امنیت ملی تعاریف چندگانهای دارد، اما این واژه در مبحث کلی خود، یک هدف را دنبال میکند و آن بهرهگرفتن از قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و ابزارهای دیگری همچون دیپلماسی برای حفظ کشور و حاکمیت است. نقش رسانهها نیز در تقویت امنیت ملی مهم است.
در دنیای کنونی، موضوع امنیت ملی به خاطر شرایط و اوضاع سیاسی حاکم، اهمیت زیادی یافته است و به همین خاطر، اکثر کشورهای دنیا سعی دارند با روش خاص خود، امنیت ملی خود را قوام بخشند.
بهره گرفتن از روشهای خاص، نه در چارچوب تعاریفی که در علم سیاست و روابط بینالملل ارائه شده است، امنیت ملی را به یک مقوله حساس تبدیل کرده است، به همین خاطر است که، نوع رفتار و برخوردها نیز باید براساس نیازها و عملکردهای پیرامونی تنظیم شود.
به عنوان مثال، هم اکنون جمهوری اسلامی ایران در بحران غرب آسیا نه تنها نقشآفرین است، بلکه به عنوان تصمیمساز و تصمیمگیر در این بحران وارد شده است.
حضور ایران در سوریه و عراق، باعث برهم خوردن معادلاتی بود که آمریکا و اسرائیل آن را طرحریزی کرده بودند،. در این میان برخی در داخل سعی داشتند، نقش ایران در سوریه و عراق را در تضاد با امنیت و منافع ملی تلقی کنند و حتی با آن مخالفت کردند.
اما روشن است که اگر جمهوری اسلامی ایران با قدرت در بحران غرب آسیا حضور نمییافت و هزینه نمیکرد، اکنون هزینههای عدم حضور در آن، بسیار سنگینتر و گرانتر برای ایران تمام میشد، امنیت ملی ایران به خطر میافتاد و منافع ملی نیز درگیر گسترش بحران به داخل کشور میشد.
حضرت آیتالله خامنهای درباره شرایط منطقه و بحرانی که ایجاد شده بارها تأکید کردند که اگر مدافعان حرم به سوریه و عراق نمیرفتند و خاکریزهای جبهه جنگ را در آن مناطق ایجاد نمیکردند، جنگ به درون مرزهای ایران کشیده میشد، آیا در صورت چنین اوضاعی، امنیت ملی ایران به خطر نمیافتاد؟ در واقع ایران با درک درست از شرایط در دفاع از امنیت و منافع ملی خود وارد بحران شد و این حضور بود که توانست، امنیت ملی کشور را حفظ کند.
کشورهایی در منطقه حضور دارند که قصد دارند امنیت و منافع ملی ایران را به خطر بیندازند، عربستان سعودی سردمدار این کشورها است. سیاستها و رفتارهای رژیم آلسعود، همچون رژیم اسرائیل همسو گشته و با همکاریهای نزدیک این دو رژیم، میبینیم اهداف و برنامههای آنها در راستای از بین بردن امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است.
ایران، کشوری انقلابی است و به همین خاطر حتی پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال از عمر آن، توانسته است با حفظ سیاست انقلابیگری خود، نه تنها امنیت ملی خود را ارتقاء دهد، بلکه دشمنان را نیز با چالشهای جدی روبهرو سازد.
به همین خاطر بحث امنیت ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران یک موضوع سلیقهای و جناحی نمیتواند باشد که اگر چنین شود، خود باعث به خطر افتادن امنیت ملی در کشور است.
استناد میکنم به سخنان فرمانده معظم کل قوا حضرت آیتالله خامنهای که در سال ۱۳۹۴ و پس از فاجعه منا بیان کردند. همگان به خاطر دارند که در آن فاجعه چه اتفاقاتی افتاد و سران سعودی با شهدای ایرانی منا چه میخواستند بکنند، اما واکنش رهبر معظم انقلاب نشان داد که زبان منطق، استدلال و دیپلماسی با آلسعود کارساز نیست. شاید در همان زمان برخی در داخل، سخنان حضرت آیتالله خامنهای را تند و خارج از عرف دیپلماتیک تلقی کردند، اما نتیجه آن مهم بود.
ایشان در پاسخ به اقدامات سران سعودی نسبت به قضایای فاجعه منا فرمودند «اگر کشور ما و ملت ما بخواهد در مقابل عناصر اذیت کننده و موذی عکسالعمل نشان بدهد، اوضاع آنها خوب نخواهد بود، ما تا حالا خویشتنداری کردیم. در قضایای متعددی خویشتنداری کردیم، دست ایران اسلامی از خیلیها بازتر است، تواناییهای ما، امکانات ما از خیلیها بیشتر است، میدانند که اگر بخواهند هماوردی کنند با نظام جمهوری اسلامی، در هیچ صحنهای حریف نمیشوند. ما رعایت ادب اسلامی، رعایت حرمت برادری در امت اسلامی را نگه داشتیم. ما میتوانیم عکسالعمل نشان بدهیم. اگر بنا باشد عکسالعمل نشان بدهیم، عکسالعملهای ما خشن هم خواهد بود، سخت هم خواهد بود.»
شاید از دیدگاه برخی، چنین موضع قاطع و مقتدرانه که نشأت گرفته از منطق و اقتدار است، به خطر انداختن امنیت ملی کشور تعبیر شود، اما مواضع فرمانده کل قوا، در آن زمان عین حفظ امنیت ملی و ارتقای آن بود. چنین واکنشی به رژیم سعودی باعث شد که آنها تن به خواستههای به حق ایران بدهند و پیکر شهدای فاجعه منا را به ایران بازگردانند.
اکنون نیز آلسعود، در حال تخریب و تضعیف امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است، رفتار، سخنان و مواضعی که از سوی مقامات این رژیم علیه ایران اتخاذ میشود، تهدید آمیز، جنگطلبانه و گستاخانه است.
این رژیم نزدیک به ۳ سال است که به یمن حمله نظامیکرده و در این مدت تاکنون نزدیک به ۱۰ هزار نفر از مردم مظلوم این کشور را به شهادت رسانده و دهها هزار نفر دیگر را مجروح کرده است، فاجعهبارتر آن که بیش از ۷ میلیون نفر از مردم این کشور به خاطر حملات نظامی سعودی و محاصره این کشور در شرایط قحطی شدید قرار دارند. جرم آنها تنها این است که میخواهند خود برای آینده کشورشان تصمیم بگیرند و براساس آن، روابط با دیگر کشورها را تنظیم کنند. مردم یمن به جمهوری اسلامی ایران علاقهمند هستند و اکنون نیز تنها کشوری که در منطقه از لحاظ معنوی و سیاسی از آنها حمایت میکند ایران است. آنها انسان و مسلمان هستند و براساس وظیفه انسانی و مسلمانی، باید از مردم مظلوم یمن دفاع کرد.
حال چگونه تیتر یک روزنامه در دفاع از یمن میتواند امنیت ملی را به خطر بیندازد در حالی که همه روزنامهها و رسانههای سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران اخبار و گزارشهای خود را منتشر میکنند؟! جای سوال دارد.
برخورد با روزنامه کیهان براساس قانون هر حکمی که صادر شده باشد، لازمالاجراست، اما آیا با دیگر موارد نیز چنین برخوردی شده است؟
آیا با آنهایی که حضور ایران را در بحران غرب آسیا، به خطر انداختن امنیت ملی دانستند، برخورد شد؟ آیا آنهایی که در روزنامه خود، خبر شهادت سردار همدانی از فرماندهان دوران دفاعمقدس در سوریه را اینگونه تیتر زدند؛ «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد» برخورد جدی صورت گرفت؟!
آیا آنهایی که مصوبه شورای عالی امنیت ملی کشور را درباره حکم حصر سران فتنه نمیپذیرند و مدام این موضوع را در رسانههای خود و سخنانشان مطرح میکنند، نادیده گرفتن و تضعیف امنیت ملی تلقی نمیشود؟!
از این دست مثالها را بسیار میتوان اشاره کرد، از تخریب سپاه گرفته تا زیر سوال بردن پیشرفتهای موشکی و حتی رشادتها، خدمات و تدبیر سردار قاسم سلیمانی که توانسته است بحرانی که علیه ایران ساخته شده بود، به طرف مقابل بازگرداند. باید در موضوع امنیت ملی یک هماهنگی، انسجام و وحدت رویه وجود داشته باشد که آیا با توجه به همه دشمنیهای آلسعود علیه ایران، رسانههای روشنگر و انقلابی کشور حق این را دارند به این رژیم بتازند یا نه!
ناگفته نماند تیتر و گزارش روزنامه کیهان به خاطر حساسیتی که به آن نشان داده شد، باعث توجه ویژه رسانههای عربی و غربی گردید. اگر چنین واکنشی در داخل به آن نمیشد، تنها به عنوان یک تیتر و گزارش رسانهای تلقی میشد.
نویسنده: محمد صفری