عجیب است ولی باور کنیم درحالیکه هزاران نیروی ازجانگذشته بهداشت و تندرستی علیرغم همه ناملایماتی که در زندگی داخلی خود بهواسطه هجوم گرانیها دارند اما تاریخ رشادتها و شهادتهای هشت سال دفاع مقدس را تکرار میکنند. اگرچه گروهی از قراردادیهای آنها که چند ماه است سرگردان وضعیت اشتغال خود هستند اما آیا باید همچنان نامردمیها را در معدودی از ارگانهای بهظاهر در خدمت جامعه شاهد بود که اصولاً ریشهای برگرفته از انقلاب اسلامی ندارند و طی دهههای بعدازآن و تنها به دلیل ایجاد شغل برای گروهی از مدیران همین دوران ایجاد شدهاند که چگونه خطوط و جریانات را با شعارهای دلفریب حمایت از آحاد جامعه بهسوی منافع کسانی میبرند که اصولاً قادر به درک موقعیت استثنایی کشور نیستند. امروز اگرچه ایران توانسته است با تکیهبر اصول و عقاید اسلامی خود بر تمامی جهان فریبان پیروز شود و اعتماد مستضعفان و رنجدیدگان را بهسوی خود جلب نماید و حتی در مواردی همچون هجوم بیامان تروریستهای بینالمللی به کشورهای ضعیف پا به عرصه گذاشته تا با ایثار سرمایههای مادی و معنوی و اهداء شهدای حرم نشان دهد بشر میتواند بهنوعی انسان باشد تا حکومتی الهی برپا گردد.
امروز تمامی زحمات و شهادتها طی چهلودو سال گذشته و به روایتی از ۱۵ خرداد ۴۲ تاکنون در گرو مقاومت ملتی است که در طی آن هزینههای کلانی داده بنابراین جفاست درحالیکه آحاد آن در مضیقه به سر میبرند، دستگاههای حامی به دلایل کاملاً واهی و مصنوعی پا را از احقاق حقوق این جامعه عقب بکشند، اما زهی تأسف که میبینیم در روز روشن این ارگانهای بهظاهر ملی اما تحت سیطره بعضی سیاستها که بویی از احساس و معرفت نبردهاند حق را از محرومان گرفته و به زورمندان میسپارند تا پارهای از نامردمیهای صدر اسلام دوباره زنده شود! اصولاً چرا باید درحالیکه کشور با معضل کمبود درآمد برای تأمین هزینههای بیتالمال روبروست هرروز به وسعت اینگونه ارگانهای زائد فاقد وجاهت افزوده شود.
که همین سازمان حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده که فشاری مضاعف است و در حد یک وزارتخانه کوچک اداره میشود و یا شورای رقابت که هردو نقش محلل ها را بازی میکنند تا به نحوی از انحاء ضعیف را ضعیفتر و قوی را قویتر نمایند و حقوق و مزایای خود را بهعنوان خصولتی ها از خزانه دولت دریافت کنند و همچنان خار چشم جامعه باشند؟!
سالهاست شاهدیم که چگونه با شل کن سفت کنهای شورای رقابت خودروسازان همسو که از دیگر خصولتی ها هستند، توانستند با اجرای سناریوهای روحوضی مردم را رنگ کرده تا پس از گذشت تنها ده سال خودروی تولید داخلی که ۶ میلیون تومان قیمت پایه آن بود به مرز ۱۶۰ میلیون تومان برسد! درحالیکه حقوق و مزایای بخش دولتی و خصوصی که درآمد اشخاصی در کشور است طی این مدت حداکثر ۱۰ برابر افزایش یافته و این گرانفروشی محرز ۳۰ برابر شده است!
آیا این اختلاف قیمت فاحش که توانسته است طلا و ارز را که فاقد نظارت شورای رقابت و سازمان حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده هستند پشت سر بگذارد را نمیتوان با خوشبینانهترین دیدها بهترین دلیل بر عدم کارایی و یا اتفاقات پشت پرده در این دو ارگان دانست که دیدیم نمونههای دم خروس بارها از زیر شال سازمان خصوصیسازی که نمونه دیگری از این خصولتی های وابسته به دولت است آشکار شد! و امروز که بازار قافیه بر آنها و به دلیل حذف درآمدهای نفتی به تنگ آمده سازهای ناکوکی تازه عرضه میکنند که تکرار مکررات پیرامون حمایت آشکار از نقد فروشان میباشد! طنز عاقبت نقد و نسیه فروشی یکی از تلخندهای قدیمی است که هنوز تصاویر کهنه آن شامل مردی چاقوچله و تکیه زده بر صندلی را که سمبل نقد فروشی و از سویی چندپاره استخوانی درمانده و بیل به دست که نماد نسیه فروشی میباشد را نشان میدهد، بر دیوار مغازههای محلات قدیمی خودنمایی میکند تا شباهتی کامل با جامعه امروز و ارگانهایی همچون شورای رقابت، سازمان خصوصیسازی و همچنین حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده داشته باشد که همچنان مدافع پشت پرده نقد فروشان هستند!
آخرین سناریوی روی صحنه آمده از سوی سازمان حمایت از مصرفکننده و تولیدکننده عقبنشینی تاکتیکی از قیمتگذاری جدید بر روی لاستیک خودروها است تا با دارا بودن همه تواناییها و استفاده از امکانات دولتی اما صریحاً اعلام میکند نمیتواند قیمتی برای لاستیک تعیین نماید تا بدینوسیله توپ را در زمین اتحادیه و انجمن تولیدکنندگان لاستیک خودرو بیندازد که ظرف کمتر از یکسال در دو مرحله ۳۰ و ۵۰ و جمعاً ۸۰ درصد به قیمتهای خود بیفزایند!
نویسنده: حسن روانشید