خشونت پلیس آمریکا علیه شهروندان بهویژه سیاهپوستان همواره بهعنوان یک نقطه تاریک در کارنامه انتظامی - امنیتی این کشور بوده که خود واجد یک پارادوکس وجودی است.
به این معنا که پلیس بنا به فلسفه وجودی و ماهیت حرفهایاش، نه باید کنترلکننده خشونت باشد نه تولیدکننده آن. این در حالی است که ما هرازچندگاهی در بخشهای خبری تلویزیون و روزنامهها اخباری از خشونت پلیس آمریکا بر علیه شهروندان این کشور میشنویم و میبینیم. مستند race for justice که میتوان آن را به «مبارزه برای عدالت» ترجمه کرد، روایتی از همین واقعیت تلخ و خشن از دوربین مستندساز شبکه پرس تیوی است.
خشونت پلیس یکی از مهمترین مظاهر نقض حقوق بشر در آمریکاست که بیشتر برخاسته از نژادپرستی شدیدی است که بر فضای سیستمهای قضایی و امنیتی این کشور حاکم است و ناظران و نمایندگان سازمانهای مدافع حقوق بشر بارها درخصوص خشونت رو به گسترش نیروهای پلیس آمریکا به بهانه مقابله با تروریسم هشدار دادهاند.
آنچه در این مستند میبینیم، سندی تصویری بر این مدعای اثبات شدهاست که مصادیق این خشونت را بهویژه از زبان قربانیان این خشونت پلیسی که غالبا سیاهپوستان هستند را به نمایش میگذارد. در واقع مستند با مصاحبه با کارشناسان و قربانیان به تحلیل ابعاد مختلف این موضوع میپردازد و از معلول به علت میرسد؛ شیوهای تاثیرگذار که ابتدا مصادیق یک درد یا آسیب را به نمایش میگذارد و بعد به ردیابی دلایل یا حقیقت ماجرا میپردازد.
این شیوه از روایت واجد ظرفیتهای حسی و عاطفی بیشتری است و از طریق متاثر کردن مخاطب به پرسشهای ذهنی او پاسخ میگوید. به همین دلیل افتتاحیه مستند با نمایش صحنههایی از ضربوشتم سیاهپوستان توسط پلیس آمریکا آغاز شده و با التهاب و ریتم تند آغاز میشود.
در ادامه با صحنههایی از اعتراضهای خیابانی و تصاویری از پلیس ضدشورش آمریکا مواجه میشویم که از ابعاد و عمق ماجرا خبر میدهد و تنشهایی اجتماعی را که در جامعه آمریکا برساخته این تبعیض است، به نمایش میگذارد.
استفاده از فیلمهای آرشیوی و عکسهای متعددی که در این مستند استفادهشده غنای تصویری و البته مفهومی خوبی به آن میبخشد و سویه اغنایی آن را تقویت میکند. به این معنا که مستند صرفا به ادعای گفتاری و آماری بسنده نکرده بلکه با نمایش صحنهها و تصاویری از سوژه خود و پیامی که در آن مستتر است، مخاطب را نسبت به پیام خود قانع میکند.
این تصاویر را میتوان به دو دسته عمده تقسیم کرد یک سری فیلم و عکسهایی که خشونت علنی و عریان پلیس آمریکا بر علیه شهروندان را به تصویر میکشد و دوم تظاهرات و اعتراضات خیابانی که در ارتباط با این تبعیض و خشونت راه میافتد.
صحنههایی که التهاب و بحران در خیابانهای آمریکا را بازنمایی کرده و نشان میدهند گستره این خشونتها دامنه زیادی داشته و یکی دو مورد نیست. حتی خود همین صحنههای مربوط به تظاهرات خیابانی هم گاهی به خشونت و زدوخورد بین پلیس و مردم منجر شده که لایه دیگری از خشونتهای نژادی را به تصویر میکشد. اگر بخواهیم از منظر روش شناسی در مستند این مستند را تحلیل کنیم باید بر شیوه مردمنگارانه و اتنوگرافی بگوییم که آنچه شبکه پرس تیوی در این مستند ارائه میکند، از طریق نزدیک شدن به سوژه در میدان تجربه، به بازنمایی آن دست میزند و استدلال بصری را به استدلال کلامی اضافه میکند تا بتواند برای مدعای خود شاهد داشته باشد. اینکه میگوییم مدعا به این دلیل است که مستند، وضعیتی را روایت میکند که دیدگاههای مخالف هم در برابرش قرار دارد و هستههای مقاومت در مواجهه با آن، از قبل شکلگرفتهاست لذا به مصالح استدلالی بیشتری در مستند نیاز است تا این مقاومت شکسته شده و بهنوعی آشناییزدایی منجر شود. بر همین مبنا، حجم و سهم فیلم و تصاویر آرشیوی در این مستند پررنگ میشود تا بتواند رنگ واقعیت را شفافتر کند. جورج آلن رث به عنوان گوینده متن و نریشن مستند نیز به بیان و صدای مناسب خود به این روایت، عمق بیشتری بخشیده و گویی آن را باورپذیرتر میکند.
سوزان مدرس، که علاوه بر مستندسازی، سابقه خبرنگاری هم دارد تلاش کرده تا آن روحیه جستجوگرانه خبرنگاری را در کارگردانی این فیلم تزریق کرده و مخاطب در پلان به پلان فیلم، سویه جستوجوگرانه مستند را حس میکند. پلانهای کوتاه، تعدد صحنهها و تصاویر در کنار ریتم تند اثر با نظام مفهومی سوژه، همخوانی و تناسب ساختاری یافته و به نظر میرسد کارگردان به مدل تاثیرگذاری در روایت دستیافته است.
از نقاط قوت مستند میتوان به تصویربرداری آن اشاره کرد که هم قاببندیهای محاسبه شدهای دارد و هم فرم در خدمت بازنمایی معناست نه لزوما زیباییشناسی تصویر و این تمهید، نقطه قوتی در مستندهای خبری- تحلیلی و افشاگرانه است که دوربین بین یک رویکرد خبری و رویکرد هنری در نوسان بوده و ترکیبی از این دو شیوه است.
در واقع دوربین پرس تیوی در اینجا به عنوان یکی از عناصر استدلالی در کنار عنصر روایتی قرار گرفته و به کمک بازنمایی سوژه و زاویه دید راوی میآید. تصویربرداری ماركوس توتوريچي با تدوین حرفهای كدي لي موجب پویایی و ضربآهنگ خوبی در روایت سوژه شده و به تبیین مفهومی آن کمک میکند.