?>?>
پیش از هر چیز خود را معرفی کنید؟
خدیجه محمودی هستم از استان البرز پایگاه امام سجاد حوزه ۲۱۴ حضرت رقیه که کار اصلی من در پایگاههای کوثر یا زینبیه است.
دقیقا چه کاری در گروههای جهادی انجام میدهید ؟
یکی از مسئولیتهای اصلی من امداد و نجات است که با گروههای جهادی که همراه میشویم مسئولیت درمان و امدادگری با من و دوستان من است.
بعنی منتظر میمانید تا حادثهای روی دهد و امدادرسانی کنید و یا اینکه کار شما جنبه آموزش و پیشگیری هم دارد؟
در همه موارد مراقب هستیم هم پیشگیری داریم و هم درمان. مثلا اگر یک اردوی مشهد راه بیندازیم یا به جنوب برای راهیاننور و بازدید از مناطق جنگ زده و یا اردوی جهادی که سفر میکنیم. در محل خودمان آمدهایم گروههای ۲۲ نفره تربیت کردهایم و آموزش دادهایم. در هر برنامهای یک گروه را با نیروهایمان میفرستیم تا مراقب باشند. وقتی همراه هستند یک آرامشی به گروه وارد میکند و میدانند که اگر اتفاقی بیفتد بچهها در کنارشان هستند.
وقتی خانوادهها بخواهند فرزند دلبندشان را بسپارند به گروههای جهادی حتما باید یک اطمینان خاطری دچار باشند چه کارهای برای اطمینان خاطر والدین و جهادگران انجام میدهید؟
ما در گروههایمان ردههای سنی مختلفی داریم. به عنوان مثال اردوهای مشهدی که میبریم افرادی را شامل میشود که از بدو تولد تا هر سنی که الان هستند تا به حال مشهد نرفته باشند. به عنوان مثال در این اردوها افراد مسنی اگر باشد بچهها مراقبت میکنند که داروهایش را سر وقت استفاده کنند. ما همیشه جعبه کمکهای اولیهمان شارژ است و سعی میکنیم بر مبنای مشکلات این عزیزان بتوانیم کمک آنها کنیم.
در اردوهای عمرانی مثل ساخت مسجد یا مدرسه در کنار جهادگران هستید. آیا تا به حال اتفاقی افتاده یا خیر؟
به هر حال امکان حادثه همیشه وجود دارد و ما نیز باید همیشه آماده باشیم. مثلا ما الان برای همین زینبیه که در آن فعالیت داریم، این مکان را از ابتدا خودمان ساختیم. در کارهای بناییاش نصب در و پیکر و نقاشی آن این اتفاق میافتد. مثلا یکی از خانمها افتاد و دستش شکست ما آمدیم بلافاصله کمکهای اولیه را انجام دادیم و اعزام کردیم به مراکز درمانی. این را هم بگویم همه این کارها را خانمها انجام میدهند یعنی از نیروی آقایان خیلی کم استفاده کردهایم. بیشتر سعی کردیم خودمان باشیم حتی الان هم که منبع درآمد اصلی مرکز ما سمنوپزی است و خانمها انجام میدهند.
خیلی جالب است سمنوپزی حالت درآمدزایی پیدا کرده است. این را بیشتر توضیح میدهید؟
ما در کارهای بسیج سعی میکنیم وابستگی نداشته باشیم. چون هزینههایی از سمت دولت برای ما واریز نمیشود تمام افرادی که در این پایگاهها مشغول فعالیت هستند به صورت داوطلبانه و افتخاری کار میکنند. به خاطر همین مجبوریم که یک کار درآمدزایی را شروع کنیم. الان پایگاه ما یک کار سمنوپزی را به نام عمه سادات حضرت زینب(س) راهاندازی کرده که چهار تا گروه ۶ـ۵ نفره داریم که مسئولیت کار را قبول کردهاند از کاشت گندم تا تولید خود سمنو زحمتش را میکشند و سمنو را به ثمر میرسانند و در نهایت میفروشیم به تمام محلهها، مدارس و حتی توسعه پیدا کرده و تا سطح کرج را پوشش میدهیم.
قیمت مناسبی هم دارد و اطمینان خاطر میدهیم به همه مردم و این اطمینان برای آنها حاصل شده که در سفارش بالا هم از ذره و دانهای شکر استفاده نمیکنیم و تمام آن از شهد گندم است. در کنار مراحل تولید سمنو، آمدهایم از بروشورهایی استفاده کردهایم از خواص سمنو، اینکه چه طبعی دارد و چه بیماریهایی را میتواند درمان کند.
از اولش چطور شد که شما با گروههای جهادی گره خوردید و وارد این عرصه شدید؟
من اولش برای گروه امداد و نجات برای آموزش کمکهای اولیه که ابتدا ۳۵ ساعته بود و الان شده ۲۲ ساعته دعوت شدم به پایگاه چون من آموزش کمکهای اولیه را هم در هلالاحمر و هم در فوریتهای پزشکی دیدهام. چون علاقه زیادی داشتم فقط به آن دورهها اکتفا نکردم و توانستم تجربه خودم را بالا ببرم.
الان در حد یک بهیار میتوانم کار کنم. متاسفانه مادری دارم که الان بستری است و چهار سال است که سکته مغزی کرده. در خانه نگهداری آن را انجام میدهم، لولهگذاری میکنم و تمام مراحل نگهداری وی را انجام میدهم. خدا را شکر میکنم که ذرهای زخم ایجاد نشده در کل اعضای بدنش و متاسفم که بیشتر از این نمیتوانم برایش کار کنم. چون سکته مغزی کرده است.
من از آموزش امداد شروع کردم بعد که آمدم در کار دیدم که کار ما خیلی هم جهادی هست. همین که میرویم شناسایی میکنیم مناطق محروم را که پزشک برای آنها بفرستیم تست قند و فشار خون برای آنها میگذاریم یا سالمندان را شناسایی بکنیم که اگر نیاز به کمک دارند همراهشان باشیم یا اگر هم نیاز باشد که به کهریزک سپرده شوند، معلولین را شناسایی بکنیم که به بهزیستی سپرده شوند.
چگونه شد که وارد عرصه بسیج سازندگی شدید؟
سال ۷۵ بود که دعوت شدم برای همکاری با جهاد سازندگی و بسیج سازندگی که مرا به عنوان مسئول ایستگاه سلامت اینجا قرار دادند و از آن سال مشغول به این کار هستم.
این کارهای جهادی در حالی که درآمدی هم برای شما ندارد آیا روی زندگیتان تاثیر گذاشته است؟
همسر من جانباز است و درآمد زیادی ندارد من در کنارش که این کارها را دارم انجام میدهم. در کنار آن در حوزه کاری خودم، فعالیتهایی دارم که درآمد هم برایم دارد.
مشکلی برای زندگی خودتان ایجاد نکرده؟ فرزند هم دارید؟
من تلاش کردم که از خوابم بیشتر بزنم چون عشق به این کار دارم فعالیت در این کار را دوست دارم. من اغلب شبها ۱ـ۱۲ میخوابم و صبحها نمازصبح که بیدار میشوم دیگر نمیخوابم. من ۳ فرزند دارم دو پسر یک دختر. در کنار آنها نوهام هم با من زندگی میکند. چون مادرش شاغل است و از بچگی با من بوده الان هم با ما زندگی میکند.
بچههایتان اگر بخواهند بروند کارهای جهادی انجام بدهند یا بخواهند به مناطق مرزی بروند آیا مخالفتی با آنها دارید یا خیر؟
اگر بخواهند بروند تشویقشان هم میکنم. نوهام که با من همراه است ما یک فنی را به کار بردهایم که مناطق محروم و محلههای خودمان (نه در مناطق دورافتاده) چون در استان البرز هم مناطق محروم زیاد وجود دارد. ما در این استان مردمانی که در محلههای محروم زندگی میکنند و نیاز به کمک دارند زیاد داریم. برای اینکه آنها را به سطح آگاهی در باب مسائل بهداشتی و تغذیه سالم برسانیم از نمایشنامه برای آموزش بویژه برای کودکان استفاده میکنیم و نوهام در این راه خیلی کمک میکند.
خودم سعی میکنم کارگردانی آنها را انجام دهم. مطلب نمایشنامه را مینویسم و بچههایی را برای اجرا انتخاب میکنم. یک نمایشنامه داریم که روزهداری را برای آنها به نمایش میگذاریم که چندین مورد در پایگاهها و مدارس اجرا کردهایم کارمان بد نیست مردم محلی خیلی راضی هستند الان در سطح شهر با ما تماس میگیرند که بتوانیم برای آنها اجرا کنیم.
انگیزه شما در سال ۷۵ چه بود که وارد جهاد شدید؟
من سال ۷۵ وقتی که دعوت شدم برای آموزش کمکم احساس کردم که روی خلق و خوی من خیلی خیلی تاثیر مثبت داشته است. من سال ۷۴ وارد هلالاحمر شدم و انگیزه من این بود که بتوانم یک نفر را درمان بکنم و به آرامش و سلامتی برسانم روز به روز درون من بیشتر شوق این کار ایجاد شد.
در حقیقت نمیخواهم غلو کنم وقتی که بالای سر یک سالمندی میروم و میتوانم به او کمک کنم خیلی خوشحال میشوم.
معمولا چه کارهایی انجام میدهید؟
استحمام حرفهای سالمندان، درمان