هر سال در چند نوبت استان خوزستان میزبان گرد و غبارهای شدید میشود که نفس کشیدن را سخت میکند و در چند نوبت هم دچار آبگرفتگی و سیل در صورت شدت بارشها! اما تاکنون ابتکاری به خرج داده نشده تا مردم این خطه بتوانند با خیال راحت از خانه خارج شوند و نگران ریزگرد و سیل نباشند. ابتکار که گفته میشود در دریاچه ارومیه جواب داده است در جنوب ایران همچنان درجا میزند.
سیلاب اخیر برای خوزستانیها اشک و لبخند آورد. ناراحتی از خسارتهایی که به مردم وارد آمد و شادی تماشای کارون پرخروش و شاید فراموش کردن روزهای تیره و تاری که گرد و غبارهای غلیظ نفس شهر را به شماره انداخته بود. اما همین رایحه حالا مقدمهای است برای میزبانی از ریزگردهایی که آرام آرام فرا میرسند.
خوزستان با آن آفتاب تابان و زمین گرانقیمتش هنوز از خسارت سیلابهای اخیر کمر راست نکرده که آرام آرام باید آماده میهمان هر ساله خود یعنی ریزگردها شود. مردم این خطه ارزشمند کشور بیشترین زیان را از تغییرات اقلیمی دیدهاند و با وجود این هنوز هم بیشترین تهدید طرحهای انتقال آب و سدسازی متوجه این استان است.
اظهارنظر تازه استاندار یزد درباره انتقال آب از سرشاخههای کارون به یزد موجب رنجش اقشار مختلف مردم خوزستان شده است. یک فعال محیطزیست ساکن خوزستان در اینباره به مهر میگوید: موضوع بحران کمآبی در خوزستان جدی است و سیلاب اخیر در خوزستان نشانهای برای پرآبی خوزستان نیست. وقتی طی روزهای گذشته محدودیت کشت در بخشهایی از خوزستان به مانند دیگر فصول سال اعلام میشود یعنی اینکه خوزستان تشنه است و با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد.
مجتبی گهستونی تصریح میکند: خسارتهای جبرانناپذیر ناشی از فعالیتهای ناصحیح بر منابع آبی کشور باعث شده تا حیات خوزستان با خطر مواجه شود. مردم خوزستان که همواره حافظ منافع ملی بودهاند و در مدت هشت سال جنگ تحمیلی متحمل خسارتهای سنگین روحی، روانی و جسمی شدهاند میگویند آیا نابودی خوزستان و به تاراج رفتن کارون را میخواهند با چهار طرح انتقال آب بیرگان از منطقه کوهرنگ، بهشتآباد از منطقه اردل، سبزهکوه از منطقه چغاخور و ونک در منطقه لردگان به یزد تکمیل کنند؟
به گفته وی در نتیجه همین طرحهای خطرناک انتقال آب بینحوزهای و سدسازیها است که امروز شاهد نابودی و آلودگی اکوسیستمها و برهم خوردن تعادل اکولوژیک اقلیمی هستیم.
گهستونی تأکید میکند: همه آنهایی که فکر میکنند اصرار مردم خوزستان به جلوگیری از انتقال آب از سرشاخههای کارون فقط برای بقای مردم خوزستان است سخت در اشتباه هستند چون اگر این حساسیت درباره کارون و سایر رودخانههای خوزستان وجود نداشته باشد علاوه بر اینکه خوزستان نابود میشود کل سیستم کشور دچار نابودی میشود. اگر رودخانههای کارون، دز، مارون و کرخه توسط مردم و فعالان محیطزیست خوزستان و سایر استانها نگاهبانی نشود به وجود آمدن هر مشکل دیگری در اکوسیستم خوزستان و خسارتهای بعدی آن برای کل کشور خواهد بود.
خشکیدن بیش از یک صد رود کشور و خشک شدن دریاچههای ارومیه، حوض سلطان، بختگان و خشکیدن بخشهایی از تالابهای جازموریان، گاوخونی، انزلی و شادگان پیامد اجرای طرحهایی است که برای توسعه صنایع ناسازگار و مصارف نامولد و پرمصرف و بدون در نظر گرفتن پیامدهای حقیقی بر مردم و جوامع بومی ساخته و اجرا شدهاند. مهمترین راهکارها برای مهار کانونهای داخلی ریزگرد مانع شدن از انتقال آب سرشاخههای رودخانهها و احیای عرصههای طبیعی تخریبشده مانند تالابها، مناطق مرطوب و مراتع است. انتقال آب کارون از ۱۷ سرشاخه کارون بزرگ که شامل رودخانه دز هم میشود باعث شده تا انتقال ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب از سال ۱۳۳۲ از طریق تونل کوهرنگ یک، ۲۵۰ میلیون مترمکعب از سال ۶۷ از طریق کوهرنگ دو، ۱۲۰ میلیون مترمکعب از چشمه لنگان و ۴۰ میلیون مترمکعب از خدنگستان، ضمن کاهش دبی رودخانهها، کم شدن حجم مخزن دریاچهها و ممنوعیت بسیاری از کشتها، باعث گسترش ریزگردها با منشا داخلی شود.
گهستونی میگوید: برای مردم خوزستان فرقی نمیکند که این ریزگردها که مرگ تدریجی مردم خوزستان را رقم میزند منشا داخلی یا خارجی دارند. اکنون ۴۰۰ هزار هکتار از اراضی مرغوب و حاصلخیز دشت خوزستان در نتیجه عواملی نظیر تغییر اقلیم از یکسو و اثرات سوء برخی طرحهای عمرانی و سوءمدیریت منابع آب تبدیل به کانونهای ریزگرد شدهاند.
به گفته وی در هورالعظیم با توجه به شیب غالب زمین از سمت ایران به سمت عراق تصمیم برآن گرفته شد که با ساخت خاکریزی مهندسی شده قسمت ایرانی تالاب با آب کرخه آبدار و مرطوب نگاهداری و از توسعه سطح تبخیر جلوگیری شود بنابراین به ناچار با استفاده از خاکریزهای ساخته شده زمان جنگ معروف به جادههای آنتنی این تالاب ارزشمند به ۵ مخزن تقسیمبندی شد تا به شکلی مهندسی شده آب در بین آنها تقسیم شود. شرکت نفت هم با جادهسازیهای غیراصولی راه آب را در بسیاری از مناطق سد کرده و هیچ دهانه آبرویی وجود ندارد.
گهستونی با بیان اینکه با دیدن هور خشک شده و خالی از هر زندگی که منشا تولید ریزگرد شده دل هر دلسوزی به درد میآید تصریح میکند: فعالیتهای اکتشاف نفت هیچ کمکی به توسعه منطقه نکرده و هیچ پیشرفتی و تولید ثروتی در منطقه دیده نمیشود و زندگی فقیرانهای در منطقه جاری است و تصاویر روستاها و شهرهای خالی از رونق بسیار اسفبار است.
هیچ کارشناسی نمیپذیرد که خوزستان، لرستان و چهارمحال و بختیاری با اراضی حاصلخیز و منابع آبی که دارند اراضی شان به صورت دیم کشت شود و ایران مرکزی با اراضی ماسهای و تبخیر ۳۰۰۰ میلیمتر در سال، با انتقال آب از استانهای خوزستان و لرستان و چهارمحال و بختیاری در اراضی ماسهای کشت پنبه و طالبی و هندوانه و... داشته باشند.
به علت حجم کمسابقه بارندگی در اول اردیبهشت حجم مخزن سد دز تکمیل و برای تخلیه مقداری از آب پشت سد دریچههای آن باز شد که با بازکردن دريچههای سرريز سد هر ثانيه ۹ هزار ليتر آب سرريز شد که با هشدار به مردم از آنان خواسته شد تا از مسیرهای مربوط به رهاسازی آب این سد دوری کنند که درپی افزایش دبی رودخانه دز سیلاب از شمال به سمت جنوب سرازیر شده و منجر به ایجاد مشکلات فراوان برای بیش از ۷۰ روستا در خوزستان شد و ساکنان برخی مناطق بحرانزده در زمان وقوع افزایش سیلاب یا به مناطق امن منتقل شدند و یا سعی شد نیازهای خوراکی روزانه آنها تامین شود. در آن مقطع با مدیریت اعمال شده و با توجه به حجم بارشها به مردم دزفول، شوشتر، شوش و اهواز هشدارهای پیدرپی داده شد. حال با توجه به اینکه در اردیبهشتماه شاهد سیلاب بودیم و حجم باران پیشبینی نشده منجر به ایجاد خسارتهای فراوان به مردم خوزستان شد این نگرانی وجود دارد آیا با توجه به اینکه به نظر میرسد ذخیره برفی حوزه بالا دست از بین رفته باشد آیا در تابستان هم با عدم ورودی مناسب در پشت سدها مواجه خواهیم بود.
گهستونی هشدار میدهد: خوزستانیها معتقد بودند که مرکز نشینان با بزرگ نمایی طغیان رودخانهها در استان به دنبال القای این تفکر هستند که استان خورستان مشکل آب ندارد و همه خبرهای قبلی درخصوص خشکسالی شایعه و جریان سازی بوده است. وجود چنین دغدغههایی نشان از نگرانیهای بیشمار در مردم خوزستان است.
وی ادامه میدهد: با اینکه به دلیل عدم لایروبی بستر رودخانههای اصلی خوزستان و نیز ساخت و سازهای غیرمجاز در اطراف رودخانه و کاهش عرض بستر، شاهد بروز سیل در دشت خوزستان بودیم باید بپذیریم سیل اخیر در خوزستان، نه تنها میتواند اراضی شور جلگه خوزستان را آبشویی کرده و مواد حاصلخیز فراوانی به آن تزریق کند، بلکه با ورود به خلیجفارس از طریق بهمن شیر و اروندرود، میتواند جریان پس رونده حاکم در مصب ورودی به خلیجفارس تا خورموسی را متحول کرده و میزان تخمریزی ماهیها را به شکل محسوسی افزایش دهد.
گهستونی تأکید میکند: در واقع پر آب شدن رودخانههای جنوب غرب ایران، سیل محسوب نمیشود و این، حقآبه طبیعی رودخانههای کارون، دز و... است که به خاطر ساخت و ساز غیراصولی انسانها در حریم رودخانه و از بین رفتن نصف حجم آن، به حالت سیلاب جلوه میکند. با این حال ورود یکباره این حجم آب به تالابها موجب ادامه زندگی در تالاب و حیات جانداران بومی آن است. من این تاثیر را در بازدید اخیرم از تالاب هورالعظیم دیدم.
اما در همین حال و اوضاع و زمانی که مردم جنوب نمیدانند از خسارات سیل عظیم که همنان بخشهایی از روستاها را در برگرفته و خسارات آن جبران نشده ناراحت باشند یا از شنیدن سفر ریزگردها به استانشان رئیس سازمان محیطزیست در اولین سمینار مشترک ایران و ژاپن، با عنوان «زنان، صلح و توسعه پایدار» که با همکاری معاونت آموزش و زنان خانواده ریاست جمهوری، دفتر اطلاعاتی سیاسی و بینالمللی سیاست خارجه و همچنین بنیاد صلح ساساکاوای ژاپن صبح دیروز برگزار شد، خبر از موفقیت ابتکارها و طرحها برای دریاچه ارومیه میدهد.
معصومه ابتکار با اشاره به بهبودی وضعیت دریاچه ارومیه گفت: سطح آب این دریاچه در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۴۰ سانتیمتر افزایش داشته است و مساحت دریاچه ۵ برابر شده است.وی با ابراز خرسندی از اینکه با بارندگیهای مناسب در شمال غرب کشور، وضعیت دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته بهبود یافته است، خاطرنشان کرد: علاوه بر بارندگیهای خوب، تامین حقآبه دریاچه ارومیه، لایروبی و بازکردن مسیلهای منتهی به دریاچه ارومیه و همچنین اصلاح الگوی کشت و تغییر شیوههای آبیاری در کشاورزی، امروز شاهد بهبود وضعیت دریاچه ارومیه هستیم.
ابتکار در ادامه با اشاره به توجه دولت یازدهم به بحث محیطزیست گفت: از ابتدای دولت یازدهم دولت رویکرد جدی نسبت به محیطزیست داشته است و برنامههای خوبی برای بهبود شرایط محیطزیست و همچنین نقش زنان و حفاظت از محیطزیست دارد. وی با ابراز خرسندی از بهبود وضعیت دریاچه ارومیه گفت: حداقل ۴۰ سانتیمتر به سطح آب دریاچه ارومیه اضافه شده است، نسبت به سال گذشته مساحت آن ۵ برابر شده است و این امر تحقق وعدهای است که با لطف خدا بارشهای باران و تلاش دولت و مردم محقق شده است.
امیدواریم از این ابتکارهای مناسب که در دریاچه ارومیه موثر واقع شده است روزی درجنوب کشور هم پیاده شود تا مردم لمس کنند که ابتکارات میتواند موثر واقع شود و همیشه لطف خدا نیست که به پای خدمات نوشته میشود.
باید ثابت شود که باد و بارانهایی که به لطف الهی در این مدت شدت گرفته است به تنهایی بر رفع موانعی همچون بهبود شرایط دریاچه ارومیه و... تاثیر نداشته و برنامهریزی مدیران هم در این عرصه موثر بوده است و این مهم با ابتکار برای جنوب بیشتر نمایان خواهد شد.
مائده شیرپور