دوشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۳
کد مطلب : 103863

باید جلوی ترامپ را گرفت قبل از اینکه خیلی دیر شود

باید جلوی ترامپ را گرفت قبل از اینکه خیلی دیر شود

تهدید دونالد ترامپ برای خارج شدن از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ ایران می‌تواند اعتبار آمریکا را برای اعتماد در لحظات بحرانی زیرسوال ببرد.
بايد جلوي ترامپ را گرفت قبل از اينکه خيلي دير شودبه گزارش سرويس بين‌الملل خبرگزاري صداوسيما؛ روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز در مقاله اي با اشاره به اينکه تهديد فاشيسم اکنون جدي تر از هر زمان ديگري پس از پايان جنگ جهاني دوم است نوشت: در دوران رياست جمهوري متزلزل ترامپ، خطر گسترش فاشيسم جهاني افزايش خواهد يافت و بايد قبل از اينکه خيلي دير شود جلوي ترامپ را گرفت.
پايگاه اينترنتي اين روزنامه در مقاله‌اي با عنوان "قبل از اينکه خيلي دير شود بايد جلوي ترامپ را گرفت" به قلم مادلين آلبرايت (نويسنده کتاب «فاشيسم: يک اخطار» و وزير امور خارجه آمريکا بين سالهاي ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱) نوشت: دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريکا به جاي بسيج کردن ائتلاف‌هاي بين‌المللي براي رفع مشکلات جهاني، دکترين "هر ملت براي خود" را مطرح کرده است و سياستهاي وي در بخش‌هاي منافع تجاري، تغييرات اقليمي و صلح خاورميانه، سبب انزواي بيشتر آمريکا شده است. وي به جاي دخالت در ديپلماسي خلاقانه، به همسايگان و متحدان آمريکا توهين کرده است و از توافقنامه‌هاي کليدي بين‌المللي خارج شده است. فاشيسم اکنون تهديد جدي‌تر از هر زمان ديگري پس از پايان جنگ جهاني دوم است و در دوران رياست جمهوري متزلزل ترامپ، خطر گسترش فاشيسم جهاني افزايش خواهد يافت و بايستي قبل از اينکه خيلي دير شود جلوي ترامپ را گرفت.
فاشيسم اکنون تهديد جدي‌تر از هر زمان ديگري پس از پايان جنگ جهاني دوم است و در دوران رياست جمهوري متزلزل ترامپ، خطر گسترش فاشيسم جهاني افزايش خواهد يافت و بايستي قبل از اينکه خيلي دير شود جلوي ترامپ را گرفت.
در ادامه اين مقاله آمده است: امروز ما در عصر جديدي هستيم که مي‌خواهد بداند آيا پرچم دموکراسي مي‌تواند در بحبوحه تروريسم، درگيري‌هاي فرقه‌اي، مرزهاي آسيب‌پذير، رسانه‌هاي اجتماعي سرکش و طرح‌هاي بدبينانه مردان جاه‌طلب همچنان بالا نگه داشته شود؟ پاسخ بديهي نيست. ما ممکن است تشويق کنيم که اکثر مردم در بيشتر کشورها همچنان
مي خواهند آزادانه و در صلح زندگي کنند، اما امکان ناديده گرفتن ابرهاي توفاني که جمع شده‌اند، وجود ندارد. در واقع، فاشيسم - و گرايش‌هايي که به سوي فاشيسم منجر مي‌شود- اکنون تهديد جدي‌تر از هر زمان ديگري پس از پايان جنگ جهاني دوم است.
نشانه‌هاي هشدار دهنده شامل تصرف بي‌وقفه اقتدار بيشتر از سوي احزاب حاکم در مجارستان، فيليپين، لهستان و ترکيه –همه متحدان آمريکا- است. خشمي که باعث تغذيه فاشيسم مي‌شود در سايه رشد جنبش‌هاي بومي‌گراي مخالف ايده اروپاي متحد از جمله در آلمان- جايي که جناح راست حزب آلترناتيو براي آلمان به عنوان حزب مخالف اصلي ظهور کرد- در سراسر اقيانوس اطلس مشهود است. خطر استبداد نيز در روسيه در دوره ولاديمير پوتين (رئيس جمهور روسيه)- حمله کننده به اوکراين، مداخله‌گر در دموکراسي‌هاي خارجي، متهم به ترور سياسي، پسر مغرور کا. گ. ب (K.G.B.)- در حال نمايش است. پوتين مجددا براي يک دوره شش ساله جديد (به عنوان رئيس جمهور روسيه) انتخاب شده است، در چين نيز شي جين پينگ نيز کنگره ملي خلق چين را متقاعد کرده است تا محدوديت (دو دوره‌اي) دوره‌هاي رياست جمهوري چين را لغو کند.
در مديترانه نيز وعده بهار عربي توسط رهبران خودکامه- از جمله عبدالفتاح السيسي رئيس جمهور مصر (وي نيز دوباره انتخاب شده است)- که از امنيت براي توجيه زنداني کردن خبرنگاران و مخالفان سياسي استفاده کردند، مورد خيانت واقع شد. در آفريقا نيز روساي جمهوري که طولاني‌ترين خدمت را داشته‌اند، اغلب فاسدترين افراد هستند و آسيب‌هايي که هر ساله از سوي آنها وارد مي‌شود، بيشتر و بيشتر مي‌شود. در ضمن، احتمال اينکه فاشيسم فرصت جديدي را براي خراميدن در سراسر جهان فراهم کند، با رياست جمهوري متزلزل دونالد ترامپ تقويت مي‌شود.
اگر قرار است آزادي بر بسياري از چالش‌ها چيره شود، فورا به رهبري آمريکا نياز است. اين مسئله در ميان درس هاي ماندگار و فراموش نشدني قرن بيستم وجود دارد. اما به گفته خود ترامپ- که انجام شده و نتوانسته است به هدف برسد - وي دايما نفوذ مثبت آمريکا در شوراهاي جهاني را کاهش داده است.
مادلين آلبرايت در ادامه مقاله خود نوشت: وي (ترامپ) به جاي بسيج کردن ائتلاف‌هاي بين‌المللي براي رفع مشکلات جهاني، دکترين "هر ملت براي خود" را به ارمغان آورده است و در بخش‌هاي منافع تجاري، تغييرات اقليمي و صلح خاورميانه، سبب انزواي آمريکا شده است. به جاي دخالت در ديپلماسي خلاقانه، وي به همسايگان و متحدان آمريکا توهين کرده است و از توافقنامه‌هاي کليدي بين‌المللي خارج شده است و سازمان‌هاي چندجانبه را مسخره مي‌کند و وزارت امور خارجه را از منابع و نقش آن محروم مي‌کند. ترامپ به جاي پايبند بودن به ارزش‌هاي يک جامعه آزاد، با ناديده گرفتن وجدان خود و تحقير بلوک‌هاي دموکراسي، به تقويت ديکتاتورها پرداخته است. ديگر نيازي نيست که آنها نگران انتقادهاي آمريکا درخصوص نقض حقوق‌بشر يا آزادي‌هاي مدني باشند. برعکس، آنها مي‌توانند با توجه به اظهارات خود ترامپ براي توجيه اقدامات سرکوبگرانه آنها، اين کار را بکنند.
در موقعيتهاي مختلف، ترامپ به سيستم قضايي حمله کرده و رسانه‌ها را مورد تمسخر قرار داده است و از شکنجه و خشونت دفاع کرده و از خشونت پليس چشم پوشي کرده است و طرفداران را به اقدامات خشونت‌طلبانه فرا خوانده و به شوخي يا جدي اختلاف نظرهاي سياسي را با خيانت يکسان دانسته است. وي سعي کرد از طريق کميسيون مشورتي مشروع در مورد صداقت راي دهندگان اعتماد به روند الکترال انتخابات آمريکا را تضعيف کند. وي به طور مرتب به موسسات اجراي قانون فدرال بهتان زده و از آنها بدگويي مي‌کند. وي مهاجران و کشورهايي را که مهاجران از آنجا مي‌آيند را ملامت مي‌کند. در خارج از آمريکا نيز، ترامپ به جاي ايستادن در مقابل قلدران، به نظر مي‌رسد با آنهاست و آنها را دوست دارد و آنها نيز خوشحال هستند که او را به عنوان برند آمريکايي در کنار خود دارند. اگر کسي تاريخچه قيام فاشيسم را به ياد بياورد، درخواهد يافت که از بين رفتن رهبري اخلاقي آمريکا اولين صحنه معتبر آن را رقم خواهد زد.
تهديد ترامپ براي خارج شدن از توافق هسته‌اي سال ۲۰۱۵ ايران مي تواند پيماني را که جهان را امن‌تر کرد نابود کند و مي‌تواند اعتبار آمريکا را براي اعتماد در لحظات بحراني زير سوال ببرد.
اين فرصت که ترامپ حوادثي را رقم بزند که نه او و نه هيچ کس ديگر نتواند آن را کنترل کند، نيز به همان اندازه هشدار دهنده است. سياست او در رابطه با کره‌شمالي روز به روز تغيير مي‌کند و ممکن است به سرعت به قدرت نمايي تبديل شود. تهديد او براي خارج شدن از توافق هسته‌اي سال ۲۰۱۵ ايران مي‌تواند پيماني را که جهان را امن‌تر کرد نابود کند و مي‌تواند اعتبار آمريکا را براي اعتماد در لحظات بحراني زير سوال ببرد. حمايت وي از تعرفه‌هاي محافظتي که اقدام تلافي‌جويانه شرکاي تجاري عمده را به همراه داشته است- سبب ايجاد اختلافات غير ضروري شده است و ميليون‌ها شغل وابسته به صادرات را در معرض خطر قرار داده است. پاکسازي اخير تيم امنيت ملي نيز باعث مطرح شدن سوالات جديدي در مورد کيفيت مشاوره که وي دريافت مي‌کند، شده است. جان بولتون از روز دوشنبه گذشته کار در کاخ سفيد (مشاور امنيت ملي کاخ سفيد) را آغاز کرده است.
مادلين آلبرايت در پايان مقاله خود نوشت: چه کار بايد کرد؟ اول اينکه از حقيقت دفاع کرد. به عنوان مثال، مطبوعات آزاد، دشمن مردم آمريکا نيستند؛ آنها محافظ مردم آمريکا هستند. دوم اينکه ما بايد اين اصل را تقويت کنيم که هيچ کس، حتي خود رئيس جمهور فراتر از قانون نيست. سوم اينکه، ما بايد هر کاري مي‌توانيم براي تقويت پروسه دموکراسي انجام دهيم و با ثبت رأي دهندگان جديد، رعايت احترام به کساني که با آنها مخالف هستيم و ميدان دادن به نامزدهاي مورد علاقه، و ناديده گرفتن مشاوره‌هاي بدبينانه به اين هدف دست يابيم. هيچ کاري انجام نشده است.

https://siasatrooz.ir/vdciqpazpt1auv2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی