عربستان در اوایل سال ۱۳۹۴ با ادعای مبارزه با تروریسم وحمایت از منصور هادی رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن، حملات گسترده و همه جانبهای را به یمن آغاز و از تمام ابزارها و سلاحهای ممنوعه از جمله بمبهای خوشهای و فسفری برای کشتار مردم بهره گرفت. آنچه در فرآیند تحولات یمن مشاهده میشود زنجیرهای از دگرگونیهای سیاسی و نظامی است که نشانگر استمرار عدم گردش یمن بر مدار خواستههای سعودی است.
تشکیل پارلمان و آن هم با تصویب شورای ریاستی با محوریت توافق انصارالله و علیعبدالله صالح پس از ۱۸ ماه تعطیلی پارلمان یک دستاورد بزرگ برای یمن است. این اقدام از یک سو بیانگر توان یمنیها برای چینش ساختار سیاسی بومی بدون دخالت خارجی است و از سوی دیگر نشان میدهد که یمنیها صرفا در حوزه نظامی فعال نیستند بلکه در چارچوب سیاسی و توجه به مطالبات مردمی نیز گام برمیدارند. نقش انصارالله در تحقق این مهم و تشکیل پارلمان و نیز اعتماد گروههای یمنی به آن و حضورشان در تشکیل پارلمان به عنوان نشانه موقعیت مردمی و ملی انصارالله امری است که در تحولات یمن به خوبی مشهود است. در همین حال مخالفت منصور هادی رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن با فعالیت پارلمان نشانه وابستگی وی به سعودی و غیر مردمی بودن وی است. آنچه بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند آن است که تشدید حملات سعودی و حمایت غرب از این حملات برگرفته از خشم آنان از وحدت و دستاوردهای ملی یمن است. نکته دیگر آنکه لغو مذاکرات کویت و نیز حملات جنونآمیز سعودی که روزانه صدها پرواز رسیده است نشانگر واهی بودن ادعاهای سعودی مبنی بر کمک به حل بحران یمن است. نکته بسیار مهم آنکه تحولات یمن با حضور نمایندگانی از پنج کشور آمریکا، روسیه، انگلیس، امارات و عربستان در ریاض پایتخت سعودی بررسی شد. این نشست هر چند با نام پایان بحران یمن بوده اما از یک سو نشانه شکست سعودی است که به این نشست تن داده است تا شاید آبرومندانه از این بحران خارج شود. از سوی دیگر نشستها و طرحها در باب یمن صرفا زمانی نتیجه دارد که برگرفته از اجرای مطالبات یمنیها مبنی بر پایان دخالت سعودی در امور کشورشان و تشکیل دولتی مردمی و ملی باشد که در آن خائنانی همچون منصور هادی جایگاهی ندارند. پایان کارشکنی سعودی و غرب در روند سیاسی یمن زمنیه حل بحران این کشور خواهد بود و نشستهایی مانند ریاض به دلیل عدم صداقت سعودی و آمریکا نمیتواند به نتیجه چندان مطلوبی برسد و امیدی به آن داشت.
ناتوانی سعودی در تحولات یمن را در چند حوزه میتوان مشاهده کرد. در اقدامی تبلیغاتی برای جلوگیری از فروپاشی بیشتر ساختار نظامی سعودی، و تشویق نظامیان برای ادامه کشتار در یمن، «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان از سفر یک ماهه خود از مغرب بازگشت و به شرکت کنندگان در جنگ علیه یمن پاداش داد.بر اساس دستور وی، یک ماه حقوق کامل به نظامیانی که در خط مقدم این حملات شرکت دارند به عنوان پاداش پرداخت خواهد شد. نکته دیگر تشدید حملات سعودی به یمن است که بمباران مدارس و بیمارستانها از محورهای اصلی آن است. سعودی برای انتقام گیری از یمنیها کشتار هدفمند کودکان و زنان را در دستور کار قرار داده چنانکه گزارشها از تکرار استفاده سعودی از بمبهای فسفری و خوشهای حکایت دارد. نکته مهم دیگر اقدامات سعودی درباره خریدهای تسلیحاتی جدید برای نمایش قدرت و روحیه دادن به نظامیان است. در ادامه کمکهای آمریکا به عربستان سعودی در جنگ یمن، وزارت خارجه و پنتاگون این کشور با ارائه تسلیحات و کمک نظامی تازه به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار به ریاض موافقت کرده است. وزارت خارجه آمریکا و پنتاگون روز سهشنبه اعلام کردند که عربستان سعودی میتواند ۱۵۳ تانک آبراهامز از آمریکا بخرد؛ قراردادی که ارزش آن ۱.۲ میلیارد دلار است.از سوی دیگر وزارت خارجه آمریکا موافقت خود را با دو قرارداد دیگر با عربستان سعودی شامل ۲۰۰ میلیون دلار کمک آموزشی و همچنین ۱۵۵ میلیون دلار سلاحهای تیربار (Gatling guns) اعلام کرده است. در باب چرایی این رفتار آمریکا دیدگاههای متعددی مطرح است. برخی بر این عقیدهاند که این اقدام آمریکا از یک سو جنبه انتخاباتی دارد تا دموکراتها بتوانند نظر لابی عربی و نیز کارخانههای اسلحه سازی را جلب نمایند. نکته دیگر آنکه آمریکا به دنبال ایجاد رقابت تسلیحاتی در میان کشورهای عربی است چنانکه فرانسه نیز در حال فروش جنگنده به کویت است. رویکرد آمریکا به فروش تسلیحات به سعودی برگرفته از دو اصل است اول ادامه جنگ یمن و نسل کشی مردم این سرزمین و دوم ارسال این تسلیحات برای تروریستها در سوریه میباشد. آمریکا باردیگر برای حمایت از تروریستها به گزینههای حاشیهای روی آورده که عربستان و اردن از آن جمله هستند. جالب توجه آنکه آمریکا برای توجیه این رفتار خود به ایران هراسی میپردازد و ادعا میکند کشورهای عربی برای مقابله با ایران به خرید روی آوردهاند. نکته دیگر آنکه آمریکا با فروش تسلیحات به سعودی ، و ادعای تهدید امنیت صهیونیستها افزایش کمک نظامی به صهیونیستها از ۳ تا ۵ میلیارد دلار را توجیه میکند.
آنچه در برآیند رفتاری آمریکا مشاهده میشود آن است که این کشور رسما در حال تشدید بحران در منطقه است چرا که تیغ را در دست زنگی مست داده که جز جنایت و توحش هیچ چیز دیگری نمیداند. نکته بسیار مهمی که در این معامله باید در نظر داشت آن است که این معامله نه برگرفته از قدرت سعودی بلکه برگرفته از شکستهای سنگین آن در معادلات منطقه بویژه در یمن است بگونهای که ارتش و کمیتههای یمن، در خارج از مرزهای شمالی این کشور، میدان نبرد را از صنعا به عمق خاک عربستان سعودی منتقل کردهاند . آنچه در عرصه تحولات یمن مشاهده میشود آن است که سعودی شکست خورده در سوریه و عراق در نزدیکترین مرزهای خود یعنی یمن نیز نتوانسته دستاوردی داشته باشد و ایستادگی و وحدت مردم یمن شکست این رژیم را قطعی ساخته است. نکته بسیار مهم در یمن آن است که گروههای سیاسی در کنار مبارزه با تروریسم و ائتلاف سعودی- آمریکایی برای تحقق راهکار سیاسی با محور یمنی یمنی بدون دخالت خارجی روی آوردهاند که تشکیل شورای ملی به عنوان محور اداره کشور و بازگشایی پارلمان نمود عینی این رویکرد است. تشکیل این ساختارها نشان میدهد که رفتارهای غیر اصولی سازمان ملل و جهتگیری غیر منطقی آن موجب دلسردی یمنیها و رویکرد آنان به راهکاری به دور از طرحهای این سازمان شده است.