چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۳
کد مطلب : 108678

گریه بر سر قبری که مرده ندارد!

طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی در سوم اردیبهشت از تصویب نمایندگان مجلس...

طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی در سوم اردیبهشت از تصویب نمایندگان مجلس گذشت و در هشتم اردیبهشت برای اظهار نظر شورای نگهبان قانون اساسی به این نهاد نظارتی ارسال شد.
با توجه به ایراداتی که کارشناسان حقوقی - سیاسی و نخبگان فکری و اجرایی از نظر مغایرت مصوبه مجلس با قانون اساسی و شرع مقدس اسلام وارد می دانند، تائید آن را از طرف شورای نگهبان و حتی مجمع تشخیص مصلحت نظام بعید می دانند. اگر هر آئینه بعد از رفت و برگشت های زیاد این مصوبه، بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام با تغییراتی به تصویب این مجمع برسد، یقینا از لحاظ فرجه زمانی این قانون به این دوره از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی – که برابر تقویم اعلامی وزارت کشور در دوم اسفند ماه امسال برگزار خواهد شد- نخواهد رسید. بنابراین نمایندگان محترم بر سر قبری گریسته اند که مرده - حداقل برای آنها – در آن نیست.
حال سوال جدی افکارعمومی از نمایندگان مجلس یازدهم این است که اصولا چه ضرورتی در استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی وجود دارد؟ این در شرایطی است که ملت شریف ایران زیر شدیدترین تحریم های شیطان بزرگ، دولت تروریست پرور امریکا با صلابت ایستادگی می کنند. اما نظرسنجی های مراکز معتبر داخلی نشان می دهد که بالغ بر هشتاد درصد مشکلات روز مردم، اقتصادی و معیشتی است. جمع کثیری از هموطنانمان هم در چندین استان کشور دچار سیل شده و همه هستی خود را از دست داده‌اند. در چنین شرایطی، به راستی استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی کدام درد مردم را درمان می کند که نمایندگان آنها در مجلس احساس تکلیف کرده و طرح دو فوریتی استانی کردن انتخابات مجلس را داده اند؟
ظاهرا طراحان، نمایندگان فعلی مجلس را که با قانون فعلی انتخاب شده اند در حد تراز ملی نمی دانند چرا که یکی از دلایل توجیهی طرح استانی شدن انتخابات را انتخاب نمایندگان سرشناس در سطح تراز ملی دانسته‌اند و این عملی نمی شود مگر آن که مردم به لیستی در سطح استان رأی دهند.
حال سوال این جاست برای مثال نمایندگان کلانشهر تهران که همگی از یک لیست رای آورده اند جملگی از افراد سرشناس و شناخته شده تراز ملی هستند. اگر این عزیزان برای شورایاری محلی و یا هیأت امناء مسجد محل سکونتشان داوطلب می شدند، آیا رأی می آوردند؟
یکی دیگر از دلایل طرح، جایگزینی روش تلفیقی تناسبی- اکثریتی به جای روش اکثریتی است. گفتنی است در حال حاضر هم روش برگزاری انتخابات مجلس در ایران تناسبی و اکثریتی است چرا که در کنار انتخاب نمایندگان اقلیت های مذهبی، تناسب جغرافیائی(شهرستانی)در بیش از دویست و بیست حوزه انتخابی انتخابات برگزار و مردم پای صندوقهای رأی رفته و نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی را انتخاب می کنند. حال سوال دیگر این که کدام یک از یکصد و پنج حزبی که با ساماندهی معاونت سیاسی وزارت کشور مجاز به ادامه فعالیتهای حزبی شده اند، صلاحیت ارائه لیست برای انتخاب نمایندگان مجلس در سطح استان ها خواهند بود؟ شاه بیت این طرح که تصویب کنندگان آن را مناعت طبعی برای خود می دانند، محدود کردن دوره نمایندگی به سه دوره متوالی است. حال این سوال مطرح می شود چرا سه دوره؟ چرا نباید این دوره کمتر یا بیشتر نباشد؟ اگر این محدودیت برای گردش نخبگی در جامعه است و یا بر اساس مطالعات آسیب شناسانه به دست آمده است که به نظر می رسد این یک دوره محدود شود بهتر خواهد بود چرا که بررسی های آسیب شناسانه نگارنده روی چالش های راهبردی انتخابات مجلس در ایران نشان می دهد که سرمنشاء و آغاز محافظه کار شدن برخی از نمایندگان مجلس از آنجایی شروع می شود که نماینده با قرار گرفتن در کرسی قانون گذاری به فکر انتخاب مجدد خود ولو با توجیه ادامه خدمت در مجلس است لذا ناگزیر خواهد بود بجای انجام وظیفه قانون گذاری و نظارت بر اجرای قانون با دستگاه ها و اشخاص ذینفوذ وارد معامله برد-برد شود.
بنابراین به نظر می رسد که این محدویت به یک دوره کاهش یابد کارآیی بیشتری خواهد داشت. اگر چه طبق قانون موجود هم داوطلب شدن برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران اجباری نیست. کما اینکه هستند نمایندگانی که بیش از یک دوره نماینده نبوده و برای دوره های بعد خود کاندیدا نشده اند نه اینکه رأی نیاورده باشند. 
واقعیت این است قانون انتخابات کشور از یک چالش اساسی و راهبردی رنج می برد و شاهد مدعی آن که این قانون بیش از سی بار در مجالس گذشته به بهانه های مختلف دست خوش اصلاح و تغییر قرار گرفته است که متاسفانه، مشکل همچنان باقی است، که جای طرح آن در این مقال نیست.
حال که تشکل های مردم نهاد و احزاب سیاسی، با کارکرد واقعی حزبی از جمله ارائه برنامه، جذب داوطلبانه افراد، آموزش و سازماندهی نیروها، ایجاد فرصت های برابر برای گردش نخبگی از طریق برگزاری مجامع آزاد برای انتخاب کادر رهبری حزب، ایجاد بستر مناسب خردورزی و رقابت برای شناسایی و معرفی چهره های توانمند و کارآمد در تراز ملی غایب عرصه سیاست در کشور است، به نظر می رسد بهترین روش برای شناسایی و انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی همان روش قدیمی شناخت چهره به چهره افراد و یا تحقیق محلی و پرسش از افراد مورد اعتماد باشد.
لذا اگر قرار بر اصلاح در قانون انتخابات مجلس هم باشد، بهتر می بود که برای شناخت دقیق تر کاندیداها توسط شهروندان، کاهش هزینه های انتخاباتی و افزایش مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی و حوزه های انتخاباتی در شهرهای بزرگ مورد تجدید نظر قرار می‌گرفت، که آنهم در شرایط فعلی کشور اولویتی ندارد.

نویسنده: حسن اختری

https://siasatrooz.ir/vdchq6nz623nv-d.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی