آقای دکتر مؤمنی، حضرتعالی از جمله اقتصاددانانی هستید که نقدهایتان به دولتهای مختلف معروف و زبانزد است. در زمان دولتهای نهم و دهم، نقدهایی جدی به عملکرد اقتصادی محمود احمدینژاد و یاران او داشتید. در زمان دولت هاشمیرفسنجانی نیز مقالات، سخنرانیها و گفتوگوهای شما با رسانهها نشان میدهد، جدیترین نقاد دولت سازندگی در آن سالها بودید. این روزها اما در نقد دولت دوازدهم کمتر سخن میگویید. اگر امکان دارد، عملکرد اقتصادی دولت دوازدهم را با عملکرد اقتصادی دولتهای بعد از جنگ تحمیلی مقایسه کنید.
شما کارنامۀ اقتصادی دوران جنگ تحمیلی را نمیتوانید با دولتهای سازندگی و نهم و دهم و حتی دوازدهم مقایسه کنید. تحلیلها و بررسیهای رسمی نشان میدهد که شاخصهای کلیدی اقتصادی دولت جنگ در مقایسه با دولتهای دیگر غیرقابل مقایسه است. بهعنوان نمونه، سهم کشاورزی در سالهای ابتدایی انقلاب، فکر میکنم سال ۵۹، حدود یازده درصد است، اما همین رقم در سال پایانی جنگ تحمیلی به حدود پانزده درصد میرسد و سهم نفت در بودجه کاهش مییابد.
اینها آمار و ارقامی است که نشان میدهد دولت جنگ عملکرد اقتصادی بهمراتب بالاتر و بهتری نسبت به دولتهای قبل و بعد خود داشت که بیان جزئیات آن در این گفتوگو نمیگنجد. من بارها در این زمینه صحبت کردهام؛ هم در قالب گفتوگو با رسانهها و هم در قالب سخنرانی و مقاله و یادداشت. لذا احساس میکنم بیان جزئیات این موضوع در این مجال مناسب نیست. اما این را که شما میگویید من نقدی نسبت به دولت دوازدهم نداشتهام قبول ندارم. من هرگاه احساس کنم دولتها ایرادات و اشتباهاتی دارند، به آنها گوشزد میکنم.
این را هم بگویم که شما نمیتوانید خسارتهایی را که دولتهای نهم و دهم به اقتصاد ایران وارد کردهاند، با هیچ دولتی در جمهوری اسلامی مقایسه کنید. من در هشت سال دولت آقای احمدینژاد نقدهای زیادی به دولت ایشان داشتم، چراکه احساس میکردم اشتباهات در آن برهه بسیار زیاد و بیش از حد طبیعی است که یک دولت میتواند مرتکب شود. انصافاً در دولتهای نهم و دهم، سیاستهای اقتصادی غلط بسیار زیادی اجرا و عملیاتی شد و بلاهای زیادی به اقتصاد ایران تحمیل شد. دلیل نقدهای من نسبت به دولت احمدینژاد همین بود که عرض کردم.
البته من نسبت به دولت آقای روحانی نیز نقدهای جدی دارم. لذا دو دولت هاشمی و احمدینژاد را در اجرای سیاستهای اقتصادی بسیار نزدیک به یکدیگر میدانم و معتقدم احمدینژاد همان سیاستهای نادرست و غلط اقتصادی هاشمیرفسنجانی را ادامه داد؛ البته با یک شیب ملایمتر، آرامتر و مدرنتر. دولت هاشمی و احمدینژاد سیاستهای تولیدمحور را از سیاستهای خود حذف کردند و این یک اشتباه بسیار بزرگ برای آنها بود.
شما بهعنوان یک اقتصاددان، قطعاً از هر دولتی پیش از روی کار آمدن آن، انتظاراتی دارید. دولت دوازدهم تا چه حد منطبق با آن چیزی است که شما از آن انتظار داشتید؟
یادمان نرود که فضای آرامشبخش کنونی در حوزۀ اقتصاد، مرهون تلاش دولتمردان دوازدهم است. بالأخره دولت دوازدهم، کشور را در وضعیت بسیار بدی از دولت احمدینژاد تحویل گرفت. لذا باید از اقداماتی که دولت دوازدهم در حوزۀ مناسبات بینالمللی در مدت دو سال اخیر انجام داده است، تشکر کرد. اما من بهعنوان یک اقتصاددان، بیش از این از دولت دوازدهم توقع داشتم. من از دولت دوازدهم و تیم اقتصادی آقای روحانی توقع داشتم خیلی بیشتر از اینها برای اقتصاد ویرانشده توسط دولتهای نهم و دهم کار کند.
گرچه تأکید میکنم اگر بخواهیم با انصاف دربارۀ این دو سال صحبت کنیم، چه در عرصۀ داخلی و چه در عرصۀ خارجی، دولت دوازدهم اقدامات تنشزدایی خوبی انجام داده که زهر اقدامات دولت قبل را خنثی کرده است، اما برای تولید که در دولت قبل ویران شده بود، اقدام خاصی نکرده است. آنچه امروز از آن بهعنوان سیاستهای اقتصاد مقاومتی یاد میشود، محور اصلیاش بحث تولید است که البته نه در دولت هاشمی و نه در دولت احمدینژاد و نه در این دولت، روی آن کار نشده است و باید اذعان کرد که هر سه دولت به آن بیتوجهی کردهاند. اصولاً دلیل آسیب رسیدن به اقتصاد هم همین عامل است.
آقای دکتر، من در برخی از سخنرانیها و رسانهها دیدم که شما از برخی رفتارهای اقتصادی دولت دوازدهم انتقاد میکنید. محور انتقادات شما به دولت دوازدهم چیست؟
متأسفانه در این دولت برخی از دوستان اصرار بسیاری دارند که همان نسخههای قدیمی شکستخورده را که برگرفته از آموزههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی است، در اقتصاد ایران اجرایی کنند. بدون شک اجرای این نسخهها در مجموع میتواند بحرانهای بزرگی را بر اقتصاد ایران تحمیل کند. تأکید میکنم اصرار بر اجرای نسخههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی در راستای تعدیل ساختاری، نشاندهندۀ فروبردن اقتصاد ایران در یک باتلاق است. من معتقدم آقای روحانی با یک شیب ملایمتر دارد همان راه احمدینژاد را میرود که این بازهم خیلی خطرناک است.
متأسفانه باید بگویم رئیسجمهور حسن روحانی و تیم اقتصادی او، از دوران احمدینژاد درس نگرفتهاند و دارند همان اشتباهات گذشته را تکرار میکنند. من برنامۀ جدید و منسجمی از دولت نمیبینم. به نظر من، دولت باید بیاید یک برنامۀ جدی در حوزۀ اقتصاد ارائه دهد. الآن دو سال است دولت تغییر کرده، اما برایند کار در بسیاری از موارد مانند دولت قبل است.
لطفاً آسیبهای وارده به تولید در سالهای اخیر را بهصورت مصداقی بیان کنید.
به نظر من، در طی این سالها، به تولیدکنندگان جفای زیادی شده است. شاید بهتر است بگویم حق تولیدکنندگان ایرانی خورده و حتی ضایع شده است. الآن اگر شما فضا را لمس کنید، متوجه خواهید شد که سرمایهگذار و آن کسی که پول کافی در اختیار دارد، هیچگاه نه به خود جرات میدهد و نه استقبال میکند که پولش را بهسمت فعالیت تولیدی ببرد. مطمئناً شما میدانید چرا. تولید در ایران سود چندانی ندارد و توقع هم این است که دولت دوازدهم در اینباره، راه دولتهای گذشته را ادامه ندهد و ساختارهای نامتعادل گذشته را اصلاح کند. امروز بنده بهجرات میگویم و بر این گفتۀ خود پافشاری میکنم که تنها راه نجات اقتصاد کشور در شرایط کنونی، تقویت پایههای تولیدی کشور است. من از دولت آقای روحانی درخواست میکنم اقدامات عملیاتی در اینباره انجام دهند. اوضاع کنونی کشور ویژه است و فقط حمایت از تولید میتواند کشور را از نابسامانی خارج کند. امروز با اینکه مقامات دولتی از خروج از رکود سخن میگویند، اما در عمل این رکود در کشور باقی مانده است و تنها راه خروج از رکود در شرایط کنونی نیز اتکا به بنیانهای تولیدی و حمایت دولت دوازدهم از تولید است.
امروز ساختار اقتصادی کشور علیه تولیدکنندۀ ایرانی و تولید ایرانی بنیان نهاده شده است و هرچه ضربه میخوریم از این ناحیه است. آمارها نشان از بیاعتماد شدن تولیدکنندگان دارد. متأسفانه آنچه امروز در جامعۀ اقتصادی کشور بهوضوح مشاهده میشود، رکود بیسابقه و فشار مضاعف به تولیدکننده و تولید است. در دولت قبل، فشار بر تولیدکننده بهشدت زیاد بود و توقع بر این بود که فشار مذکور با روی کار آمدن دولت جدید، کاهش پیدا کند، اما در این دو سال این اتفاق رخ نداده است و باید در این زمینه تأسف خورد. لذا از دولت و تیم اقتصادیاش درخواست میکنم هرچه سریعتر با انجام اصلاح در ساختار نهادی اقتصاد، فشار را از روی تولیدکننده بردارد. نکتۀ قابل تأمل در اینباره، افزایش درآمد مالیاتی (پیشبینی درآمد مالیاتی دولت در سال جاری) است. به نظر میرسد دولت بهجای حمایت از تولید، درصدد است تا از تولیدکنندۀ ضربهخورده و زیاندیده، مالیات بگیرد. من این کار را بهصلاح نمیبینم. گرچه معتقدم با اصلاح ساختارها و رویههای مالیاتی میتوان درآمد مالیاتی بیشتری برای دولت کسب کرد، اما اقدام اخیر را در راستای کمک به تولید نمیدانم؛ آنهم در شرایط کنونی که اوضاع تولید چندان مناسب نیست.
البته از سوی دیگر، در یک اقتصاد رانتی مانند اقتصاد ایران، که نفت سالهاست در آن ریشه دوانده است، افزایش درآمد مالیاتی و بهطور کلی سیستم مالیاتستانی از نهادهای مختلف، مقداری سخت است. در اقتصاد غیرشفاف و رانتیری مانند اقتصاد ایران، گروههای پرنفوذ سیاسی-اقتصادی بههیچوجه اجازۀ شفافیت را نخواهند داد؛ کمااینکه تاکنون نیز چنین اجازهای داده نشده است. امروز نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی، رقم ناچیزی را در اقتصاد ایران نشان میدهد که واقعاً تأسفبار است. هرچه زودتر باید سیستم را اصلاح کرد و رویهها و ساختارهای غلط و نادرست گذشته را تغییر داد و اصلاح کرد. در خوشبینانهترین حالت، بیش از نیمی از اقتصاد ایران مالیات نمیدهند، اما دولت قصد دارد از تولیدکننده مالیات بگیرد. این اقدام دولت در سال جاری که رکود شدید فضای کشور را فراگرفته است، بههیچوجه مناسب اقتصاد ایران نیست و فضای نامساعد تولید در ایران را نامساعدتر میکند.
مشکل از کجاست؟ منظورم مشکل تولید در ایران است. آیا دولت خودش این مشکلات را نمیداند؟
در فضای اقتصاد سیاسی کشور، موضوعی داریم به نام مولدها و غیرمولدها. در اقتصاد ایران، غیرمولدها بیشتر از مولدها در حال فعالیت هستند؛ یعنی اثرگذاری غیرمولد در مناسبات اقتصاد سیاسی کشور بیشتر از مولدهاست و این برخلاف سایر کشورهای دنیاست. در ایران پول را تولیدکننده نمیگیرد، غیرمولد میگیرد. هنگامی که پول در دست گروه غیرمولد است، دلالی و واسطهگری افزایش مییابد و تولید به انزوا میرود و فعالیت تولیدی نیز زیانده میشود.
دولت دوازدهم در ماههای اخیر با ارائۀ آمارهای مختلف از نواحی مختلف اقتصاد، نشان داده که اقتصاد را از رکود خارج کرده است. آیا شما آمار ارائهشده را از سوی دولت قبول دارید؟
آنچه در جامعه مشاهده میشود با آنچه از سوی دولت بهصورت آمار رسمی رشد اقتصادی کشور اعلام شده است، دو معنی متفاوت دارد. علم اقتصاد این امکان را به سیاستگذار داده است تا با کمکگیری از سیاستهایی که رشد کمکیفیت یا بیکیفیت را بههمراه دارد، بهصورت تصنعی نشان دهد که کشور از شرایط رکود خارج شده است. چگونه؟ از طریق افزایش خامفروشی و... . درحالیکه در واقعیت، اقتصاد بهصورت حقیقی از رکود خارج نشده است. رشد واقعی اقتصاد در صورت ایجاد اشتغال و فراهم شدن فرصتهای جدید شغلی برای متقاضیان مهیا میشود نه با اعداد و ارقام صوری!
اگرچه دولت آمار رشد اقتصادی را بهصورت رسمی سه یا چهار درصد و یا هر عدد دیگری اعلام کرده است، اما اعداد منتشرشده بههیچوجه بهمعنای رشد در بخش حقیقی اقتصاد نیست. حتی معتقدم رشدهای اعلامشده بهمعنای افزایش توان تولید ملی و حتی افزایش محسوس در قدرت خرید و زندگی و معیشت مردم محسوب نمیشود. این را هم به شما بگویم که فشار رکودی کنونی در جامعه میتواند برای مردم عادی بسیار بدتر از فشار تورمی باشد. اگرچه تورم کاهش پیدا کرده، اما رکود همچنان پابرجاست و اقتصاد ایران در شرایط کنونی با یک رکود بزرگ دستوپنجه نرم میکند که راهش نیز فقط تقویت تولید ملی و بنیانهای تولیدی در کشور است.
دولت چگونه میتواند رشد بالای اقتصادی را بهصورت واقعی در زندگی مردم نمایان کند؟
تنها ایجاد اشتغال واقعی و فراهم کردن فرصتهای شغلی جدید برای متقاضیان شغل میتواند رشد اقتصادی چهار یا بالاتر را در زندگی مردم نمایان و قابل لمس کند. لذا به نظر من، تنها از این طریق است که میتوان امیدوار بود تا فشارهای معیشتی متحملشده بر مردم، تنزل پیدا کند و مردم نیز به رشد اقتصادی بالا اعتماد کنند. توصیه هم این است که دولت در مورد حوزۀ بازار کار و ایجاد اشتغال و تولید، حساسیت بیشتری نسبت به سایر حوزههای اقتصادی داشته باشد؛ چراکه ایجاد شغل برای یک بیکار، رشد اقتصادی بالا را برای او معنا میکند.(برهان)