برخی همچنان در سودای مذاکره و معامله نشستهاند در حالی که دشمن قداره به دست عربده کشان،به جنایت مشغول است. دل خوش کردن به نظام بینالملل، قوانین بینالملل و حقوق بینالملل در چنین روزگاری که تروریسم و تروریست را تطهیر میکنند و زخم خورده از تروریسم را تروریست معرفی میکنند، سادگی و بلاهت است یا خود را به نفهمی زدن از عمد یا غیر عمد! هر چه هست چنین تفکری در ایران وجود دارد و برخی در پی پیاده کردن این تفکرات مسموم و زیانبار خود در سیاست جمهوری اسلامی ایران هستند.
سردار دلاورمان را از ما گرفتند، مردم انتقام خون او را میخواستند مدام نگران آن بودند که نکند انتقام باعث جنگ شود و میز مذاکره و دیپلماسی به هم بریزد!
اگر نبود همت و شجاعت سپاه و همراهی ارتش، اگر نبود جرأت و جسارت نیروهای مسلح که بدون هیچ ترس و واهمهای به پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق حمله موشکی کردند و هیمنه پوشالی آمریکا را فرو ریختند، آمریکا و صهیونیستها یقین پیدا میکردند که ایران بلوف میزند و چیزی در چنته خود ندارد.
سازشکاران و دلسپردگان به تسلیم در برابر آمریکا اگر اختیار داشتند و توان تا بتوانند مانع انتقام خون سردار پرآوازه ایران را بگیرند، این کار را میکردند.
اما همگان دیدند که زدیم و آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند.
هر کشوری و هر مردمی که جرأت و جسارت چنین کاری را ندارد که اگر داشت، بیدرنگ آمریکا پاسخ میداد. ما در جنگ رو در رو با آمریکا و اسرائیل هستیم و او با ترور خنجر از پشت میزند، چرا که میداند در نبرد واقعی ههماورد نیست و نمیتواند مقابل ایران ایستادگی کند. مدام تکرار میکردند و هنوز هم تکرار میکنند که ما را چه به حضور در سوریه و عراق! همین شد که یمن را رها کردیم چرا که مذاکرات برجام به خطر میافتاد و از دست یافتن به موهبت و مزایای این توافق محروم میگشتیم. اما کجاست این موهبت و مزایای برجامی که دم از آن میزدند و مردم را با فریبهای تبلیغاتی با خود همراه کردند. توافق نکردن بهتر از توافق بد است یا هر توافقی بهتر از توافق نکردن است؟!
همه چیز را در قالب قوانین و حقوق بینالملل دیدن نتیجهاش همین است که اکنون آن را تجربه میکنیم.
در این دنیا که قانون جنگل حاکم است، از قانون دم زدن، خامی و ناپختگی در عرصه همین حقوق بینالملل است که تاکنون هر آنچه که ما به شکایت بردهایم شاید حکمی به نفع ما داده باشند اما ضمانت اجرایی آن کجاست؟ آیا سازمان ملل، دادگاههای بینالمللی و دیگر ابزارهای موجود در جهان توانستند حقوق ما را از مجرم بگیرند؟
برای حضور و ماندن در چنین دنیایی که نظام سلطه ایجاد کرده تنها و تنها یک راه وجود دارد و آن تولید قدرت در همه ساختارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی است. اکنون هم عزیز دیگری را از ما گرفتند که در عرصههای گوناگون دانش برجسته و سرآمد بود. پدر صنعت هستهای، مبتکر پدافند هستهای و مبدع ساخت کیتهای تشخیص سریع ویروس کرونا و ساخت واکسن ایرانی این ویروس، در اقدامی تروریستی به شهادت رسید. نظام سلطه از بروز و ظهور قدرتی چون ایران اسلامی نگران است و هر آنچه که در توان داشته باشد برای جلوگیری از پیشرفتهای علمی جمهوری اسلامی بکار میگیرد.
اگر آمریکا اعتقاد به مذاکره و مصالحه و تعامل و هر آنچه که در دیپلماسی جهانی وجود دارد داشته باشد، چرا دست به اقدامتی چون ترور و تحریم و تهدید میزند؟! اکنون نیز پس از ترور شهید محسن فخریزاده که دست عوامل آمریکایی- صهیونیستی در آن به وضوح دیده میشود، عوامل داخلی بر این خواسته اصرار دارند که نکند ایران به این ترور پاسخ دهد و درهای دیپلماسی در آستانه ورود بایدن به کاخ سفید بسته شود! آیا سازمانهای بینالمللی قادر به مجازات عاملان و آمران ترور شهید سلیمانی، شهید فخری زاده و دیگر شهدای ترور هستند؟
بایدن هم بیاید همان است که تا پیش از این بوده، او نیز همچون دیگر رؤسای جمهوری آمریکا سیاست ضد ایرانی را در پیش خواهد گرفت و حتی اگر بار دیگر ایران بر سر برجام یا هر مسئله دیگری با دولت او به توافق برسد، مشکلات کشور حل نخواهد شد بلکه افزون نیز میگردد. انتقام خون حاج قاسم هنوز کامل گرفته نشده است، انتقام خون فخری زاده هم به آن اضافه شد و عوامل این دو ترور باید تاوان پس بدهند که اگر انتقام نگیریم باید در انتظار اقدامات تندتر دشمنان باشیم، در حالی که دشمن باید در انتظاری مرگبار باشد، انتظاری که وحشت آن لرزه بر اندام دشمنان بیندازد. عاملان و آمران ترور شهید فخریزاده پس از پیام قرمانده کل قوا برای انتقام قطعی خون او، اکنون در هراس هستند و آنهایی که باید انتقام خون فرزند ایران را بگیرند در تدارک هستند. سخنان رهبر معظم انقلاب که در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت به تاریخ ۱۳۸۷/۰۹/۲۴ بیان شده است، مفهوم عمیق بلیغی در این شرایط دارد. بخوانید؛ «آن روزی که شهر اصفهان در دورهی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود.
اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانایی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.»
نویسنده: محمد صفری