قیام عاشورا فرصتی برای اندیشیدن است فرصتی برای همانندسازی اتفاقات آن زمان با رخدادهای امروز و درس گرفتن و دیدن عاقبت تصمیم. اگر بخواهی عاقبت دنیادوستی و مالاندوزی را ببینی صحنه عاشورا پر است از افرادی که در قبال کیسههای زر مقابل امام شمشیر کشیدند و اگر میخواهی عاقبت جاه طلبی را ببینی میتوانی رد آنهایی را بگیری که با وعده خلافت بر شهرهایی نظیر ری، پا در رکاب یزید گذاشته و به جنگ با امام حسین(ع) پرداختند. اگر میخواهی نمونهای از خودگذشتگی و آزادگی را ببینی میتوانی به سپاه امام مراجعه کنی و اگر فکر میکنی برای تغییر مسیر و توبه دیر شده است میتوانی حر را یاد کنی که دقیقا لحظات آخر بهشتی میشود! عاشورا پر است از درسهایی برای زندگی امروز که هرکس با درک خود میتواند توصیفی از آن داشته باشد و الگوی خود را بیاید و عاقبتش را تا انتها دنبال کند.
عهدشکنان
در این میان اما حساب آنهایی که به امام نامه نوشتند و از وی دعوت کردند و بعد از رسیدن امام او را تنها گذاشتند و عهدشکنی کردند حسابی عجیب و غریب است که فاجعهای به بار آورد نابخشودنی تا تاریخ هزاران سال بعد از این پیمانشکنی هم یادش نرود چه افرادی با قصور خود در فجایع عاشورا و کشتار وحشیانه سپاه یزید و به اسارت درآمدن خانواده امام نقش داشتند. حساب آنهایی که عهد میشکنند حسابی است که تنها خداوند میداند.آنها علی رغم توبه و قرار گرفتن در سپاه توابین نتوانستند فاجعه عاشورا را جبران کنند هر چند که گاهی برای انتقام خون امام شهید تلاشهایی میکردند اما واقعیت این بود که دیر از خواب غفلت بیدار شده بودند و تنها خدا میداند که آیا توبهشان مقبول افتاد یا نه.
حج نیمه تمام امام
امام حسین (ع) در حالی به سمت مردم حرکت میکنند که در اواسط ایام حج واجب است و در مراسم هستند، امام رسیدگی به امور مردم و کمک به رفع ظلم را بر این مساله مقدم میشمارد و راهی مسیری میشوند تا مردم را از ظلم و جور نجات دهند. در این هم پندهایی است برای آنهایی که با میخواهند واقعا مردمی باشند و به داد مردم برسند. پندهایی که تفسیرش را خیلی راحت میتوانند بیابند. تفسیری که به خدمترسانی واقعی آنها کمک میکند.
از گفتمان تا جنگ
از روزی که سپاه یزیدیان به سمت امام میآیند تا لحظه نبرد و حتی در روز میدان امام حسین(ع) از هر فرصتی برای هدایت و روشنگری و امر به معروف و نهی از منکر سپاهیان دشمن استفاده میکنند، حتی روزی که آب بر لشکریان بسته میشود و به نوعی اعلان جنگ شده باز هم ایشان دست از روشنگری و امر به معروف بر نمیدارند و همین است که خیلی از سپاه مقابل در تردید میروند و تغییر مسیر زندگی افرادی مانند حر نیز رقم میخورد. امام با اینکه میدانستند جنگ میشود، با وجودی که از پیشامدها آگاهی داشتند اما دست از هدایت و روشنگری، امر به معروف و نهی از منکر تا آخرین لحظه نکشیدند.
مسلمانانی که حرمت دین را نگه نداشتند!
در صف یزیدیان افرادی را میبینی که علیرغم ادعای مسلمانی و جانبازی جنگهای زمان پیامبر(ص) حرمت اولیه اسلام را هم نگه نمیدارند، آنها نه حرمت ماه حرام را نگه میدارند نه حرمت نماز سپاه مقابل. در ماه محرم با وجود حرام بودند شمشیر میکشند، علیرغم نماز جماعت یاران امام به سمت نمازگزاران شلیک میکنند و بعد از جنگ به سبک بیدین و مسلکترین اقوام غارت و جنایت دارند! اینها کسانیاند که فقط اسم مسلمانی را دارند و در امروز میتوان نمونه شان را بدو ن کمترین زحمتی شناسایی کرد.
تغییر مسیر در لحظه آخر
کم نیستند آنهایی که همراه امام حسین (ع) تا کربلا آمدند، حتی تا شب قبل از جنگ هم کنار امام بودند اما در لحظه آخر زمانی که باید تلاشهایشان به ثمر مینشست مردد شده و دست از همراهی کشیدند. در مقابل هستند کسانی که با نیت کشتن امام به کربلا میآیند و عاقبت به خیر میشوند. حر ابن ریاحی کسی است که با این نیت میآید حتی سردمداران سپاهی است که آب را بر کاروان امام میبندند اما در رکاب امام حسین(ع) میجنگد تا شهید شود. از مقایسه این دو طیف میتوان به حکمت این دعا پی برد که عاشقان خداوند همیشه دعا میکند خداوند لحظهای آنها را به خودشان واگذار نکند... میتوان به این نتیجه رسید که لحظهای درایت و لحظهای ترس میتواند مسیر زندگی و عاقبت هر فرد را با تغییری شگرفت مواجه کند تغییری به اندازه جهنمی یا بهشتی شدن هر فرد.
حقالناس
بزرگترین نکتهای که قیام امام برای پیروانشان دارد رعایت حقالناس است. امام حسین(ع) بیعت از افرادی که حقالناس به گردن دارند بر میدارند و آنها را از وسط میدان قبل از رسیدن به شهادت و چشیدن طعم شیرین شهادت باز میمانند. امام حسین با این اقدام نشان دادن که کسی که حقالناسی به گردنش دارد نمیتواند با شهادت در عاشورا رستگار شود و حتما برای رضایت گرفتن از فردی که حق برگردن او درد باید بازگردد. با تفکر در این اقدام بزرگ میتوان به این نتیجه رسید که حقالناس مانع بزرگی بر سر رستگاری افراد است که حتی با شهادت در روز عاشورا هم تطهیر نمیشود. آنوقت با درک این مفهوم میتوانیم تلاش کنیم که به قدر بلند کردن صدای بلندگوی عزاداری هم حقالناسی برای خود نخریم اگر میخواهیم پیرو امام حسین(ع) باشیم باید حواسمان به حقالناس باشد.
آزادگی به جای آزادی
یکی از درسهای قیام عاشورا انتخاب راه آزادگی به جای آزادی است. آزادی واژهای است که همه بشریت به آن علاقه دارد و از جمله کلماتی است که همه در زندگی خود به کار میبرند. میخواهم آزاد باشم، میخواهم آزادانه هرکاری انجام دهم و آزادانه هرجا میخواهم بروم.
هر چند که بسیاری واژه آزادی را بالاترین واژه عنوان میکنند اما از آن بالاتر واژه آزادگی است. آزادگی یعنی تن ندادن به ذلت، تن ندادن به استبداد و استثمار. آزادگی یعنی انتخاب زندگی کردن به جای زنده بودن، آیندهنگری به جای دلبستن به حال. آزادگی یعنی تسلیم خواستههای دنیوی نشدن و راه ارزشها و عزت و کرامت را در پیش گرفتن. با تن دادن به شرایط موجود و ساختن و همراه شدن با قدرتمداران زمان و نادیده گرفتن ارزشها و ایدهآلها میتوان زنده ماند و عمری را گذراند اما برای رسیدن به آزادگی باید بهایی سنگین پرداخت. آزادگی یعنی تن ندادن به ذلت و تخصیص سره از ناسره و انتخاب راه حق با بصیرت و آگاهی است هر چند که در این راه جان خویش را از دست داد. آزدگی شاید عمر دنیوی را کوتاه سازد اما روزگاری با عزت را رقم میزند که قطعا جاودانی ثمره آن خواهد بود.
خریداری اراضی کربلا
یکی از نکات ظریف که میتواند مورد توجه قرار بگیرد خرید زمینهای کربلا توسط امام حسین(ع) است. در وقایعی که در روز سوم ذکر شده این است که امام علیهالسلام قسمتی از زمین کربلا را که قبرش در آن واقع شده است از اهل نینوا خریدند.
امام حسین(ع) وقتی به کربلا رسید زمین نینوا و غاضریه را از بنیاسد به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که زوارش را به قبرش راهنمایی کنند و آنها را میهمان کنند و در قبال این شرط زمین را دوباره پس از آنکه پولش را پرداخت به آنها واگذاشت. امام با عمل خود به همه به خصوص شیعه درس دینداری داد و به آنها فهماند که در خرید زمین باید متوجه باشند اموال یکدیگر را غصب نکنند. به اندازه تکتک انسانها نکته برای درس گرفتن از عاشورا وجود دارد نکتههایی ظریف که هرکس میخواهد در مسیر امام باشد باید تفکر داشته باشد و به درسهای عاشورا عمل کند.
مائده شیرپور