بالاخره اعضای شوربای شهر تهران با همه لجبازیها، مخالفت با یکدیگر، حزببازیها و جناحبندیها همسایه خود در بهشت را انتخاب کردند و یک مدیر سیاسی را برای کرسی شهرداری تهران انتخاب کردند. مدیری که برخلاف برخی از اعضای این شورا عقیده دارد که تهران شهری سوخته نیست.
حالا باید ببینیم این انتخاب، شهر تهران را از حالت رکود و فلج شدن ۹ماهه که به لطف تلاشهای شبانهروزی اعضای شورای شهر و در راس آن محمدعلی نجفی پدید آمد، خارج میکند یا خیر؟
البته با همه این تفاسیر و نگاه به کارنامه بالا بلند سیدمحمدعلی افشانی شهردار جدید پایتخت به یک نکته و یک سوال میرسیم. نکته آنکه همانطور که اعضای شورای شهر تهران قبل از این هم عنوان کرده بودند اصلاحطلب بودن افراد برایشان از همه مهمتر بود و به گمانمان افشانی از حسینیمکارم بنفشتر بود که از مجموع ۲۱ نفر ۱۹ نفر نام افشانی را در برگههای رای خود تَکرار کردند و فقط یک نفر به شخص جانشین شهرداری تهران در روزهایی که کسی خواهانش نیست رای داد. و اما سوال اینکه چرا دوستان شورای شهر از روز اول افشانی را به عنوان سرپرست یا شهردار تهران انتخاب نکردند.
به نظر میرسد اعضای شورا همانطور که قبل از تشکیل شورای پنجم محسن هاشمی را رئیس خود کرده بودند که مبادا خدای ناکرده فردی چون مهدی چمران به شورای تمام سبز و بنفش راه پیدا کند یا اینکه محمدعلی نجفی با ۲۱ رای از قبل شهردار شده بود افشانی را هم به عنوان ۱۷مین شهردار پایتخت انتخاب کرده بودند.
با همه اینها امیدواریم شهردار جدید مانند انتخاب قبلی این شورا نباشد و باید این نکته را هم ما یادمان باشد و هم افشانی که برای نشستن او بر این صندلی افرادی مانند محسن هاشمیرفسنجانی ذبح شد. هاشمیرفسنجانی شخصی بود که بسیاری وی را فرد با صلاحیتی برای این سمت میدانستند، به بهانه میثاقنامهای که رئیس شورای شهر تهران آن را امضا نکرده، کنار گذاشته شد.
در این رابطه کار حتی به هشدار فعالان اصلاحطلب از جمله «غلامحسین کرباسچی» و «محمد عطریانفر» هم کشیده شد. پشت پردههای مختلفی درباره شورا مطرح شده است. حتی عطریانفر با هشدار تمام رئیس دولت اصلاحات را خطاب قرار داد که مبادا سیاستبازی سبب بیاعتباری جریان اصلاحات در آینده شود.
«حجت نظری» در پیامی توئیتری به برخی لابیها در خارج شورا برای انتخاب شهردار اشاره کرده و با هشتک شورای اول، اختلافات سیاسی شورای اول را یادآوری کرده است. در پیام این عضو شورا آمده است: «اقدامات خطرناکی خارج از شورا برای زدن به زیر میز انتخاب شهردار تهران از میان ۷ گزینه موجود در حال انجام است. باید بدانیم که خودخواهی و در نظر نداشتن منافع عموم مردم در نهایت دامن همه را خواهد گرفت. اگر شهردار از میان ۷ گزینه نهایی انتخاب نشود پشت پرده را بیپرده خواهم گفت.» البته این عضو شورا تنها به همین موضوع بسنده کرد و با وجود شعار شفافسازی اصلاحطلبان موضوع برای افکارعمومی روشن نشد!
در ادامه، محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات نیز چندینبار نسبت به سهمخواهی در شورا تذکر داد و آن را برای آینده اصلاحات خطرناک توصیف کرد.
حتی صادق زیباکلام نیز مطرح کرد بسیاری با توجه به کارنامه ضعیفی که عارف در مجلس داشته با شهردار شدن وی مخالف هستند و مطرح شدن وی به عنوان گزینه شهرداری بودار است. وی حتی بیان کرد که کسانی چون شکوریراد خواستهاند جلوی شهردار شدن هاشمی را بگیرد که عارف را به عنوان گزینه مطرح میکنند. عارف نیز به بیان روزنامههای اصلاحطلب به طور تلویحی با شهردار شدن هاشمی مخالف بود.
اما به هر حال به نظر میرسد چندین عامل در شهردار شدن افشانی مطرح بود. نگاهی به سوابق افشانی نشان میدهد که وی در دولت نیز فعالیت زیادی داشته و مورد اعتماد بوده است. در دولت یازدهم استاندار فارس بود و معاون عمرانی وزیر کشور و رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور در دولت دوازدهم شد. از اینرو میتوان بیان کرد که افشانی گزینه دولت هم برای این پست بوده و از اینرو شانس بیشتری نسبت به مکارم برای تصدی این پست داشته است.
البته در این بین نکتهای که در مورد افشانی کسی به آن نپرداخته این است که وی روزی روزگاری در حمایت از تحصنکنندگان مجلس ششم شورای اسلامی از سمت خود استعفا داد. همینطور در سال ۹۴ با آغاز زمزمههایی در مورد انتصاب افشانی به عنوان استاندار فارس، ۱۸ نماینده استان فارس در مجلس شورای اسلامی در اعتراض به انتصاب افشانی به عنوان استاندار جدید فارس صحن علنی مجلس را ترک و استعفای خود را تقدیم هیئت رئیسه مجلس نموده و عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور وقت را به استیضاح تهدید کردند. اما در نهایت با مقاومت رحمانیفضلی، در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۹۴ افشانی رسماً استاندار فارس شد.
به هر جهت وی بعد از ۹ ماهی که از شورای پنجم میگذرد سومین فردی است که بر این مسند تکیه میزند. مدیریت هفت ماه اول را «محمدعلی نجفی» که اصلاحطلبان بسیار از او تعریف و تمجید میکردند، برعهده داشت که شهر تهران با انواع و اقسام مشکلات روبهرو شد. در انتها نیز وی به بهانه مریضی از سمت خود مانند سمتهای گذشتهاش استعفا کرد تا خود اصلاحطلبان وی را «آقای استعفا» بنامند.
در این شرایط اصلاحطلبان برای اینکه افکار عمومی را نسبت به مشکلات اقناع سازند و فشارها را نسبت به خود کم کنند، بیان میکردند که دستاورد ۷ ماهه شهرداری نجفی «شفافسازی» است، موضوعی که بیشتر حمله به رقیب سیاسی برای تخریب آن در نزد افکار عمومی بود تا افشاگریهای اصلاحگرانه. چراکه همین اصلاحطلبان حسینیمکارم را که در لیست املاک نجومی بود به عنوان معاون شهردار و سپس سرپرست شهرداری تهران در فقدان نجفی و در انتها گزینه رقیب افشانی برای تصدی پست شهرداری تهران معرفی کردند. موضوعی که بطلان ادعاهای اصلاحطلبان و تناقض آنان در چیزی که «فسادستیزی» عنوان میکردند، را به خوبی نشان داد. اینک شهرداری تهران به دست اصلاحطلب دیگر افتاده است و باید دید وی چگونه در فضای سیاسی عمل میکند.
نزول مدیریت تهران از سکان داری شخصی در رده و جایگاه محمدباقر قالیباف که کارنامه جهادی و عمرانی دوازده سالهاش، اصلاحطلب و اصولگرا را به تحسین و اعتراف واداشته بود به فردی همچون نجفی که هفت ماه مدیریت او بهترین دلیل برای ناکارآمدیاش است و در نهایت انتخاب افشانی که یک مدیر درجه دو است، به خوبی رویکرد سیاسی و برگزیدن منافع حزبی اصلاحطلبان را برای مدیریت تهران با بیش از ۱۰ میلیون جمعیت را به خوبی نشان میدهد.
نویسنده: نسیم بابایی