مذاکرات ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ از مهمترين تحولات جهاني گرديده است مذاکراتي که ميان ايران و ۶ قدرت بزرگ جهاني برگزار ميشود که نشانگر ظرفيتها و توانايي جمهوري اسلامي ايران در معادلات جهاني است که قدرتهاي جهاني را به سمت مذاکره با آن سوق داده است. با اين شرايط دور از منطق نخواهد بود اگر بگوييم اين مذاکرات ميان ۷ قدرت جهاني صورت ميگيرد درحالي که ايران با ايستادگي در برابر ۶ قدرت ديگر برتري خود را به نمايش گذاشته است به گونهاي که جهانيان از آن با عنوان الگوي مبارزه با امپرياليسم ياد ميکنند.
مذاکرات در حالي در ژنو آغاز و در وين تمديد و در حاشيه شصت و نهمين سالگرد سازمان ملل در نيويورک ادامه يافت که روند مذاکرات ابهامات بسياري را به نتيجه رسيدن آن تا آذر ماه (پايان مدت چهار ماهه) ايجاد کرده است استمرار زيادهخواهيهاي غرب و عدم پذيرش حقايق بازي در باب حقوق هستهاي ايران ريشه اصلي اين ابهامات را تشکيل ميدهد. در اين ميان يک سئوال اساسي مطرح است و آن اينکه چرا غرب بايد تصميم سخت گرفته و تفکرات زيادهخواهانه را کنار نهاده و پذيرنده حقوق هستهاي ايران گردد؟
چرا غرب بايد به نتيجه رسيدن مذاکرات در موعد مقرر را اولويت خود قرار داده و به سنگاندازيها در مسير مذاکرات پايان دهد؟ پاسخ به اين پرسش در چند محور قابل پردازش است. نخست آنکه به اذعان کشورهاي غربي جمهوري اسلامي ايران از مولفههاي اصلي حل چالشهاي اقتصادي غرب به ويژه در حوزه مقابله با اعمال فشارهاي گازي روسيه به اروپا است. در همين حال در حوزه امنيتي نيز جمهوري اسلامي ايران به عنوان باثباتترين کشور منطقه ميتوان مولفهاي مهم در عرصه مبارزه با تروريسمي باشد که به اذعان غربيها در آينده نزديک به سمت اروپا خواهند رفت.
غرب بايد بداند که نه کشورهاي عربي و نه آمريکا وحتي بزرگان اروپا از جمله فرانسه و انگليس اراده اي براي مبارزه با تروريسم ندارند بلکه از آن براي باج گيري از ساير کشورهاي اروپايي و روسيه و چين بهره ميگيرند. بنابراين کشورهاي اروپايي و حتي چين و روسيه براي مقابله با اين طراحي آمريکا و انگليس و فرانسه بايد در کنار ايران قرار گرفته تا طرح مبارزه با آنان با تروريسم به نتيجه مطلوب يعني نابودي تروريسم منجر شود.
پذيرش حقوق هستهاي ايران و اعمال فشار بر آمريکا، انگليس و فرانسه براي پايان دادن به رفتارهاي غيرمنطقي در قبال ايران ميتواند زمينهساز تحقق اين مهم يعني برخورداري از ظرفيتهاي اقتصادي ايران و نيز مبارزه واحد با تروريسم باشد.
دوم آنکه نگاه جامعه جهاني به کارشکني غرب در قبال حقوق هستهاي ملت ايران برگرفته از مقابله اين کشورها با توسعه و پيشرفت علمي وحتي ساير کشورها است. بسياري در جهان تاکيد دارند که غرب با مقابله با حقوق هستهاي ايران به دنبال انحصار هستهاي و کارشکني در توسعه ساير کشورها هستند غرب براي رفع اين اتهام و اثبات عدم چنين رويکردي بايد پذيرنده حقوق هستهاي ايران باشد و به کارشکني در روند مذاکرات پايان دهد.
سوم آنکه جمهوري اسلامي ايران براساس انپيتي و قوانين آژانس بينالمللي انرژي اتمي حق برخورداري از دانش هستهاي در تمامي ابعاد را دارا ميباشد.مخالفت غرب با حقوق هستهاي ايران اين ذهنيت را در اذهان جهانيان تقويت کرده که غرب در برابر نهادهاي و قوانين بينالمللي ايستاده که هيچ منطقي نيز برايش رفتار حاکم نميباشد.
افکار عمومي جهان اکنون غرب را به دليل مقابله با آژانس و قوانين بينالمللي مورد بازخواست قرار ميدهد حال آنکه غرب براي پاسخگويي به افکار عمومي و پاکسازي ذهنيت منفي جهانيان بايد به حقوق هستهاي ايران اذعان و به دخالتها در برنامه هستهاي آن پايان دهد در غير اين صورت صفآرايي جهاني در برابر غرب وحتي خروج بسياري از کشورها از آژانس سرنوشت پيشروي زيادهخواهان غرب خواهد بود.