پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۱:۳۱
کد مطلب : 90163

اصلاح‌طلباني كه شديداً به اصلاح نياز دارند

آنهايي كه اصرار دارند فتنه را بايد از ياد برد، آنهايي كه عقيده دارند اصلاح‌طلبان همچنان خود را در چارچوب نظام مي‌دانند و به اصول انقلاب اعت

آنهايي كه اصرار دارند فتنه را بايد از ياد برد، آنهايي كه عقيده دارند اصلاح‌طلبان همچنان خود را در چارچوب نظام مي‌دانند و به اصول انقلاب اعتقاد دارند و آنهايي كه در‌پي پاك كردن فتنه‌هايي هستند كه اصلاح‌طلبان آنها را به پا كردند، مواضع چند روز گذشته برخي اصلاح‌طلبان را بخوانند و آنگاه نظر بدهند.
اصلاح‌طلبان با شعارهاي زيبايي وارد عرصه سياسي و اجتماعي كشور شدند، شعارهايي كه ظاهري فريبنده داشت، و تنها در‌پي خواسته‌ها و اميال سياسي و تخريبي آنها بود.
مروري بر مواضع و رفتارهاي سياسي و اعتقادي برخي اصلاح‌طلبان كه البته تأثير‌گذاري آنها در چرخه رفتارهاي اصلاح‌طلبان بالا بوده است، ثابت مي‌كند كه آنها از زمان روي كار آمدن و به دست گرفتن مجلس و دولت اصلاحات چه برنامه‌ها و چه توطئه‌هايي عليه انقلاب اسلامي تدارك ديده بودند و اكنون هم آنها را پيگيري مي‌كنند.
خط فكري اين طيف سياسي كه اكنون بيشتر در خارج از كشور و از سوي فراريان اصلاح‌طلب تئوريزه مي‌شود، در داخل هم فعال است و هر از گاهي مواردي را در برخي رسانه‌هاي آنها مي‌توان ديد كه همچنان ساختار‌شكني مي‌كنند، اصول و مباني اسلام انقلاب را قلب مي‌كنند و در صدد تحريف و تخريب آنها بر مي‌آيند.
نقطه فعال‌تر شدن اين رفتارها به زمان انتخابات رياست جمهوري در سال ۸۸ باز مي‌گردد كه باعث آن فتنه و آشوب در كشور شد. حمهوري اسلامي ايران با برگزاري انتخاباتي پر شور و باشكوه مي‌رفت تا با حضور ميليوني مردم خود پاي صندوق‌هاي رأي ركوردي تازه را ثبت كند و مشاركت ملي خود را به رخ جهان بكشد، اما فتنه‌اي كه از سوي اصلاح‌طلبان آغاز شد، اين پيروزي را هم براي مردم و هم براي نظام اسلامي تلخ كرد.
چندين ماه برخي شهرهاي كشور آشوب بود و فتنه اما سرانجام اين فتنه با سرانگشت ولايت و مردم خنثي شد، هر چند تبعات آن دامن كشور را گرفت. تحريم‌ها و فشارهاي سياسي و اقتصادي آز آن زمان تاكنون افزايش يافت تا شايد توطئه‌اي كه برنامه‌ريزي شده بود بتواند ايران اسلامي را با مردم مقاومش به زانو در آورد اما نشد آنچه كه دشمنان داخلي و خارجي مي‌خواستند.
اكنون هم اصلاح‌طلبان بانگ رحيل را آغاز كرده‌اند تا شايد بتوانند با اقدامات تخريبي، فرافكني، دروغ‌پردازي، فريب و تحريف، جايگاه خود را بازيابند تا بتوانند با قدرت‌طلبي‌هاي خود كه سيري ندارند، فتنه و چالشي را براي نظام اسلامي مهيا كنند.
اصلاح‌طلبان افراطي از تخريب و تحريف مباني اسلامي و اصولي كه حضرت امام(ره) بر‌اساس اسلام پايه‌ريزي كرده است، چه سودي مي‌برند؟! آيا تصور مي‌كنند كه مي‌توانند افكار مردمي كه براي اسلام قيام كردند، تحت تأثير قرار دهند و آنها را همراه خود سازند؟! 
زهي خيال باطل!
آنها قدرت‌طلباني هستند كه مست قدرت بودند و اكنون بيرون از دايره قدرت قرار گرفته‌اند، ساز مخالف مي‌زنند و به ساز آمريكايي مي‌رقصند. آنها از همين هواي انقلاب نفس كشيده‌اند و به خاطر همين انقلاب به اميال نفساني خود دست يافته‌اند و اكنون نمك خورده‌اند و نمكدان شكسته‌اند!
مرد آن است كه در قدرت باشد اما مردمدار، آرمانخواه و عدالت‌طلب و عدالت‌خواه نه اين كه پس از چند صباحي پايين آمدن از قدرت آنها را به يك موجود ضعيف‌النفس بدل كند تا هر آنچه مي‌خواهند عليه انقلاب و اسلام و مردم پياده كنند.
به نمونه‌هايي از رفتارهاي اين آقايان توجه كنيد؛ «خیلی‌ از اصلاح‌طلبان بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند.» اين جمله از زبان معاون مطبوعاتي دوران رياست جمهوري اصلاحات جاري شده است.
عيسي سحر‌خيز كه به خاطر نقش‌آفريني در فتنه ۸۸ مدتي را در زندان به سر برده است در گفت‌وگو با يك سايت ضد انقلاب ادامه داده است؛ بحث‌هایی مانند خروج از حاکمیت مباحث داخلی اصلاح‌طلبان بود. از لحاظ تئوریک هم روی آن‌ها کار می‌شد. دیدگاه‌ها هم بسیار متفاوت بود. اصلا تعبیر «جبهه» اصلاحات به همین دلیل بود.
وي با تصریح بر «نگاه منتقدانه‌» خود به امام خمینی می‌گوید: من نگاه منتقدانه‌ای به ایشان دارم و فکر می‌کنم خیلی از کار‌ها خطا بود.
سحرخیز همچنین "تغییر قانون اساسی"، "تغییر ساختاری قوه قضائیه" و "حذف نهاد ولایت فقیه" را جزيی از خواسته‌هاي اصلاحات می‌داند و اضافه می‌کند: ما در اول انقلاب اشتباه کردیم که با خوش‌بینی بسیار و اولیه به آیت‌الله خمینی، به ولایت فقیه هم باور داشتیم.
اگر فتنه ۸۸ هزينه‌هاي زيادي براي مردم و نظام اسلامي داشته است، حداقل اين حسن را هم داشته است كه چنين افرادي ماهيت واقعي خود را بروز دهند آنها كه خود را پيرو خط امام مي‌ناميدند اكنون تبر برداشته و قصد دارند به ريشه آرمان‌هاي امام بزنند.
همه اين تفكرات و رفتارها زماني رونق گرفته است كه انقلاب اسلامي ايران با اصولي كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران با حمايت مردم پي ريزي كرده اكنون الگويي براي ديگر ملت‌هاي آزادي‌خواه شده است. ملت‌هاي كشورهاي مسلمان اكنون انقلاب اسلامي مردم ايران را با رهبري حضرت امام(ره) به عنوان تنها نسخه نجات بخش خود مي‌دانند و تبعيت از رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي را پس از امام براي خود فرض مي‌دانند.
و اكنون نمونه‌اي ديگر از سوي اصلاح‌طلبان رونمايي شده است كه نشان‌دهنده نوع ايدئولوژي آنها نسبت به اسلام است.
عمادالدين باقي اصلاح‌طلبي است كه ديدگاه‌هاي خود را نسبت به اسلام و حقوق بشر در اسلام پيش از اين بيان كرده است و اكنون روشن مي‌كند كه چه اهدافي در بدنه اصلاح‌طلبان خاصه افراطي دنبال مي‌شود. او در تازه‌ترين گفتار و نوشتار خود به حمایت از اندیشه‌های تکفیری و سلفی «ابن تیمیه» پرداخته و از این جهت او را فردی عقلانی نامیده که با «شفاعت» و «توسل» مخالف بوده است.
ابن تيميه شخصيتي است كه باعث انحرافات در دين اسلام شده است. عقايد او اكنون در ميان بسياري از تكفيري‌ها و سلفي‌ها پياده مي‌شود. گروه‌هاي تروريستي از جمله داعش كه اكنون دست به جنايات گسترده عليه مسلمانان سني و شيعه مي‌زند، عقايد ابن تيميه خاستگاه آنها است واكنون چنين فردي مورد توجه و تجليل عماد‌الدين باقي قرار مي‌گيرد.
باقي گفته است؛ «ابن تیمیه از غول‌های اندیشه در جهان اسلام بوده و متفکری است عقل‌گرا که با توسل و شفاعت مخالف بوده و نظر فقهی خود را بیان کرده است. ابن تیمیه خشک‌اندیش و تکفیری نبود؛ بلکه عقل‌گرا و اصلاحگر دینی بود.»
اين اصلاح‌طلب در تبعيت از ابن تيميه كه مي‌گويد؛ هر کسی حسین‌(ع) را زیارت کند و او را باب‌الحوائج بداند گناهکار و مشرک است و فقط خداوند است که باب‌الحوائج است» در واقع در راستاي تبليغ و ترويج اين ايدئولوژي ضد اسلامي و ضد تشيع گام بر مي‌دارد.
اصلاح‌طلبان خاصه افراطي با چنين عقايدي گوري را كه براي خود كنده بودند، عميق‌تر مي‌كنند تا ديگر از دل آن گور صدايي بيرون نيايد.

مولف : محمد صفري
https://siasatrooz.ir/vdcipza3.t1auq2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

امیر علی
مردم ازاده و مظلوم جهان خوب می دانند که انقلابات با هر مرام و مسلکی در دنیا رخ دهند ارمان و خواسته همه انقلابیون ان تغییرات همه جانبه بنیادی و ساختاری نظام سرمایه داری جهانی است .پس این طبیعی است که امپریالیستهای سرمایه دار هم برای حفظ کیان و منافع خود همواره بوسیله تئوریسین های گوش بفرمان خو یش هزاران تئوری توطئه امیز برای نابودی انقلابات جهان را تدارک نمایند برای نمونه تقویت جریانهای لیبرال .اصلاح طلب.رفرمیست.اپورتونیست. انارشیست.تروریست.ناسیونالیست.کودتاچی.انقلابات رنگین و سفید.تجدید نظر طلبهاو......را در کشور انقلابی در دستور کار خود قرار می دهند تا این جریانهای غیر انقلابی بتوانند از درون ماهیت انقلاب را تغییر دهند و ان را به بیراه ببرند.