ابتدا این چند جمله را بخوانید؛ «روحانی: هرچه لعنت دارید بر کسی لعنت کنید که این شرایط را برای کشور بهوجود آورد؛ آمریکا، صهیونیسم و ارتجاع منطقه این شرایط را برای کشور بهوجود آوردند»، «جهانگیری: فشارهای سنگین ناشی از تحریمهای گسترده آمریکاست که زندگی مردم را از هر جهت با مضیقه مواجه کرده است»، «نوبخت: درخصوص فشار اقتصادی باید بگوییم دولت در این خصوص قصوری نداشته و جهان با یک پدیده نادر به نام ترامپ مواجه شده است»، «علوی، وزیر اطلاعات: بیش از ۵ سال از عمر دولت کنونی میگذرد دلار در پایینترین نرخ قرار داشت و قیمت گوشت هم ۳۰ هزار تومان بود ولی با روی کار آمدن ترامپ رئیسجمهور آمریکا و فشار اقتصادی بر نظام، مشکلات اقتصادی کشور نمود پیدا کرد».
چند جمله فوق توسط اصلی ترین نفرات دولت یعنی رئیسجمهور، معاون اول، رئیس دستگاه برنامهریزی دولت و مسئول بزرگترین نهاد امنیتی و اطلاعاتی کشور بیان شده است. محور تمامی این جملات که به عنوان مشتی از خروار دهها جمله این چنین که طی ماههای گذشته از تریبونهای در اختیار دولتمردان و برخی نمایندگان مجلس شنیده میشود، تنها یک چیز است و آن این است که «دشمن مقصر است»!
در اولین برداشت از این جنس سخنان مسئولان ارشد دولت، ظن خیانت به ذهن خطور میکند چراکه اظهار گلایه از ضربه بدخواهان این کشور و ارسال پیام صریح به دشمن که ضربه مدنظرتان دقیقا بر هدف اصابت کرده و مشکلات به وجود آمده ناشی از ضربات شما بوده است، مفهومی جز خیانت را در ذهن باقی نمیگذارد اما در اینجا بحث خیانت و مباحث خائنانه مطرح نیست. دولتمردان یازدهم و دوازدهم چون که حاضر نیستند محصول شش سال مدیریت خود بر کشور را بپذیرند و جسارت عذرخواهی از ساحت ملت ایران را هم ندارند، ناچارا رو به اظهار گلایه از دشمن میآورند و سرخوش از جدا کردن خود به عنوان بانی از مصائب به وجود آمده، ناخواسته به دشمن پیام مستقیم برای افزایش فشارهای اقتصادی میدهند چراکه طبق اعتراف نفرات اصلی دولت آن فشارهای بیرحمانه کاملا اثر کرده و داد مسئولان در آمده است.
به جرات میتوان گفت خود دولتمردان بیشتر از مردم بر این موضوع واقف هستند که بیشتر اوضاع نابسامان اقتصادی امروز ثمره مدیریت شش سال گذشته آنهاست. چراکه آنها بهتر میدانند برای رسیدن به برجام از چه خط قرمزهایی عبور کردند، چه منافعی از کشور را از بین بردند، چه تضمینهایی نگرفتند و با یک انفعال چندساله در تصمیم گیری، اقتصاد کشور را به برجام پرنقص گره زدند که علیرغم اجرای تعهدات داوطلبانه ایران - که در چرایی آن ابهامات جدی است - طرف غربی تعهداتش را زیر پا گذاشت و از اجرای ان سر باز زد و اندکی بعد هم طرف اصلی مذاکرات یعنی کدخدا، از این توافق بدون پرداخت هزینه خارج شد.
گریز مجدد به پارگراف اول نشان میدهد که سخنانی از این دست در سالهای مذاکرات برجام هم به کرات مطرح شد. سخنان عجیبی مانند عبارت معروف «خزانه خالی» و یا «توان آمریکا برای نابودی تمام تاسیسات ایران» و یا «برجام نباشد فروش نفت ایران به صفر میرسد» هم نمونههایی از موضوع خاص افراد برجسته دولت در آن سالهاست که در همان موقع این سخنان مانند دیگر رفتارهای عجیب دولت مورد انتقاد بسیاری از دلسوزان قرار گرفت که آقای رئیسجمهور با توهینهای منحصر به فرد پاسخ منتقدان را میداد.
آن اظهار عجز مقابل دشمن از یک طرف و این ابراز گلایه در مقابل همان دشمن هر دو موید یک چیز است که در نگاه خوشبینانه مسئولان اصلی دولت موسوم به تدبیر اصول کشورداری از جمله حفظ استقلال را آنطور که باید جدی نگرفتهاند و در پس این جدی نگرفتن، متوجه اعمال و رفتار خود هم نیستند که جدای از ضربه به منافع ملی و لکه دار کردن عزت ایران در سطح بینالمللی، غرور مردم را نیز جریحهدار میکنند.
اما در نگاه بدبینانه خوب است مسئولان امر نیمنگاهی به پروژه نفوذ هم داشته باشند تا شاید در میان این خروار ادعای ارتباط مشکلات کشور به تصمیمات کاخ سفید و کنگره، برخی از مدیران آلوده برای اجرای سناریوهای آتی علیه جمهوری اسلامی را هم بیابند.
نویسنده: حسین خان بابازاده