همه ما در زندگیمان استعدادهای فراوانی را سراغ داریم که خیلی از آنها بالقوه باقی ماندن و جایی برای ظهور و بروز پیدا نکردند و آن عده از این استعدادهای بالقوه هم که بالفعل تبدیل شدند، یا مورد اقبال قرار نگرفتن و یا باب طبع مسئولین آن رشته نبودند و در نهایت نادیده گرفته شده اند.
لکن وفور استعداد و توانایی بین جوانان کشور عزیزمان غیر قابل انکار است و این، خبر از هوش سرشار و استعداد ذاتی نیروی جوان کشور میدهد.
کسب مدالهای مختلف،جهش و پیشرفت چشم گیر جوانان ایرانی بعد از انقلاب اسلامی در زمینههای علمی، ورزشی و هنری در جهان که بینظیرند همگی مؤید این موضوع هستند.
یکی از موضوعات جذاب برای برنامه سازان، همین برنامه های مرسوم استعدادیابی است که البته در بین برنامههای تلویزیونی جزء پر طرفدارترین نیز هست.
از برنامههایی چون مسابقهی محله گرفته تا استعدادیابی در زمینههای ورزشی و بازیگری و غیره همگی به نوعی از این ایده برای برنامه سازی و جذب مخاطب استفاده کرده اند.
هر چند اعتقاد داریم که اغلب این برنامهها در جذب استعدادهای واقعی به هر دلیلی ناموفق بودهاند، اما تلنگری که از سوی این برنامهها به مخاطب زده می شود که استعدادهایشان را نادیده نگیرند، جای امیدواری و تأمل دارد.
روشن است که یک برنامهی تلویزیونی به تنهایی برای جذب و رشد استعدادها کافی نبوده و راههای بسیار دیگری در این زمینه وجود دارد که متوجه دستگاههای دولتی و مسئولین آموزشی کشور میشود.
از انصاف نگذریم نمونه های موفقی از استعدادیابی در کشور مانند رشته والیبال و بسیاری دیگر از رشته ها وجود دارد که منجر به موفقیتهای ملی برای کشورمان نیزشده که الحق موفق بوده است.
ولی دراین جا قصد نقد استعدادیابی و استعدادسوزی در کشور را نداریم که جای دیگر و فرصتی بیشتر از این را میطلبد.
موضوعی که به عنوان مخاطب این نوع برنامههای تلویزیونی مطرح میشود در اینجا فقر ایده و کپی برداری ناشیانه از سوی تلویزیون و برنامهسازان است. برنامههای استعدادیابی که خودشان از بی استعدادی رنج میبرند و متاسفانه ناچار به کپی برداری ضعیف از برنامههای تولید شدهی آمریکایی روی آوردهاند.
هر چند نمونههای خلاق و موفق برنامه سازی در تلویزیون که انگشت شمار هستند مانند سری برنامههای خانه ما که سبک زندگی ایرانی اسلامی را با موضوعی جذاب بین مخاطب رواج میدهد وجود دارد، در سایر برنامه ها ضعف ایده و کپی برداری از برنامههای آمریکایی که بعضا مخاطب را در صورت ارضا نکردن به اصل همان برنامهها ارجاع میدهد دیده میشود.
در حالی که رسالت رسانهای چون تلویزیون بالابردن سطح آگاهی و ترویج فرهنگ و ایجاد سبک زندگیست. در برنامههایی مانند دورهمی و عصر جدید، شاهد آن هستیم که برنامهساز در ایجاد و ساخت دکور نیز به همان برنامهها رجوع کرده و زحمت شکل و شمایل جدید دادن به برنامهای که یک کپی برداری محض هست را هم به خود نداده است.
کپی برداری از تولیدات اغلب آمریکایی که در میان مخاطبانش شناخته شده است و شهرت دارد در تلویزیون ملی ما نه از نظر ایدئولوژی و نه از نظر حرفه ای جای توجیه ندارد.
کم نیستند متخصصین رشتههای هنری و هنرمندان و طراحان بزرگ در کشورمان که سالیانه جوایز متعدد بین المللی را ازآن خود میکنند و همچنان جزء برترین در سطح جهان هستند. اما استفاده نکردن از این استعدادها و کج سلیقگی بعضی از برنامهسازان نهایتا به برنامههایی بی کیفیت و کپی برداری شده از دیگر برنامهها منجر شده است.
در مواردی مانند برنامه ستاره ساز، لوگو و آرم برنامه نیز کپی از آرم دیگریست که در این مجموعه آرمها نماد پرچم آمریکا ایده اصلی آنها می باشد و این معضلی است که به راحتی در تلویزیون ما نادیده گرفته میشود.
نشانه گزاریهای غلط توسط تلویزیون و برنامه سازان ما که از ضعف ایده در برنامهسازی رنج میبرند مشکلی است که هر چه زودتر باید به داد آن رسید. تخصص گرایی و سلیقهای برخورد نکردن در تلویزیون لزوم پیشرفت در برنامه سازی است که متاسفاه کمتر در تلویزیون ما دیده میشود.
کم سوادی و بی توجهی بعضی از مدیران و برنامه سازان علت وجود این خطاها و آفت هایی است که بعضا دامن گیر برنامههای تلویزیونی شده است.
آمار و ارقام از جوایز سالانه هنرمندان تجسمی و نمایشی در سطح بینالمللی از سالهای گذشته تا به الان نشان دهندهی استعدادهای بزرگ هنری موجود در سطح کشور است.
بی توجهی و استفاده نکردن از این استعدادها و شرکت ندادن آنها در ایجاد و ساخت برنامه های تلویزیونی را می توان از دیگر علت های مهم و اصلی این مشکل دانست. با گوش زد کردن مشکلات و توجه بیشتر مجریان، امید به بهبود برنامههای آینده داریم و این جز با همت بیشتر و بکارگیری استعدادهای فراوان موجود، سطحی نگاه نکردن و سلیقهای برخورد نکردن در بین مسئولین و اعمال سلیقه نکردن در موضوعات تخصصی و تخصص گرایی در ساخت برنامه ها میسر نمیشود. گویا برای برخی افراد سواد رسانه با ترکیب سوات رصانه نوشته میشود.
نویسنده: سید مصطفی کلانتری