دونالد ترامپ بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا تکیه زده و فرمانهایی را امضا میکند اما هنوزهم بسیاری از خیابانهای ایالتهایی از این کشور در آتش خشم و نارضایتی میلیونها مخالف ترامپ میسوزد.
اگرچه امپریالیسم رسانهای آمریکا زیرسایه لابی صهیونیستها برای بایکوت آن دست و پا میزند، اما برخی از فیلمها و تصاویر و گزارشها و اخبار از درگیریها از سد بایکوت عبور کرده و تا حدودی افکارعمومی جهان را به خود مشغول کرده است.
این داستان یعنی خشم و نارضایتی عمومی در آمریکای پساترامپ شاید فصول دیگری نیز داشته باشد. باید منتظر ماند. نقد انتخابات و آرای برآمده از انتخابات به سبک آمریکایی موضوع این یادداشت نیست چراکه مجال و فرصت دیگری را طلب میکند.
بیتردید دوره «پسا ترامپ » جامعه آمریکا و جوامع دیگر را نیز تهدید میکند. ترامپ از کدام تفکر پیروی میکند؟ راز عربدهجوییها و گندهگوییهایی ترامپ پیش و پس از انتخابات آمریکا چیست؟سبک و سیاق تحلیلگران منصف و متعهد جوامع بشری در مواجهه با این « تهدید» چگونه باشد؟ و سوالاتی از این دست مهمترین محور نشستهای نقد و بررسی رفتار دولت جدید آمریکا در عرصه داخلی و خارجی این کشور است.
رفتار دونالد ترامپ را باید عصارهای از یک تفکرپنهان شده دانست که نظام سلطه با همیاری لابی صهیونیست- مسیحیت طی دهههای اخیر برای پنهان داشتن آن از نگاه افکار عمومی و به ویژه از منظر نخبگان و نظریهپردازان داخلی و خارجی، هزینههای میلیاردها دلاری را به جامعه آمریکا تحمیل کردهاند.
تحلیلها و تفاسیری از رفتار و گفتار ترامپ منتشر شده است، اما مروری بر آنها نشان میدهد که این گروه از نویسندگان و تحلیلگران اگرچه با واکاوی در اندیشههای ترامپ کوشیدهاند تصویری از وی را فراروی جهان پساترامپ قراردهند، اما به دلیل نافهمی و کجفهمی خود از واقعیت پنهان نگاه داشته شده تفکر نظام سلطه از یک سو و گرفتار ماندن در دایره بسته جهانبینی مادی از دیگرسو، از کشف واقعیتی که ترامپ را باید نمایندهای از تفکر آمریکای تهی از آداب و سنن هریک از ادیان و برآمده از روحیه استکباری، استثماری و استبدادی دانست، فروماندهاند.
این واقعیتی است که سردمداران کاخ سفید طی دهههای اخیر برای پنهان داشتن آن تقلا کردهاند. آنان با هزینهکرد میلیاردها دلار و با به خدمت گرفتن دهها هزار نفر در بیش از ۴ هزار اندیشکده پیدا و پنهان خود در سراسر جهان، سناریوهای متعددی را با سواستفاده ازابزار بنگاههای رسانهای، فیلم، کتاب و حتی موسیقی، طراحی و اجرایی کردند تا خاطره افکارعمومی جهان را نسبت به رفتارمستبدانه و استکباری خود تحریف کنند.
نظام سلطه در دهههای اخیر با انواع جنگ سخت،نیمه سخت و نرم، با هرگونه پیام و اندیشهای برآمده از نگاه بازگشت به معنا و مفهوم دینمداری مقابله میکند و میکوشد با کاستن از تیزی و برندگی شمشیر دین صرفاً نمادی خودخواسته از دین را در جامعه خود و جوامع دیگر ترویج کند.
این نگاه نظام سلطه، نگاه خاص آمریکایی است. طبعاً با نگاه و پیام نهفته در «انقلاب اسلامی» ایران و «بیداری اسلامی» سالهای اخیر در برخی از کشورهای اسلامی در تضاد و در جنگ است. ترامپ عصارهای از این نگاه است. او را نباید متفاوت از پیشینیان خود ارزیابی کرد بلکه وی به فرمان نظام سلطه، آشکارتر از گذشته میکوشد نگاه خاص سلطهگران را تداوم بخشد. اگرچه از گذشته ترامپ مطالب زیادی منتشر نشده و نمیشود، اما با بازخوانی اظهارات ترامپ میتوان این نکته را به خوبی دریافت که او میکوشد خود را پیرو مطلق این نگاه معرفی کند. شناخت این واقعیت، درک و فهم صحیحتری را نسبت به علت رفتار پساترامپی فراهم میکند.
از این منظرمیتوان تهدید حضور مستأجر جدید کاخ سفید را به یک «فرصت» تبدیل کرد.دوران پسا ترامپ فرصت دوبارهای را برای بازخوانی انواع توطئهها و سناریوهای آمریکایی در دهههای اخیر علیه ادیان آسمانی از جمله اسلام، علیه بشریت جهانی، تقلا برای تحریف افکارعمومی جوامع از توجه به توانمندیها و ظرفیتهای درونی خود و ... فراهم میکند.
ترامپ آخرین تلاشهای نظام سلطه برای مقابله با گسترش اندیشه اسلام در ۵ قاره جهان است. اندیشه اسلام علیرغم تقلا و تکاپوی نظام سلطه و اذناب و عوامل آن در دیگر کشورها، همچنان گسترش مییابد. امواج بیداری اسلامی قلب آمریکا و اروپا را نیز نشانه رفته است و نظام سلطه – ناخواسته- این بار آشکارتر برای مقابله و مهار اندیشه اسلام به میدان آمده است و این فرصت مناسبی است تا نقاب از چهره زر و زور و تزویر نظام سلطه برگرفت.
محمد کریمی