اینبار واقعا سرنوشت ساز است، چرا که نیازمند تغییر هستیم، تغییری که بتواند حال همه را خوب کند. هر بار که نوبت انتحابات میرسد، از سرنوشت و آینده کشور سخن به میان میآید، این جملات شاید تکراری و کلیشهای شده است، اما این بار هر ا ندازه که از آنها استفاده شود کم است. مردم باید متوجه شوند که اگر به خاطر شرایط اقتصادی حاکم بر کشور با صندوقهای رأی قهر کنند و مشارکت پایین بیاید، قدرت انقلاب و نظام اسلامی خود را که برای آن خونها دادهاند و خون دلها خوردهاند پایین میآید و دشمن در مقابل ایران عرض اندام خواهد کرد.
ایران به خاطر ضدیت با نظام سلطه با دشمنیهای زیادی روبهرو است، اگر در چند دوره از انتخابات ریاست جمهوری انتخابها اشتباه و ضعیف بوده است باید مردم توجه کنند که در این دوره برای انتخاب خود دقت بیشتر به خرج دهند تا چهار سال یا هشت سال در سختی مشقت به سر نبرند. ایران ظرفیتهای بسیار بالایی دارد که اگر نداشت، نمیتوانست از یک سو، مدیریت ضعیف دولتهای ناکارآمد را تحمل کند، و از سوی دیگر تحریمهای اقتصادی آمریکا را پشت سر بگذارد. ایران در آستانه انتخابات است، انتخاباتی مهم و سرنوشت ساز، برای آن که در این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی از یک پیچ تاریخی مهم عبور کنیم، نیازمند آن هستیم که بیشتر از گذشته مشارکت خود را در صحنه انتخابات افزایش دهیم.
نباید به رفتارها و عملکرد دولت تدبیر و امید و جریان سیاسی حامی آن توجه کنیم، که اگر متمرکز بر عملکرد آنها شویم، از اصل دور میمانیم و به نظر میرسد که سیاست، همین باشد تا اصل ماجرا که مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب اصلح است، به حاشیه برود.
اما بجای انتخابات و انتخاب اصلح چه موضوعی خود را جا میاندازد تا مردم از اصل دور بمانند؟
روشن است که برای جایگزین کردن، دو مسئله برای ایجاد دغدغه و چالش در جامعه وجود دارد که روی آن متمرکز شدهاند.
بحث مذاکرات وین برای احیای برجام یکی از آن مسائلی است که به مسئله اصلی کشور تبدیل شده است. دولت سعی دارد همچون سال های گذشته، حل مشکلات کشور را به احیای برجام گره بزند، که البته گره زده و حتی اوضاع معیشتی مردم را به تحریم ها و برجام مرتبط می کند حتی مرغ که این روزها کالای نایاب و ناب است! چرا رئیس جمهور که دوره ۸ ساله اش رو به پایان است اکنون می گوید؛ «تحریم ها ۷۰ درصد تأثیر گذاشته و ۳۰ درصد به مدیریت مربوط می شود؟ آنهایی که می گویند ۷۰ درصد مدیریت مقصر است دروغ می گویند!» همین رئیس جمهور در رقابتهای انتخاباتی سال ۹۲ بر عکس این نظریه را مطرح کرده بود. هر گاه نزدیک انتخابات که میشدیم، دولت مستقر سعی می کرد شرایط اقتصادی را بهبود بخشد، وضعیت اقتصادی همواره بر روی مشارکت مردم تأثیر گذار بوده است اما اکنون به خاطر عملکرد دولت تدبیر و امید، وضعیت اقتصادی کشور نامناسب تر است. این که دولت دست به کار نمی شود و آستین را بالا نمی زند تا اندکی به معیشت مردم رسیدگی کند، سوال برانگیز است.
اما از سوی دیگر گره زدن اقتصاد و معیشت کشور به مذاکره و تحریم ها در آستانه انتخابات خود مسئله ای است که شرایط را مسئله دارتر کرده است. دولت ۸ سال فرصت داشت تا برجام را به ثمر برساند و کشور از مزایای آن بهره مند شود، آیا با عجلهای که در کار دولت برای مذاکرات وین دیده می شود، حاصل آن به صلاح خواهد بود؟
دولت تدبیر و امید، به خط پایان نزدیک می شود، مذاکرت وین برای احیای برجام، وضعیت بد اقتصادی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و ضعف مدیریت دولت، فشار به مردم را افزایش می دهد.احیای برجام به دست بیاید، اندک گشایشی هم شاید ایجاد شود و آنگاه نامزد همفکر و همسو با دولت مستقر کنونی تشکیل شود چه تضمینی به دستاورد مذاکرات وین وجود دارد؟ اگر چنین شود داستان دنباله دار دولت تدبیر و امید را تجربه خواهیم کرد.
امتداد تفکر کنونی حاکم در دولت، ادامه وضعیتی است که در حال حاضر کشور با آن مواجه است. برای تغییر باید مشارکت داشت، قهر با صندوق رأی پشت پا زدن به سرنوشت خود است.
نویسنده: محمد صفری