه داشته باشد؟
پاسخ به چنین پرسشهایی روشن است، شاید نیازی هم به ارائه پاسخ از سوی ما نباشد و مردم و مخاطبان از اتخاذ چنین سیاستی از سوی این جریان خاص سیاسی مطلع هستند.
چنین تفکری که رفتار سرسپردگی آنها به ارباب و کدخدای خود را در بحران غرب آسیا به ویژه در سوریه نشان دادند و ثابت کردند، وجود داشت، آنها همینهایی هستند که به جمهوری اسلامی ایران خرده میگرفتند که چرا در سوریه هزینه میکند؟! در حالی که اگر ایران به بحران سوریه ورود نکرده بود اوضاع منطقه به وخامت شدید میرسید و دامن جمهوری اسلامی ایران را هم میگرفت.
به هر حال چنین تفکری در آرزوی آن است که روزی ایران به شرایط ونزوئلا دچار شود. این تفکر از روی غفلت یا نادانی سیاسی نیست، بلکه دانسته دست به چنین رفتاری میزنند که نامش را جز خیانت نمیتوان نهاد.
نویسنده: سیاوش کاویانی