سه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۲
کد مطلب : 114285

جایگاه ایران در آینده نه چندان دور جهان

در تحلیلها میگویند، روسیه در پی بازآفرینی دوران پادشاهی تزار، چین نیز به دنبال احیای امپراتوری بزرگ خود، ترکیه هم میخواهد امپراتوری عثمانی

در تحلیلها میگویند، روسیه در پی بازآفرینی دوران پادشاهی تزار، چین نیز به دنبال احیای امپراتوری بزرگ خود، ترکیه هم میخواهد امپراتوری عثمانی را احیا کند اما...
به نظر میرسد، پیشبینیهای هنری کیسینجر سیاستمدارد و نظریه پرداز آمریکا در باره ایران اشتباه از آب در آمد. کیسینجر چند سال پیش گفته بود ایران در پی احیای امپراتوری پارس است، این سخن زمانی گفته شد که داعش تازه خود را نشان داده بود و نخستین روزهایی بود که این فرقه تکفیری وهابی سوریه را به آتش میکشید. اما اکنون میبینیم که ویروس کرونا و اتفاقات پس از آن برداشتهای دیگری را میرساند. روشن است که دوران آمریکا به پایان رسیده و این اتفاق با وجود رئیس جمهوری چون دونالد ترامپ در آمریکا و ویروس کرونا سرعت افول ایالات متحده را افزوده است.
در کنار آن سه کشوری که برای احیای امپراتوریهای خود تلاش میکنند، اروپا را نیز نباید نادیده گرفت. هر چند باید گفت، امپراتوریها اگر کارکرد مناسبی داشتند و از حمایتهای مردم خود برخوردار بودند، هیچگاه سقوط نمیکردند. البته احیای امپراتوریهای باستانی با روشهای امروزی و مدرن شاید اتفاق بیفتد که نمونههای آن هم اکنون نیز وجود دارد. در این میان اگر آمریکا به خاطر شرایط کنونی، قدرت سابق خود را نتواند بازآفرینی کند، اروپا در شرایطی قرار میگیرد که تصمیم گیری برای آن بسیار مشکل است. اروپا توان آن را ندارد که بدون حامی و اصلی خود یعنی آمریکا ادامه حیات بدهد به همین خاطر از یکسو نگران آینده ایالات متحده است و از سوی دیگر به دوران اروپا پس از کرونا میاندیشد.
اما در این میان کشورهای قدرتمند دیگری هستند که اروپا میتواند با کنار گذاشتن مشکلات، اختلافات و دشمنیها به گسترش روابط بپردازد و یک ارتباط راهبردی با آنها ایجاد کند.
اروپا پس از آن که شاهد افول قدرت آمریکا خواهد بود، خود نیز آن اعتبار پیشین را نخواهد داشت چرا که قدرت اروپا به قدرت آمریکا گره خورده است. اروپا ظرفیتهای زیادی دارد تا بتواند یک جامعه مستقل از نظر سیاسی و اقتصادی ایجاد کند و به گسترش روابط خود با کشورهای تأثیر گذار و قدرتمند دیگری همچون ایران، روسیه و چین بپردازد. ظرفیتهای این سه کشور بسیار فراتر از ظرفیتهایی است که اکنون در اروپای متحد دیده میشود. البته نباید این احتمال را از نظر دور داشت که فروپاشی اتحادیه اروپا نیز به خاطر برچیده شدن چتر حمایتی آمریکا در دوران کرونا و پساکرونا پیش بینی میشود، همانگونه که پیش بینی افول قدرت ایالات متحده دیده میشود و درحال وقوع است. پس میتوان به خاطر شرایط پیش آمده نتیجه گرفت که بهترین کار ممکن برای اتحادیه اروپا که احتمال فروپاشی تهدیدش میکند، تغییر رویکرد و گرایش به سوی قدرتهای ذاتی و تاریخی باشد. ایران، چین و روسیه، قدرتهای نوظهور نیستند، پیشینه تاریخی و ریشه دار است که آنها را با دیگر کشورها به ویژه آمریکا متمایز کرده با توجه به این که اشتراک نظرات زیادی هم میان آنها وجود دارد. غرب، خواهی نخواهی باید تحمل فشار پذیرش ابرقدرتی سه کشور ایران، روسیه و چین را داشته باشد چرا که در غیر این صورت ناخواسته باعث خواهد شد که آن قدرت نیم بند اروپا نیز از بین برود و در میان قدرتنمایی شرق محو شود. اروپا باید برای آینده خود تصمیم گیری کند، تصمیمی که میتواند سرنوشت اتحادیه اروپا را رقم بزند، که آیا به حیات سیاسی و اقتصادی خود میاندیشد یا در رؤیای آن به سر میبرد که میتواند شرق را شکست دهد؟!
اروپا باید دست از اقدامات خصمانه علیه ایران، روسیه و چین بردارد، اعمال تحریمهای اقتصادی، همراهی با آمریکا در نقض توافق هستهای، تصویب قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام و اقدامات دیگر، بهرهای به اروپا نخواهد رساند، آینده از آن کشورهایی است که مقابل لیبرال سرمایهداری و نظام سلطه مقاومت کردهاند و ایران پیش قراول این نبرد و مقاومت است. جایگاه ایران در معادلات آینده بسیار نزدیک، تعیین کننده خواهد بود که یارای مخالفت با آن وجود نخواهد داشت. 

نویسنده: محمد صفری

https://siasatrooz.ir/vdciv5azwt1azr2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی