محمد عطریانفر با ایلنا گفتوگوی مفصلی را انجام داده و گفته که «براساس واقعیت، اگر در سال ۹۲ به سمت حمایت از عارف گام برمیداشتیم، اولا نمیتوانستیم درپیروزی خودمان اطمینان مطلق داشته باشیم. ثانیا اگر پیروز هم میشدیم هیچگاه آن طورکه روحانی در ظرفیت اصلاحطلبی ظاهر شد و اهداف ملی را پیش برد، آقای عارف نمیتوانست ظاهر شود. از این جهت کاملا روشن است که اقدام و حمایت ما از روحانی بهترین کار ممکن بود.»
این موضوع خود گواه بر این امر میتواند باشد که اصلاحات برای پیروزی خود و به دست آوردن کرسی در کشور از افرادی که سالها در کسوت این جریان فعالیت کرده و خدماتی به اندیشههای آنها داشتهاند رد خواهد شد.
هر چند که عطریانفر معتقد است که «اعتدال و اصلاحطلبی از یکدیگر جدا نیستند» و در این زمینه گفته «اعتدال یک رویکرد نظری نیست بلکه کنشی است که نمود عینی دارد و رفتارهای معتدل برای هر دو جریان اصلاحطلبی و یا اصولگرایی را میتواند "صفت" باشد. اعتدال صورتی است که سیرت و تفکر و اندیشه جریان اصلاحات را تقویت میکند. ضمن اینکه پایه اصلاحطلبی پایدار همواره بر بستر اعتدال جاری میشود.»
اما نگفته که چرا اصلاحطلبها که مدعی اعتدالگری هستند نمیتوانند ببینند که روحانی شخصی مانند رحمانیفضلی را برای وزارت کشور مجددا انتخاب میکند!! یا حتی در انتخاب کابینه به افرادی با تخصصهای مورد نظرش بدون درنظرگرفتن در اصلاحطلبی نگاه میکند؟!
عطریانفر مدعی است که «افراطیون اصولگرا در همان مسیری که اصلاحطلبان در سال ۸۴ دنبال میکردند، گام نهادند، آنان نیز گرفتار غرور سیاسی شدند. صدای مخالف را به رسمیت نشناختند.» اما این را فراموش کرده که اصلاحطلبان که تبلور آن را رئیسجمهوری میداند! در نشنیدن صدای منتقد هنوز هم از مواضع خود عدول نکرده و حتی در مواجه با آنها عصبانیتی انکار ناشدنی بروز میدهند. او به این ماجرا اشاره نکرده که چرا اصلاحطلبان که خود را معتدل و انتقادپذیر میدانند در میان منتقدان خود حاضر به گفتوگو نمیشوند و معمولا گفتوگو با رسانههای منتقد را رد میکنند!